دی بیرز بزرگ ترین تولیدکننده الماس جهان است. بیش از ۴۰ درصد الماسهاس تراش نخورده که در سطح جهانی معامله می شوند از ۲۰ معدن آفریقایی به دست می آید.
۲۵۰ گوهرشناس به منظور بررسی ذخایر جدید به بحث در باره امکانات و شیوه های مدرن جهت به کارگیری آن ها می پردازند. بخش بازاریابی " دی بیرز " دیتی سیDTC بیش از نیمی از تولیدات الماس جهان را به فروش می رساند.به طورتقریبی ۲۲۰۰۰ نفر در بیش از ۱۹ کشور در سطح بین المللی برای گروپ Group کار می کنند.
در مجموع صنعت الماس ۲ میلیون نفر را تحت پوشش خود قرار دادهاست.
در نزد بسیاری از کشورها مانند بوتسوانا، نامبیا و آفریقای جنوبی این کریستال گرانبها بر اقتصاد ساکنین کشورها تاثیر بسزایی دارد. در بوتسوانا،حفاری الماس سالانه معادل ۰۰۰/۳۰ قیراط بازدهی دارد و این شرایط انگیزه اقتصادی موثری در جذب نیروی کار در این بخش محسوب می گردد و حدود ۸۰ درصدصادرات و ۴۲ درصد تولیدات ناخالص داخلی را تشکیل می دهد.
از سال ۱۹۶۹همکاری بین اینشرکت و بوتسوانا پیشرفت اقتصادی را تضمین می کند. بدون تجارت الماس این گونه ملت ها هرگز قادر به ساخت بیمارستان ، جاده و مدرسهوغیره .... نبودند.
بیش از ۹۰ درصد از ۵۰۰۰ کارگر،کارکنان محلی هستند.به علاوه " دی بیرز گروپ " برا ی آموزش کارکنان خود وتهیه تجهیزات مدرنسرمایه ای در نظر می گیرد. حفاظت از محیط زیست به هنگام حفاری موضوع دیگریاست که مد نظر شرکت قرار می گیرد. برای مثال هم اکنون یک کشتی فضایی بسیارپیشرفته مشغول بررسی ذخایر جدید آفریقای جنوبی است، که در آن از ابزارپیشرفته ارزش ۵/۵ میلیون یورو استفاده می شود.
این شرکت هم چنین در جنگ ومقابله با ایدز پیشگام بوده است. گروپ کل هزینه های معالجه کارکنان وکسانی که مبتلا به این ویروس شده اند را می پردازد.در پاسخ به شرایط موجودجنگ داخلی در برخی کشورها، دی بیرز در ماه مه سال ۲۰۰۰ عملیات کیمبرلی راآغاز نمود تا به این طریق با تجارت الماس تراش نخورده مبازره کند ونیروهای مسلح را از نظر مالی تامین نماید.
سیستم ارایه گواهی نامه که به کمک سازمان ملل دولت های تولید کننده و مصرف کننده و سازمان غیر دولتی بهاجرا درآمد، بسیار سخت و دقیق تنظیم شده و موفق بوده است. عنوان " الماسهای خونین " با توجه به این شرایط حتی ابزار تولید جهانی الماس های تراشنخورده به خود اختصاص نمی دهد.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
- سیستم کیمبرلی در یک نگاه
تأسیس سیستم کیمبرلی از جمله ابتکارات دولتها و بخشهای بینالمللیصنعت الماس و جامعه مدنی محسوب میشود که توسط آن میتوان از استمراردرگیریها بر سر الماس ممانعت به عملآورد. برای دستیابی بهاین هدفمشترک در ماه می سال ۲۰۰۰ دولت آفریقای جنوبی در "کیمبرلی" جلسهای متشکلاز تمامی اعضای علاقمند برگزار کرد تا درباره شرایط آینده تصمیمگیریکنند.
در دسامبر ۲۰۰۰، ۱۹۱ عضو اجلاس عمومی سازمان ملل متحد گردهم آمده و بهحمایت از این اقدام پرداختند. این اولین باری بود که یک صنعت جهانی باسازمان ملل، دولتها و جامعه مدنی بر سر یک موضوع مهم بشر دوستانه بهگفتگو نشسته و به همکاری پرداخته شد.
در ۵ نوامبر سال ۲۰۰۵،۵۲ دولت طرح گواهینامه "سیستم کیمبرلی" (KPCS) را به تصویب رساندند و قرار شد از اول ژانویه ۲۰۰۳ این طرح به اجرا درآید. درواقع کشورهای مذکور موافقت کردند که ورود و صدور الماس صیقل داده نشدهزمانی صورت گیرد که کشور مورد نظر از جمله اعضاء و شرکت کنندگان در اجلاس KP محسوب شود.
امروزه KPCS، ۶۸دولت را تحت پوشش دارد. کشورهای شرکتکننده KP نود ونه و هشت دهم درصد از تجارت جهانی الماس را به خود اختصاص میدهند. دو دهمدرصد باقی مانده نیز در زمره الماسهایی بهشمار میآید که بهطورغیرقانونی از کشورهایی وارد شدهاند که تحریم سازمان ملل مانع از صادراتالماس آنها میگردد.
