یکی از باستان شناسان مجربی که سالیان متمادی در گروه جستجوی روسی لوئیس Leus به فعالیت پرداخته بود اولین نفری محسوب میشد که پس از ۲۷۰۰ سال بهاتاق این افراد اسرارآمیز از معبد سلطنتی پای نهاد که آنان را سایتینهامینامیم. بیابان نشینها و سربازهای دوره گرد و جنگجو در اویل قرن نهمپیش از میلاد مسیح در آسیای مرکزی میزیستند، که به تدریج تمدن این اقواماز غرب به جنوب روسیه و اوکراین Akraine و حتی به آلمان بسط یافته و پیشاز حلول عهد مسیحیت Christian era ناپدید شد...
تنها محصولات طلایی به جا مانده از ۲۷۰۰ سال پیش ثابت کرد که آنان اقوامی وحشی نبودند!
بررسی و مطالعه پیرامون اقلام یافت شده از معبدی که به تازگی کشف شده وتعلق به ۲۷۰۰ سال پیش دارد حاکی از این است نه تنها بربرها در سوارکاریشهره بودند بلکه تبحر و استعداد بی نظیری در تولیدات طلایی دارند بربرهاابتدا به فتح اسبها و سپس به فتح سرزمینی پرداختند که حیطه فرمانرواییآنها محسوب شد و آن را از رویای مرکزی تا سایبریا Siberia گسترش دادند.
برای سایتینزها Seythians اسب سواری درهر وضعیت و برههای اعم از مرگ وزندگی و یا هنر- قابل تکریم و تقدیس بوده است. کشف آثار به جا مانده ازاین قوم در معبدی متعلق به یک زوج از طبقه اشراف در دره توآ Tova واقع درجمهوری روسیه Russias Republic بهترین گواه برای اثبات اهمیت بسزاییاحترام و تقدس آنان نسبت به اسب سواری است.
مشایعین همیشگی اجساد این زوجاشرافی، انبوهی از کارهای ساخته شده از طلای نفیس و قدیمی بود. و سیاههاین اقلام بیانگر آن بود که این زوج وارث ما ترک سلطنتی بودند. از جملهاقلامی که کشف شد تیردانی بود که پشت آن با تعداد زیادی خوک تزئین شده بود (طبق سلیقه زوج خاکسپاری شده). سایترینها Scythians موجوداتی منجملهگوزن، ماهی و اشکال افسانهای عقاب و شیر را میپرستیدند که شکل آنها بردیوارههای معبد کشیده شده بودند.
کشف اقلام پنهان از چشم یغماگران
کارگران به کمک کامیونها درصدد هموار کردن قطعه به جا مانده ازسایتینها Seythians بودند این قطعه که به اندازه یک زمین فوتبال بود! درتپهای پیدا شد که سایتینها از ماسه و سنگ ساخته بودند، برخی چنینتپهای را کورگان Kurgan مینامند. دات توآ Dottuva ، دره تزار Vaalley Of Tsars ، نیز توسط بومیان به همین عنوان نامیده میشود. به نظر میرسد کهشاهان بسیاری در این مکان مدفون شدهاند.
باستان شناسان در سال ۲۰۰۱ بهخاکبرداری و تجلس در این کورگان پرداختند. یغما گران از دیرباز به غارت وچپاول معادن سایبریایی پرداختند.
مرکز این کورگان معمولا محل دفن شاهانبوده که چپاولگران اغلب به غارت این نقاط میپرداختند و باستان شناسان هیچچیزی در این نقاط نیافتند.
اما درست ۴۵ فیت Feet دورتر از مرکز، آنها موفقبه کشف سردابی با دو جسد و ۴۴ پاوند طلا شدند و در محلی دیگر از اینکورگان قبرهای دیگری با بقایای اجساد و دارایی، تتمه لباس و گور اسبها وبسیاری از اقلام دیگر یافت شدند که بعضی متعلق به سایتینها و برخی دیگرمتعلق به تمدنهای دیگر بود.
پاول لوئیس به سه باستان شناس دیگری نگریست کهکنار گودال ایستاده بودند. او گفت: به مشکل برخوردیم باید پلیس را خبرکنیم. لوئیس با کند و کاو در کورگانها یا تپههای مدفون واقع در جمهوریتوآ Tuva منطقه کوچکی در سایبریا Siberia با سردابی ساخته شده از الواربرخوردند. او در این سرداب به دو اسکلت و مقادیر هنگفتی طلای درخشانبرخورد.