- اقدامات شورای جهانی الماس
صنعت الماس با به اجرا درآوردن دستورات تجاری، اخلاقی اقداماتی جهت جلوگیری از درگیریها بر سر الماس بهعمل آورد و از اعضای خود درخواست نمود تا تصمیم یکسانی در اینباره اتخاذ نمایند.
مسایل مورد نظر به طور دقیق در بیست و نهمین کنگره الماس در جولای ۲۰۰۰به بحث گذاشته شدند. فدراسیون جهانی بورس الماس (WFDB) و انجمن تولیدکنندگان بینالمللی الماس (IDMA) راه حل مشترکی را تحت عنوان "به صفررساندن اختلافات" برای تجارت الماسهای مورد اختلاف را در کانون توجه قراردادند. این راه حل شامل طرحی متشکل از ۹ بند اساسی میگردید و اقداماتی راجهت مبارزه با تجارت فوق پیشنهاد میکرد، که تعدادی از آنها از سوی KP بهانجام رسیده بود. پیشنهاد اصلی ایجاد و تأسیس شورای جهانی الماس (WDC) بودکه میتوانست کل صنعت الماس را از مراحل حفاری تا خرده فروش در جلساتKP تشریح و پیگیری نماید.
- چگونگی عملکرد KPCS
KPCS نقل و انتقال الماس را از مرزهای بینالمللی منوط به رعایت شرایط زیر میداند.
توسط یک "کان تی نر" حمل و نقل صورت میگیرد.
به همراه گواهی نامه معتبر دولتی KP است.
هر یک از گواهی مبداها، باید جعل ناپذیر، و حاوی شماره و دادههای لازم در مورد محتوی و ماهیت محموله باشند. به علاوه حمل و نقل تنها باید به کشور عضو KP صورت گیرد.
لذا حمل و نقل الماسهای فاقد گواهینامه غیر قانونی است و توقیف محمولهها را موجب میگردد.
-الماسهای خام چگونه دوباره صادر میگردند؟
هر نوع الماس که دوباره صادر شود، نیاز به گواهی مبدا KP خواهد داشت. منظور از اینگونه الماسها، نمونههایی است که در گذشته از طریق KPCS واردشدهاست.
-پس از ورود محموله به کشور مقصد چه وقایعی اتفاق میافتد؟
ورود محموله به صورت عمده یا جزیی و به همراه دیگر بستههای حاویالماسهای خام امکانپذیر است، تا زمانی که ضمانت نامههای لازم با توجهبه "سیستم ضمانتنامه KP " به همراه کالا است.
-سیستم ضمانت نامه (SOW) چیست؟
بر اساس این سیستم مورد تایید دولتهای شرکت کننده KP تمامی خریداران وفروشندگان الماسهای صیقل داده شده یا نشده و جواهرات مزین به الماس،موظفند که بر روی همه فاکتورها بیانیه مشترک زیر را بنویسند.
* بدینوسیله گواهی میشود که الماسهای ارایه شده در این فاکتور، ازمنابع قانونی خریداری شده و در تامین بودجه منازعات دخالتی نداشته و باراه حلهای سازمان ملل همخوانی دارند. از اینرو فروشنده ضمانت میکند،کهاین گونه الماسها فاقد خصوصیت مزبور بوده و اطلاعات شخصی یاضمانتنامههای کتبی تولید کننده الماسها نیز ضمیمه آن است.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
الماس سنگ متولدین فروردین، گوهر خوشبختی
تشخیص سنگ الماس طبیعی از مصنوعی
ذخایر الماس در نوع خاصی از سنگها با نامهای Kimberlite و Lamporite یافت میشوند. مشخصات کریستالی و شیمیایی این سنگها به طورتقریبی یکسان بوده و مهمترین تفاوت بین این دو در این است که Kimberliteدر اعماق پایین از سطح زمین و به عکس Lamporite در عمق نزدیکتری به سطح زمین یافت میشود. معدنArgyle در استرالیا مهمترین مثال برای Lamprorite است
همانطور که اشاره شد برای تشکیل هرسنگ نیاز به شرایط خاصی است که این شرایط برای تشکیل الماس نیز مشخص است و از آنجایی که شرایط تشکیل الماس،فشار بسیار بالایی را نیاز دارد بنابراین امکان تشکیل الماس در اعماق ۱۴۰الی ۱۹۰ کیلومتر درون زمین میسر است و بهطورکلی الماس در دومحیط متفاوتتشکیل میشود که بهصورت زیر است.
۱- Peridotite( اغلب الماسها در این محیط شکل گرفته که بهطور احتمالیبه دوران اولیه تشکیل زمین مربوط میشود و با ذوب شدن سنگها در اثر حرارتدرونی زمین، کربن موجود در آنها آزاد شده و تحت فشار و حرارت بالا شروع بهبرقراری پیوندهایCubic و تشکیل الماس میکند که البته این نوع تشکیل الماسدرحال حاضر نیز در اعماق زمین انجام میشود.