لوئیس میگوید: ابتدا گوریتوس Gorytus ساخته شده از طلا دیدم (گورتیوس از تیردان و کمان دان است) سپس با حرکت به سمتی دیگر به انواع واقسام مختلفی از آویزها و اشیاء تزئینی بسیار بزرگ (به وزن حدود ۳/۳پاوند) و دو سنجاق سر حکاکی شده طلا به طول یک فوت و خنجرهای منقوش وحکاکی شده و فرش بافته شده از تارهای بسیار نازک فلزات گرانبها، برخوردند.
یکی از باستان شناسان مجربی که سالیان متمادی در گروه جستجوی روسی لوئیس Leus به فعالیت پرداخته بود اولین نفری محسوب میشد که پس از ۲۷۰۰ سال بهاتاق این افراد اسرارآمیز از معبد سلطنتی پای نهاد که آنان را سایتینهامینامیم. بیابان نشینها و سربازهای دوره گرد و جنگجو در اویل قرن نهمپیش از میلاد مسیح در آسیای مرکزی میزیستند، که به تدریج تمدن این اقواماز غرب به جنوب روسیه و اوکراین Akraine و حتی به آلمان بسط یافته و پیشاز حلول عهد مسیحیت Christian era ناپدید شد.
کنستانتین چوگونوف، رئیسموزه هرمیتاز در سنت پطرزبورک و رهبر گروه اعزامی از جمله نخستین افرادیبود که به محض اعلام کشف معبد فوق از سوی Levs به این سرداب چوبیاسرارآمیز پای نهاد. سپس همکاران آلمانی او هرمان پارزنیگر و آناتولینالگر از انستیتوی باستان شناسی برلین به سرعت خود را به این مکاناسرارآمیز رساندند و پس از مشاهده آن تائید کردند که خبردادن به پلیسضروری است.
جمهوری توآ Tuva سرزمینی محصور و با قلههای پوشیده از برف،خوابیده به طرف شرق مسکو جزو مناطقی است که از لحاظ دزدی، دام و طیور درآن زمان بسیار مشهور بوده. به محض اعلام خبر کشف گنجی اسرارآمیز در یکی ازچاههای باز واقع در یکی از مناطق مترو که خارج از شهر، باستان شناسان باترس و بیم فراوان انتظار وقوع هرگونه حادثهای را میداشتند. چوگوفوف باشتاب هرچه تمامتر به شهر توران Turan واقع در ده مایلی محل اقامت خودشتافت تا از دوستش نیکولای بوندار نکو تقاضا نماید تا با تفنگ شکاری خوداز گنج تازه یافت شد محافظت کند و منتظر پلیس باشد .
طی سه هفته آتی ودرمیان اتخاذ تدابیر امنیتی شدید، حدود ۴۴ پاوند طلا از این مکان بیرونآورده شد. بزرگترین گنجی بود که تا کنون توسط باستان شناسان از معابدساییریایی Siberian کشف شده بود. درهای که درآن تعداد زیادی از قبورسایتینی با کورگانهای بیشمار یافت شد به دره تزار Valley of Tsars معروفشد. زیرا این مکانها مدفن تعداد بیشماری از شاهان بود. تقریبا بیشترکورگانها به طور ساده متشکل از ستونهای خاکی با روکشی از سنگ بودند.
شایدصدها کارگر سنگهای مورد نیاز را از لبه دره استخراج کرده و حاملها اینسنگها را کشان کشان حمل کرده و به شکل دایره چیدهاند. تاجی متشکل ازهزاران صخره به ارتفاع ۷ فیت و ۹۰ یارد ساخته شده بود، چوگونوف بعدها گفت: واقعا انتظار کشف اینهمه عجایب را نداشتیم باستان شناسان همچنین چند قبرسایتینی را کشف کرده بودند که احتمالا پیش از این توسط یغماگران به تاراجرفته بود.