۲- Eclogite( این نوع که در مقایسه با نوع اول دارای عمر کمتری بوده وبه سطح زمین نزدیکتر است، کربن خود را بهطور معمول از اجسامOrganic بهدست آوردهاند. بدین معنی که در زمان Subductionگیاهان و جانوران سطحزمین به لایههای زیرین منتقل شده و درون زمین کربن موجود در ساختار آنهاآزاد شده و در شرایط مناسب الماس را تشکیل میدهد. "در بحث زمینشناسی دردوران گذشته زمانی که دو قسمت از پوسته زمین به یکدیگر رسیدند و به همفشار وارد میکردند، یکی از این دو به زیر دیگری رفته و به سمت پایینفشرده میشود. که البته تمامی این جریانات ظرف چند میلیون سال اتفاقمیافتد.
به هرحال به این اتفاق Subduction گفته میشود".
از طرفی حفظ شدن نسبت بین فشار و حرارت در این بین نقش مهمی ایفامیکند. زیرا با کم شدن فشار یا افزایش حرارت، کربن به جای تشکیل الماسشروع به تشکیل Graphite میکند. این درحالیاست که وضعیت درونی زمین بهشکلی بوده که در زیر اقیانوسها و دریاها میزان حرارت در مقایسه با فشاربه مراتب بالاتر بوده و در نتیجه در لایههای زیرین اقیانوسها با وجودحضور کربن، هیچ الماسی تشکیل نمیشود و شرایط در لایههای زیرین قارهها وخشکیها به مراتب مناسبتر است.
- حمل الماس به سمت سطح زمین Diamond Transport
معمولا ذخایر الماس در نوع خاصی از سنگها با نامهای Kimberlite و Lamporite یافت میشوند. مشخصات کریستالی و شیمیایی این سنگهابهطورتقریبی یکسان بوده و مهمترین تفاوت بین این دو در این است که Kimberliteدر اعماق پایین از سطح زمین و به عکس Lamporite در عمقنزدیکتری به سطح زمین یافت میشود. معدنArgyle در استرالیا مهمترین مثالبرای Lamprorite است.
دانستن این نکته حایز اهمیت است که سنگهای نام برده فقط وظیفه حملالماس به سطح زمین را به عهده داشتهاند و در واقع محیط تشکیل الماسنیستند. زیرا بهطورکلی این سنگها دارای طول عمر به مراتب کمتری نسبت بهالماسهای درون خود هستند. هرچند که در بعضی مواقع ممکن است که آنها را بهنام سنگ مادر الماس بشناسند.
در درون لایه "مانتلMantle"،(لایه زیرین پوسته زمین که در فارسی جبهنامیده می شود)، سنگها و موادی به صورت مذاب هستند که ماگما Magma نامدارند، در اثر حرارت شدید منبسط شده و کاهش وزن مییابند و مانند هوای گرمکه به بالا حرکت میکند، این مواد نیز به بالا حرکت میکنند. ولی از طرفیبا بالا آمدن، مقداری از حرارت خود را از دست میدهند و سبب میشود که اینمواد متراکمتر سنگینتر شوند و درنتیجه دوباره به سمت پایین حرکت کنند وبا پایینتر آمدن دوباره گرمتر شده و به سمت بالا حرکت میکنند و اینروند یک چرخه با نام Convection Currents ایجاد میکند.
آن بخشهایی از این مواد که دارای مواد و عناصر لازم باشند در زمانبالا آمدن تشکیل Kimberlite و Lamprorite را داده و این سنگها درصورتی کهدر سر راه خود به سمت بالا به مسیر الماسها برخورد کنند، آنها را با خودبه سمت بالا حمل میکنند. که به این عملEmplacement گویند. تحقیقات نشان میدهد که اولین الماسهایی که به این ترتیب به سطح زمین حمل شدهاند درحدود ۵/۲ بیلیون سال پیش و آخرین آنها که به سطح زمین رسیدهاند در حدود۲۰میلیون سال قبل بودهاست و این درحالیاست که به هرحال و همیشه عمرتشکیل الماس با این سنگهای حملکننده قابل مقایسه نیست.
بهطور مثال قدیمیترین الماس که در کشور ذئیر یافت شده در حدود ۳/۳ بیلیون سال قدمتدارد و این در حالیاست که Kimberlite حامل این الماس عمری در حدود ۱۰۰میلیون سال دارد.
باتوجه به نکات فوق میتوان به این نتیجه رسید که هرچندبرای به سطح زمین رسیدن الماس وجود Kimberlite یا Lamproite لازم است،ولی برعکس این حالت صدق نمیکند، یعنی بسیاری از Kimberlite یا Lamproite ها بهطور کامل فاقد الماس هستند.
از طرفی گذشته از آن که حرارت Magmaآنقدر زیاد است که مواد Peridodite یا Eclogite احاطهکننده الماسها را ذوب و از بین میبرد،بلکه در اثر حرکت به بالا فشار موجود درMagmaبه شدت پایین آمده و ایندرحالیست که افت حرارتی زیادی نداشته و این نکته برای ادامه حیاط الماسبسیار خطرناک است، زیرا اگر تعادل بین فشار و حرارت برهم خورده و افت فشاروجود داشته باشد، الماس حرارت بسیار بالا را تحمل نکرده و نابود خواهدشد (درست مانند آب که در دمای معمولی ولی تحت فشار بسیار زیاد تبدیل به جامدشده ولی با کمی افت فشار از حالت جامد خارج خواهدشد.) افت فشار از طرفیخود موجب افزایش سرعت حرکت Magma میشود.
بهطوریکه در نزدیکی سطح زمینسرعتی نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت پیدا میکنند و این جریان توسط Kimberlite یک مجرای مخروط مانند در پوسته زمین ایجاد کرده که به آن Pipe میگویند. البته درباره Lamproite هم به همین شکل بوده ولی از آنجایی کهقسمت بالایی Pipe ایجاد شده توسط Lamproite بسیار پهنتر است، میتوان آنرا به یک قارچ تشبیه کرد.
همانطور که اشاره شد افت فشار برای الماسهای موجود در این جریان بسیارخطرناک بوده، بهطوریکه بسیاری از الماسها در اثر همین موضوع دگرگون شدهو تبدیل بهGraphite میشوند. زمینشناسان در برخی از نقاط ذخایریازGraphite با شکل الماس پیدا کردهاند که گواه این مطلب است. ولی همانگازهای آزاد شده از خود Magma و گاهی اوقات برخی از ذخایر آب زیرزمینی (چنانچه در سر راه این جریان قرار گیرند) موجب کاهش حرارت در بخشهایی از Pipe شده و در نتیجه تعادل بین فشار و حرارت برقرارشده و این عمل باعثمیشود که الماسها شانس باقیماندن پیدا کنند.
از آنجایی که معمولا قطریک Pipe بسیار زیاد است این عوامل خنک کننده فقط میتوانند میزان حرارت رادر دیواره Pipe پایین آورده و درنتیجه فقط الماسهایی که نزدیک به دیواره Pipe باشند شانس باقی ماندن خواهند داشت. هرچند که این الماسها نیزبهطور معمول شروع به از بین رفتن کردهاند و Growth markهای سطح الماسگواه این مطلب هستند (زیرا این علایم در اثر رشد معکوس یا منفی الماسایجاد شده که به آنها Eich figure گفته میشود) .
خروج Kimberlite وLamproite از پوسته مانند جریانهای آتشفشانی معمولینبوده و از آنجایی که نقطه ذوب این مواد بسیار بالا است، در همان حالی کهبسیار داغ هستند تبدیل به جامد شده و در نهایت آنچه از زمین خارج میشودبه صورت تودههایی از سنگها، خاکستر و مقادیر زیادی گازهای متفاوت هست واز آنجایی که بهطور معمول قسمت مایع یا مذابی در کار نبوده، اغلب نیزچیزی برروی زمین جاری نشده و عمده موادی که با فشار بسیار بالا به داخل جوپرتاب شدهاند، دوباره به داخل خود Pipe سقوط خواهند کرد.
تاکنون حدود ۶۰۰مورد ذخیره Kimberlite در اطراف زمین کشف شده که از این تعدا کمتر از ۱۰۰۰مورد دارای الماس است. از ۱۰۰۰ مورد مذکور فقط حدود ۵۰ مورد بهقدر کافیدارای الماس بوده که ارزش اقتصادی استخراج داشته باشند. بدین ترتیبکمیاببودن الماس جای تعجبی ندارد.
- ذخایز الماس Diamond Deposits
بهطورکلی ذخایر الماس را به دو نوع تقسیم میکنند.Primary وSecondary
۱)ذخایر اولیه Primary: دراین نوع، الماس همچنان درون سنگهایی که آنرا به سطح زمین حمل کردهاند باقی مانده و درنتیجه همچنان درون Pipe
است.
۲)ذخایر ثانویه Secondary: در این نوع، از آنجایی که سنگهای الماسدارای دوام بالایی نیستند در طول زمان طولانی در اثر عوامل جوی مانندگرما، سرما، نورخورشید، طوفان و باران به تدریج تخریب شده و درنتیجهالماسها از درون آنها خارج میشوند. ذخایر ثانویه خود به دو نوع تقسیممیشوند:
الف- Alluvial( چنانچه پس از خروج الماس از سنگ حامل در طول زمانجریانهای آب از این محل عبور کنند، سنگها در اثر فشار آب با آن همراهمیشوند و پس از طی مسافتی که در بعضی مواقع به صدها کیلومتر میرسد و دراثر ضعیف شدن فشار آب و به دلیل بالابودن وزن مخصوص الماس، قطعات الماس بهسمت بستر رود پایین رفته و از حرکت باز میمانند.
ب- Marine(حال چنانچه جریان آب آنقدر قوی باشد که به هیچ وجه اجازهپایین رفتن به الماسها داده نشود در نهایت آب، الماسها را به همراه خودبه دریا رسانده و درنتیجه سنگها در بستر دریا قرار میگیرند.
به طورکلی کیفیت الماسها در ذخایر ثانویه بسیار بالاتر از انواع اولیهاست، زیرا در طول مسیر طولانی در اثر حرکتهای مداوم، ضربات و سایشهایمتوالی، قسمتهای باقیمانده Kimberlite و حتی بخشهای ناپاک و نامرغوبالماس از بین رفته و در نهایت الماسهای باکیفیت بالا که دوام بیشتریدارند باقی میمانند. این درحالیست که الماسهای ذخایر اولیه دارای چنینسرگذشتی نبوده و میانگین کیفیت آنها بسیار پایینتر است، ولی حجم الماس درذخایر اولیه در مقایسه با انواع ثانویه بهطورکلی بسیار بالاتر است.