یغماگران کل طلاها و جواهرات موجود را چپاول کرده و فقط بقایایاجساد انسانی، سلاح و غذا را به گونهای کاملا آشفته و درهم و برهم به جاگذاشته بودند. مشاهده اینهمه آشفتگی و نابسامانی در آنجا بیانگر خشونتها ومصیبتهای روی داده در این کورگان بود. پاززینگر میگوید: یغماگران فقط بهجستجو در مرکز میپرداختند زیرا میدانستند شاهی در زیر این کورگان نهفتهو طبیعی است که میتواند محلی مناسب برای کشف و تاراج اشیاء قیمتی باشد.
باستان شناسان از نقطه نظر رعایت مسائل اصولی برداشتن صخرهها را از محیطپیرامون کورگان آغاز کردند. در روز چهارم کندن بود که بیلها به چوب برخوردکرد آنها به سقف سرداب رسیده بودند که از چوبهای فاسد نشدنی لارکس ساختهشده بود و سپس با به کارگیری بیلهای مجهز، به تعدادی الوار برخورد کردند وبا یک نظر اجمالی دریافتند که به بی نظیرترین آثار عتیقه به جا مانده ازسایتینیها برخورد کردهاند که طی دهههای اخیر کشف شده.
بدون احتساب بیدها، در کل ۵۷۰۰ اثر ساخته شده از طلا کشف شد که اکثرآنها تمثیل کوچک حیواناتی نظیر ببر و گربههای پلنگ سان و خوک بودند. احتمالا این اقلام به جامه اجساد زنان و مردانی دوخته شده بود که در کفاین سرداب به خاک سپرده شده بودند، حدود ۴۳۱ بید آمبرBead of amber بالتیکی Baltic نیز یافت شد که احتمال میرود یا بصورت کالای تجاری یاغنیمت جنگی به دست آورده شده است.
البته اقلام متعدد دیگری نیز به شرح زیریافت شدند ۱۶۵۷ بید تورکیز Turquoise Bead زوبینهای برنزی، استخوان، آهن،بقایا و شکستههای جامها و ظروف مجلسی سنگی و غیره چوگونوف میگوید: حتیبدون در نظر گرفتن طلاها، سایر یافتهها نیز از ارزش بسیار زیادیبرخوردارند. قدمت این اقلام به قرن هفتم پیش از میلاد مسیح باز میگردد.
اطراف اسکلتها را آبشاری از اشکال حیوانات و بیدها فرا گرفته بود، گوییکه آنان را در هالهای از شکوه و تقدیر به خاک سپرده باشند. پارزینگر دراین رابطه میگوید: ما دقیقا نمیدانیم که این جسد متعلق به ملکه یا زنصیغهای پادشاه بوده، اما از شواهد چنین به نظر میرسد که هردو از مقاموالایی برخوردار بودهاند زیرا آویزها و تزئینات آنها نیز مشابه بوده است.
طبق آزمایشات بعمل آمده بر روی استخوان اجساد، سن مرد حدود ۴۰ تا ۴۵ و سنزن حدود ۳۰ تا ۳۵ سال تخمین زده شده، هر دو همزمان به خاک سپرده شدهبودند، که ازاین نکته میتوان احتمال صحت این فرضیه را دارد که زن را بهعنوان قربانی در کنار مرد به خاک سپردهاند تا در زندگی پس از مرگ به ویملحق شود! زیرا در مرد سالاری سایتینی راه دیگری وجود نداشته است.
چوگونوفمیگوید: احتمال میرود که زن را مسموم کرده و کشته باشند و یا خودشداوطلبانه تصمیم گرفته تا با همسرش بمیرد. ۴ کورگان سنگی دره در یک ردیف وبافاصله یک مایلی با هم قرار داشتند. چوگونوف، پارزینگر، ناگلر، حدسمیزنند که این ۴ کورگان برای سلسله پادشاهان یک سلسله ساخته شده.
در سال۱۹۷۱باستان شناس روسی از این کورگان، به آرزانArzhan۱را کشف کردند کهقدمت آن به اواخر قرن نهم قبل از میلاد مسیح یا آغاز قرن هشتم بازمیگردد. این یکی از نخستین معابد سایتینی است که مورد تحقیق و تخصص و کشفقرار گرفته است.
اگرچه این مکان قبلا مورد تاراج و یغما قرار گرفته بودنداما باستان شناسان بادر دست داشتن شواهد کافی به طور یقین اطمینان داشتندکه این مکان در واقع مجموعهای از قبور سلطنتی با مرکزیت قبر شاه در وسطبنا، بوده است. در رابطه با آرزانArzhan۲چوگونوف و همکارش در مورد مکانکشف با شکوه خود متعجب بودند. آیا این بدین معنا بود که قبوری با ارزش تردر بخش میانی کورگان قراردارد؟
باستان شناسان، تابستان گذشته به کندن بخشمیانی پرداختند و در نهایت با دو فرورفتگی اندک در سطح زمین برخورد کردندو به دو قبر دست یافتند. حفاران به کندن محل یکی از این قبور فرضیپرداختند. آنها ۶ ،۱۰ و حتی ۱۲ فویت کندند و پایین رفتند. اما زمانیکه بهانتهای گودال رسیدند، هیچ چیزی نیافتند و سپس به سراغ فرو رفتگی دوم رفتندو به سوراخی بکر دست یافتند.
چوگونوف که براستی گیج شده بود، میگوید: ماتا کنون هرگز با چنین مواردی مواجه نشده بودیم. پارزینگر در نهایت تعجبمیگوید: چنین به نظر میرسد که این سوراخها دامی برای گمراه نمودنیغماگران و دزدان بوده و یا شاید مردم میدانسته اند که یغماگران همیشهاز مرکز به جستجو میپردازند و به همین دلیل قبر حکام و شاهان را به یکسمت دیگر منتقل کردهاند.
چوگونوف ضمن تائید نظریات فوق معتقد است که شایدبتوان به شرح زیر نیز این مورد را توجیه نمود. با پذیرش طراحی این قبور بهعنوان دامی برای گمراه نمودن یغماگران، میتوان بدین نتیجه رسید کهسایتینیها علیرغم ساختن این کورگانها، نسبت به اتفاقات آتی چندان مطمئننبودند و با اتخاذ این سیاست تصمیم داشتهاند قبرتزار خود را در مکانیپنهان نمایند که مطمئنترین مکان باشد و شاید در همان زمان توسط گروههایدیگری مورد اخطار و تهدید قرار گرفته بودند.
البته در اواخر قرن ششم پیشاز میلاد مسیح یا اوایل قرن پنجم بود که قبایل بسیاری به این سرزمینحملهور شدند. این قبایل چه افرادی بودند؟ این افراد تورکیکها Turkic ساکنین امروزی توآ Tuva نبودند، زیرا این قوم قرنها بعد به این مکانآمدند.
چوگونوف میگوید: شاید این افراد مزاحمین اولیه یعنی بیابانگردانیبودند که از قزاقستان مرکزی آمده بودند. باستان شناسان با تعمق در رابطهبا راز بخش مرکزی خالی کشف شده، توجه خود را به بخشهای کم تراکم قبورسایتینیها یعنی در زیر صخره معطوف کردند. اجساد نهفته در تمام قبور ازجمله شاه و ملکه همزمان به خاک سپرده شده بودند.
درآن مکان اسکلتهایمتعددی بود که با جواهرات نفیسی آراسته و تزئین شده بودند. کارشناسانمیدانند که در آن زمان اجساد مردم عادی را هیچگاه با جواهراتنمیآراستند آنهم با اقلام نفیسی مثل گوشوارهها و گردنبندهای چسبان طلا
مقالات مشابه درباره طلا:
شما احتمالا برداشتهایی مختلفی درباره مواد جواهر خواهید داشت. دراینحال که یادداشت هرگونه عقیدهای درباره طرح مفید تلقی میشود، لازماست که برنامه طراحی خود را قبل از اجرای آن یادداشت کنید...
در اصطلاح جواهرشناسی، لغت، طراحی ”design“به معنایی آن است که یک اثرهنری هر چه بیشتر زیبا، قابل استفاده، کاربردی و بدیع جلوه کند. طرح براساس یک مجموعه نکات کلیدی و اساسی ترسیم میشود.
موارد زیر را به هنگام طراحی رعایت کنید:
_ سعی در شناسایی نظر و سلیقه مشتری مورد نظر داشته باشید.
_ ایده بیشتر به صورت اتفاقی به ذهن خطور میکند،سعی کنید همیشه یکدفترچه را برای ایدههای خود همراه داشته باشید و سریع آنها را یادداشت ویا طراحی کنید.