زیرافقط بخشی از الماسهای موجود در Pipe در اثر عوامل جوی وارد مرحله ثانویهمیشوند. بالارفتن مصرف الماس در بازار در سالیان اخیر، سهم ۸۰ درصدیذخایر ثانویه از تامین نیاز بازار در دهه ۶۰ به۲۵ درصد در دهه ۹۰ تقلیلمییابد و امروزه عمده الماس مورد نیاز بازار را ذخایر اولیه تامین میکنند.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
در هنگام شکل گیری زمین قاره ها از هم جدا شده و یا به هم نزدیک شدهاند و این قاره ها در روی یک سطح مذاب شناور هستند. نمونه این حرکات را درخلیج فارس می بینیم که قسمت جنوبی به سمت ایران در حرکت است و سالی دوسانتی متر این دهانه کم می شود که علت آتش فشان های درون اقیانوس هند است....
در زمانی که نورها از درون الماس به سطح آن میرسند چنانچه درون زاویهحد قرار بگیرند قادر به خروج از الماس نبوده و به درون آن منعکس می شوند. Cuterها با استفاده از این خاصیت (Total Reflex) الماسها را میتراشند.
چنانچه سنگ Pavilion کم عمقی داشته باشد، چون نور در درون زاویه حد قرار می گیرد از Pavilion خارج میشود.
چنانچه سنگ Pavilionباعمق زیاد داشته باشد نور پس از انعکاس از سطح دیگر Pavilion خارج میشود.(حالت Nail head بهوجود میآید(
چنانچه سنگی نصب شده باشد پس از مدتی Pavilion را چربی پوشانده و زاویهحد الماس که برای سطح مشترک الماس و هوا بوده و در اینصورت سطح مشترک بینالماس و چربی در Pavilion داریم که زاویه حد دیگر ۳۸ درجه است و نور خارجشده بنابراین پس از مدتی استفاده از جواهرات مقداری از چربی بدن بر روی Pavilion قرار گرفته و در نتیجه Facetهای Pavilion فصل مشترک بین الماس وهوا نبوده بلکه بین الماس و چربی هستند در نتیجه زاویه حد تا حدود ۳۸ درجهبزرگتر شده و مقداری از نورهای رسیده به Pavilion از همان جا خارج شده وسنگ تلولو خود را از دست میدهد..
منابع الماس
در هنگام شکل گیری زمین قاره ها از هم جدا شده و یا به هم نزدیک شدهاند و این قاره ها در روی یک سطح مذاب شناور هستند. نمونه این حرکات را درخلیج فارس می بینیم که قسمت جنوبی به سمت ایران در حرکت است و سالی دوسانتی متر این دهانه کم می شود که علت آتش فشان های درون اقیانوس هند است. فشار ناشی از حرکات زمین و حرارت داخل زمین موجب ایجاد شرایط برای ایجادکریستال های الماس می گردد و در صفحات اقیانوسی این فشار خیلی بالاتر استو بنابراین در زیر صفحات اقیانوسی ما الماس نداریم. موادی را که کریستالالماس درون (موارد آتشفشانی هستند) آنها شکل می گیرد را Kimberlite کویند.
این مواد الماس ها را با خود به سطح زمین حمل می کنند. نوع خاصی از اینمواد که در استرالیا می باشند Lamproite گفته می شوند(مخصوص استرالیا). اکثر Kimberliteها فاقد الماس هستند. علت خارج شدن این مواد فشارهای درونیزمین است. در زمین ما حدود ۴۳۰ منطقه آتشفشانی داریم که حدود ۲۵۰۰ بارجمعا آتشفشانی کرده اند و حدود ۶۲% این فوران ها در حدود سواحل اقیانوسآرام بوده که معادل حدودا ۲۰۰۰ بار فوران آتشفشانی بوده است.
اکتشاف و استخراج
اکتشاف الماس بسیار مشکل و هزینه بر است که امروزه برای این کار ازنقشه های مخصوص و دوربین های مخصوص و حتی تصاویر ماهواره ای استفاده میشود تا ذخایر الماس را پیدا کنند و در ضمن پس از پیدا کردن باید ذخایرتوجیه اقتصادی برای استخراج داشته باشند.
در ذخایر ثانویه استخراج الماس با روش های قدیمی انجام می شود که ازهمان غربال کردن و شن شور کردن استفاده می گردد و تنها ذخایر ثانویه ای کهبا روش مدرن استخراج می گردند معدنی در زئیر است که با ماشن آلات پیشرفتهاستخراج انجام می پذیرد. در سواحل سیرالئون ذخایرMarineوجود دارند که آبالماس ها را به سواحل آورده(توسط موج) که استخراج در ساحل انجام می گیرد. در ونزوئلا به وسیله غواص ها در عمق سی متر این استخراج انجام می پذیرد.
استخراج از ذخاید اولیه خیلی پیچیده تر است که باید اولا توجیه اقتصادیکاملا بررسی شود و بررسی امکانات برای استخراج اهمیت دارد. مثلا وجود محلاسکان در نزدیکی معدن و وجود آب و برق و وسایل ارتباطات پارامترهای مهمیاست که اگر شهر در کنار معدن باشد، این امکانات وجود خواهند داشت و هزینهاستخراج را کم می نمایند. فاکتور دیگر عوامل جوی است. مثلا این ذخایر درآفرقای جنوبی (خوش آب و هوا) باشند یا در سیبری فاکتور دیگر عامل سیاسیاست.