_ جواهراتی انتخاب کنید که طراحی شما بر اساس آنها شکل گرفته است.
_ خصوصیات مواد و بالقوای که در ساخت مدل کاربرد مییابند را بشناسید.
_ طرح موردنظر را بر اساس تصور و نظرات مشتری طراحی کنید و اصول طراحیو زیباییشناسی را در طرحتان رعایت کنید و از بافت و سطحهای متفاوت درطرحتان استفاده کنید.
_ محدوده قیمت طرح را ارزیابی کنید.
_ محصول به گونهای طراحی شود که امکان ساخت آن باشد.
کاربرد application
شما احتمالا برداشتهایی مختلفی درباره مواد جواهر خواهید داشت. دراینحال که یادداشت هرگونه عقیدهای درباره طرح مفید تلقی میشود، لازماست که برنامه طراحی خود را قبل از اجرای آن یادداشت کنید.
لیستی بر اساس معیار و پارامترهای کاربر که میتواند شامل مواد مورداستفاده، خصوصیات طرح، نظر شخصی کاربر، نحوه استفاده از محصول و... باشدرا تهیه کنید.
_ با توجه به خواستههای مشتریان هر مواردی استفاده کنید که با مدلجواهر هماهنگی لازم را داشته باشد و در صورت استفاده از سنگهای قیمتی درطرحتان،اندازه و شکل آنها را در طرحتان مشخص کنید.
_ رنگ و جنس فلز تاثیر مهمی بر روی طرح داشته و باید آگاهانه انتخاب شوند.
بنابراین باتوجه به ویژگی طرح، بهمنظور افزایش درجه مطلوبست سنگهایقیمتی و تکنیکهای تولید و تزئین (حکاکی، میناکاری، مخراجکاری و...) میتوان فلز متناسب را برگزید.
_ کاربرد رنگهای خنثی ویژه فلزات سفید رنگ در مخراجکاری و بدنهجواهر، شیوههای منحصر به فرد مخراجکاری، بازتاب خطوط ساده و ماهیتانعکاسی سطح جواهر، میزان تلألو و درخشش سنگهای جواهر به خصوص الماس رابیشتر میکند.
_ مضمون مدل باید گویای علایق خریداران شما باشد و با مواردی که درساخت به کار رفته هماهنگی لازم را داشته باشد. همچنین برقراری تناسب میاناجزاء با توجه به جنبههای مختلف (قیمت، کیفیت و ...) و درنظر گرفتنموقعیت تجاری مکان فروش، از جمله عوامل مهمی بهشمار میآیند که نقش مؤثریدر جلب مشتری ایفاء میکنند
مقالات مشابه جواهرسازی :
کاربرد موم های ریخته گری در جواهرات و طلا سازی
الکتروفرمینگ و آبکاری در جواهرسازی
آموزش جواهرسازی ، پنج گام جواهرکار شدن
لزوم توجه به صنعت جواهرسازی و گوهر ها
ابزار و وسایل جواهرسازی و گوهر
مقالات مشابه جواهرسازی :
الکتروفرمینگ و آبکاری در جواهرسازی
آموزش جواهرسازی ، پنج گام جواهرکار شدن
باستان شناسان و پژوهشگران تاکنون اماکن و محل های مختلفی را در شهرارتای سومری دانسته اند که در میان آنها می توان از منطقه لرستان ،مناطق جنوبی مازندران و یا در حقیقت تپه حصار ، مجموعه مناطق همدان،نهاوند ،کرمانشاه ،سنندج ،شهر سوخته و حتی مناطق جنوبی دریاچه ارومیه نام دارد ....
شهر سوخته یکی از شهرهای صنعتی اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد درجنوب شرقی ایران بوده است ودر کارگاه های مختلف آن اشیاء گوناگونی ساختهمی شده است این شهر ، در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد پایه گذاری شدهاست یعنی تقریبا همان زمانی که شهرهای پیش از دولت دیگری یا شهرنشینی در جنوب غرب آسیا شروع به رشد کرده اند شهر سوخته مانند سایر شهرهای شبیه به آن در حدود نیمه های هزاره سوم پیش از میلاد بوده است.