برای استخراج از ذخایر اولیه نحوه کار به صورت Open picانجام می گرددکه به معنی استخراج روباز که به صورت پله های بزرگ می باشند(ارتفاع ۱۰ مترو عرض ۳۰ متر). ولی عمق برای این کار محدود است و حداکثر دویست متر است کهبعد از آن عمل استخراج به صورت زیرزمینی انجام می گیرد. به عبارت دیگربرای استخراج ذخایر اولیه ابتدا پله های عظیمی را دور تا دور ذخیره موردنظر ایجاد کرده به طوریکه ماشین آلات عظیم معدن از طریق همین پله ها بهسطوح پایین تر دسترسی پیدا می کنند. به این روش Open pic می گویند. ازآنجائیکه با پایین رفتن پله ها محدوده عمل باریک تر می گردد این روشماکزیمم تا عمق ۲۰۰ متری میسر است.
تاریخچه استخراج الماس
بزرگ ترین تولید کننده الماس کشور استرالیا که حدودا بیش از سی میلیونقیراط در سال تولید دارد که حدودا ۴۵% الماس های آن Gem Qualityمی باشندو حدود ۳۴% الماس جهان را استرالیا تامین می کند.آفریقای جنوبی در دنیارتیه پنجم را در تولید الماس دارد. سهم تولید الماس او امروزه از جهانچهارصدم در صد از کل الماس جهان است.
تجارت الماس
در سنگ های تجارت الماس بزرگترین تجارت ها است. به همین دلیل به آن King of Storeگفته می شود.
در سال ۱۸۶۶ میلادی زمانی که یک کشاورز به نام Naker به منزل همسایهخود رفته می بیند که بچه های همسایه با یک سنگ خیلی براق بازی می کنند کهاولین الماس آفریقای جنوبی به وزن ۲۱.۵ قیراط بوده به نام Urika.
برای بار دوم سنگی از خانه همسایه می گیرد به وزن ۸۶.۵ قیراط که اینسنگ در انگلستان به قیمت یازده هزار پوند بفروش می رود که موجب هجومآروپائیان به آفریقای جنوبی می شود و اولین معدن در سال ۱۸۷۰ به نام معدن JuggersFuntin در آفرقای جنوبی پیدا شد و تجارت الماس در این قاره شروع شدو در این بین شخصی به نام Cecil Rhodes به قصد کار کردن به آفریقای جنوبیرفته در سن ۱۹ سالگی از قسمت غربی به قسمت شرقی می رود که ۸ ماه طول میکشد و موجب می شود که بخواهد آفرقای جنوبی را مستعمره انگلستان کند. سپسبه دنبال الماس در کنار رودخانه ها می پردازد و از این طریق سرنایه ای بههم می زند.
او به این نتیجه می رسد که هیچ کمپانی کنترل کامل بر روی بازارالماس نداردحتی Debeers که آن موقع معدن کار بوده. در این موقع فقط یکرقیب برای Debeers بوده به نام Bany Barnitoکه شرکت Kimberlin را داشته ویک شرکت فرانسوی نیز در معدن Kimberlin فعال بوده که آقایRhodes سهام شرکتفرنسوی را خریده و نهایتا Barnito را نیز از میدان بدر کرد.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
الماس سنگ متولدین فروردین، گوهر خوشبختی
تشخیص سنگ الماس طبیعی از مصنوعی
شدت و چگونگی انعکاس نور به یک عامل فرعی، یعنی کیفیت Polish نیزبستگی دارد، بدان معنا که گرچه یک جسم مانند الماس توانایی انعکاس زیادیرا داشته باشد ولی در صورتی که خوب Polish نشده باشد به دلیل آنکه در زمان انعکاس در نظم نورهای تابیده شده اخلال ایجاد میگردد....
همانطور که اغلب خصوصیات الماس منحصربهفرد است، خصوصیات نوری آن نیز اکثراً منحصربهفرد میباشند، که به بررسی آن میپردازیم.
با برخورد نور به یک جسم شفاف، بخشی از نور از سطح آن منعکس شده (Reflection) و بخشی دیگر به داخل آن وارد میگردد (Refraction) که هریکبحث جداگانهای دارند.
Reflection )انعکاس(
میزان انعکاس نور از سطح اجسام به دو عامل زاویه تابش و ماهیت جسم بستگی دارد.
۱( با افزایش زاویه تابش شدت انعکاس نیز قویتر میگردد، بطوریکهچنانچه زاویه تابش نسبت به خط عمود فرضی صفر باشد، شدت انعکاس به حداقلرسیده و درحالیکه زاویه تابش به نزدیک ۹۰ درجه برسد، میزان انعکاس بهحداکثر خود میرسد.
۲( همانگونه که نوع و آرایش اتمها موجب بسیاری از خصوصیات الماسمیباشد در اینجا نیز اینگونه پیوند بین اتمهای کربن موجب شدت بالایانعکاس میگردد. بطورمثال درحالیکه نور با زاویه صفر درجه (عمود) به سطح شیشه تابیده شود، چیزی در حدود ۴% نور منعکس میگردد، این درحالیست که درحالت مشابه الماس حدود ۱۷% نور را منعکس میکند، بطوریکه الماس را از نظرشدت انعکاس در بین سنگهای شفاف در ردیف اول قراردادهاست.
Luster )جلا(
Luster که در واقه همان شدت انعکاس نور میباشد در الماس بقدری زیادبوده که آن را پس از جلای فلزات (MetallicLuster) در ردیف دوم قرار دادهکه به آن در اصطلاح Adamantine گفته میشود. دلیل آن نیز سختی و ضریب شکستنوری بالا در الماس است.
البته شدت و چگونگی انعکاس نور به یک عامل فرعی، یعنی کیفیت Polish نیزبستگی دارد، بدان معنا که گرچه یک جسم مانند الماس توانایی انعکاس زیادیرا داشته باشد ولی در صورتی که خوب Polish نشدهباشد به دلیل آنکه درزمان انعکاس در نظم نورهای تابیدهشده اخلال ایجاد میگردد، بنابراین موجبمیشود تا سطح آن کدر بنظر برسد (مانند یک قطعه الماس Rough).
Refraction
سرعت نور در خلاء ۰۰۰/۳۰۰ کیلومتر بر ثانیه میباشد، ولی با ورود نوربه محیطی دیگر، از آنجاییکه در این محیط جدید اتمها و ملوکولها به صورتگاز، مایع یا جامد موجود میباشند از سرعت نور کاسته میشود. مقدار اینکاهش سرعت به تراکم اتمهای این محیط بستگی دارد، بهطور مثال تراکمملوکولی هوا بسیار کم است، بنابراین کاهش سرعت نور در هوا بسیار اندک بودهچنانچه بهشورکلی سرعت نور در هوا را نیز از همان ۰۰۰/۳۰۰ کیلومتر برثانیه در نظر میگیرند، ولی در محیطهای دیگر مثل آب، شیشه و یا سنگها ازاآنجاییکه تراکم اتمهای بسیار بالا است، بنابراین کاهش سرعت قابلملاحظهای داریم.
به هرحال انسان این کاهش سرعت را هراندازه هم که زیاد باشد با حواس معمول احساس نکرده ولی اثر آن را بهگونهای دیگر احساس میکنیم که بهصورت انحراف مسیر و یا همان شکست نور میباشد.
با ورود نور از یک محیط به محیطی دیگر نه تنها سرعت آن کاهش یافته،بلکه امتدا حرکت آن نیز تغییر میکند که دلیل آن نیز تاخیر زمانی در ورودشعاعهای نوری به محیط جدید میباشدو تنها حالتی که نور تغییر محیط داده،کاهش سرعت داده ولی شکسته نمیشود حالتی است که نور به صورت عمود به سطحمشترک دو محیط تابیده میشود.
از طرفی هرچه کاهش سرعت بیشتر باشد، میزانانحراف نور بیشتر میگردد. میزان این انحراف را میتوان با تقسیم کردنسینوس زاویه تابش به سینوس زاویه شکست بدستآورد که آن را Refractive Index با ضریب شکست نوری نامیده و با RI نشان میدهیم. البته برایبدستآوردن RI میتوان از تقسیم کردن سرعت نور در محیط اولیه به سرعت نوردر محیط ثانویه نیز استفاده کرد.
ازآنجاییکه تراکم اتمی هرماده به فرمول شیمیایی و ساختار کریستالی آنمربوط شده، بنابراین تراکم اتمها در هر ماده مقدار ثابتی بوده، در نتیجهسرعت نور آن مقدار ثابتی است و در نهایت عدد RI در هر ماده مقدار معینیمیباشد، که به این ترتیب میتوان از این عدد برای شناسایی سنگ کمک گرفت. باتوجه به اینکه سرعت نور در الماس ۱۲۴۱۲۱ کیلومتر بر ثانیه است، ضریبشکست نوری الماس برابر با ۴۱۷/۲ میباشد.
البته این عدد یا بطورکلی تمامیضرایب شکست نوری که در جداول یا کتب برای هر سنگ یا مادهای ارائه میگرددبرای نور زرد میباشد. زیرا مقدار شکست هریک از طولموجهای نور مرئی درماده متفاوت بوده و برای جلوگیری از اختلاف در جواب، نور زرد را به عنواناستاندارد برای اندازهگیری و تعیین ضریب شکست نوری در مواد انتخابکردهاند.
بطورمثال RI نور قرمز در الماس ۴۰۷/۲ و RIنور بنفش در الماس۴۵۱/۲میباشد، و از آنجاییکه نورهای قرمز و بنفش ابتدا و انتهای طیف نورمرئی میباشند، اختلاف این دو عدد که ۰۴۴/۰ میباشد مقدار Dispersion سنگمیباشد که با توجه به این مقدار الماس دارای بالاترین مقدار Dispersion در بین سنگهای طبیعی میباشد. همچنین در سنگهایی که مانند الماس دارایساختار Cubic میباشند از آنجاییکه فاصله یا تراکم اتمها در تمامی جهاتیکسان است، نور واردشده فقط دارای یک شکست بوده که به آن Single Refraction یا SR میگویند، ولی در سنگهایی که ساختار غیر Cubic دارند،چون فاصله و تراکم اتمها در جهات مختلف بلور متفاوت میباشد، بنابراینبیش از یک شکست داشته که به آن Double Refraction یا DR میگویند.
با ورود نور از یک محیط رقیقتر (از نظر تراکم اتمی) به محیط غلیظترنور شکسته شده و زاویه شکست در مقایسه با زاویه تابش کوچکتر میباشد.
البته چنانچه زاویه نسبت به خط عمود فرضی کوچک باشد، اختلاف آن با شکستدرونی محسوس و زیاد نمیباشد، ولی با بزرگترشده زاویه تابش شکست نور نیزبیشتر شده و درنتیجه اختلاف در زوایه مذکور نیز بیشتر میشود و ازآنجاییکه بزرگترین زاویه تابش بیرونی که امکان ورود به محیط دوم را داردنزدیک به ۹۰ درجه میباشد، بیشترین شکست را در این حالت داریم. حال چنانچهمنبع نور را درون محیط غلیظ تصور کرده و در این حالت نور از محیط علیظ بهمحیط رقیق وارد شود، چون در این حالت سرعت نور افزایش پیدا کرده بنابرایندر این حالت زاویه شکست بیرونی بزرگتر شود.
بهاین ترتیب زاویه شکستبیرونی نزدیک بخ ۹۰ درجه بوده و این در حالی است که تابش درونی مربوط بهآن به مراتب کوچکتر از ۴۰درجه میباشد. پس به این ترتیب در محیط درونیامکان اافزایش زاویه تابش وجودداشته ولی ازآنجاییکه در محیط بیرون امکانافزایش زاویه به بیش از ۹۰درجه وجود ندارد، این تابشهای اخیر امکان خروجاز محیط غلیظتر را نداشته و نور به سمت داخل منعکس میگردد (Total Reflection).
بنابراین آخرین شعاع نور که بیشترین شکست بیرونی (نزدیک به ۹۰درجه) رادارد یک مرز محسوب شده و در صورتیکه زاویه تابش دورنی کوچکتر از آن باشدامکان خروج داشته و چنانچه بزرگتر از آن باشد امکان خروج را ندارند. بهاین زوایهای که این مرز را ایجاد میکند زاویه حد (Critical Angle) گفتهمیشود. مقدار زاویه حد در الماس ۵/۲۴ درجه میباشد.
برگشت نور واردشده به سنگ از Pavilion به سمت بالا نیز در اثر وجود همین زوایه حد میباشد، و فقط چنانچه عمق Pavilion ۴۳%باشد عمده نورهایواردشده به سنگ پس از رسیدن به Pavilion در بیرون زاویه حد قرار گرفته ودرنتیجه به سمت بالا منعکس میگردند، چنانچه عمق Pavilion کمتر از ۴۳% یابیشتر از آن باشد، بههرحال مقدار بیشتری از نور درون زاویه حد قرارخواهدگرفت و درنتیجه از سمت پایین سنگ خارج شده و به سمت بالا برگشتنداشته و نتیجتاً مقدار Brilliancy و Dispersion کاهش مییابد.
دلیل آنکه بسیاری از Diamond Simulant ها به اندازه الماس دارای Brilliancy نمیباشند نیز به خاطر پایینبودن RI و یا بعکس بزرگبودن زاویه حدشانمیباشد. این خاصیت باعث شده تا چنانچه الماس دارای تراش Brilliant را بهصورت Face Down برروی یک خط یا نوشته قراردهیم، این خط از طریق Pavilion قابل مشاهده نباشد، زیرا نورهای حامل تصور این خط امکان خروج از Pavilion را ندارند، این کار یک آزمایش قدیمی برای تشخیص الماس از غیره میباشد کهبه آن See through effect گفته میشود. هرچند این آزمایش برمبنای زاویه حدکاملاً صحیح میباشد، ولی دو شرط دارد:
۱( به شرطی این خط از طریق Pavilion مشاهده نشده که تراش Pavilion سنگمنسب بوده و با حد ایدهآل فاصله زیادی نداشته باشد، زیرا در غیراینصورتهمانطور که نورهای واردشده به سنگ درون زاویه حد قرار گرفته و از Pavilion خارج شوند، دراینجا نیز به دلیل نامناسب بودن تراش Pavilion تصویر خط یانوشته درون زاویه حد قرارگرفته، از Pavilion خارجشده و دلیلی هم بر الماسنبودن سنگ نمیباشد.
۲( از طرفی سنگهایی مانند Synthetic Rutile، Strontium titanate و Moissanite هم مانند الماس دارای زوایه حد کوچکی بوده و در این آزمایش خطرا نشان نمیدهند.
بنابراین میتوان گفت در این آزمایش چنانچه Pavilion سنگ دارای تراشمنسبی بوده و خط از طریق Pavilion مشاهده شود، این سنگ به احتمال زیادالماس نیست ولی در صورتیکه خط یا نوشته مشاهده نشود هیچ چیزی اثبات نمیشود.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
الماس سنگ متولدین فروردین، گوهر خوشبختی
تشخیص سنگ الماس طبیعی از مصنوعی