وپهنه ای بین سواحل مدیترانه تا دره سند با جمعیتی نزدیک به ده هزارنفر در آن زندگی می کرده و اوج گستردگی آن بین سال های 2500تا 2800پیشاز میلاد بوده است نکته مهم درباره شهر سوخته نابودی تقریبا سریع آن استاسن شهر 150هکتاری بلافاصله پس از سالهای 2500پیش از میلاد ،ابتدا بهسرعت رو به زوال رفته و تبدیل به شهرک کوچکی شده و سپس در سالهای 1900-2100پیش از میلاد کاملا از بین رفته است .
جز از سنگ لاجورد و فیروزه ، تقریبا تمام مواد اولیه و خام به کاررفته در شهر سوخته از ارتفاعاتی که سیستان رادر محاصره دارند تامین میشده است.
جز از عقیق که از بستر رودخانه ها بدست می آمده بقیه این مواداولیه از منطقه چاگای در جنوب دلتای قدیمی تامین می شده است منطقه چاگایحدود 1000متر بالاتر از سطح دریاست و مس و رگه های آراگونیت (سنگ معدنیشبیه کالسیت اما با تبلور بیشتر ) برسطح زمین آن دیده می شود ودر بخششرقی آن یعنی در دشت برامچه (بهرامچه) مقدار ناچیزی سنگ لاجورد نیز دیدهشده است.
گورهای شهر سوخته این مواد را تاکنون نگاه داشته اند و چنانکه بیشترنیز اشاره شد بسیار متحمل است که بخش مهمی از سنگ لاجورد استفاده شده در میانرودان ، غرب ایران و سواحل سوریه وفلسطین و نیز مصر از طریقهمین سیستان ، حداقل تا حدود 2400 پیش از میلاد ، به این سرزمین ها رسیده باشد.
لوحه های سومری که داستان های شاهان اولیه اروک مانند انمرکار ولوگان باندا و گیلگمش را در نیمه نخست هزاره سوم پیش از میلاد نقل کردهاند از سرزمین در انتهای شرق یاد می کنند که شاهی نیرومند آن را اداره می کرده و کنترل سنگ های گرانبها را در دست داشته است این شهر- کشور درمتون سومری با نام «ارت» خوانده شده و محل آن نیز در شرق شعر بزرگ ایرانی انشان یا تپه ملیان امروزی در فارس دانسته شده است.
باستان شناسان و پژوهشگران تاکنون اماکن و محل های مختلفی را در شهرارتای سومری دانسته اند که در میان آنها می توان از منطقه لرستان ،مناطق جنوبی مازندران و یا در حقیقت تپه حصار ، مجموعه مناطق همدان،نهاوند ،کرمانشاه ،سنندج ،شهر سوخته و حتی مناطق جنوبی دریاچه ارومیهنام دارد .
با پژوهش های جدیدتر باستان شناسان امروزه مشخص شده است که بهدلائل مختلف هیچ یک از اماکن بالا نمی توانسته محل شهر – دولت سومری ارت باشد و شهر سوخته تنها جایی است که تا حدودی از خصوصیات و توصیفاتالواح سومری برخوردار است که البته بنا بر دلیلی که دکتر یوسف مجید زادهبعد ارائه کرد شهر سوخته نیز نمی توانسته با ارت منطبق باشد .
بنابراینتنها محلی که براساس یافته های باستان شناسان شهداد در استان کرمان است که یکی از مراکز مهم تولید اشیاء تزئینی بوده و از سوی دیگر جز ازمختصات جغرافیایی تشریح شده در لوحه های سومری ، اشیاء ساخته شده ازمواد خام نامبرده شده در آن الواح نیز به وفور در آن یافت می شود کاوش های بعدی شهداد و یافته های جدیدتر میرعابدین کابلی و کشفیات اخیردشت سبزواران نیز این نظریه مجید زاده را تایید می کنند و تاکنون نظریهای یقینی و عملی دال بر رد این ادعا عنوان نشده است در هر حال ، بااذغان این مطلب که در هر صورت محلارت ، اگر نه در شهر سوخته و حتی اگرنه در شهر شهداد ،اما به هر حال در مشرق ایران بوده ،به این نتیجه میرسیم که روابط بازرگانی و مبادله کالا بین سرزمین های شرقی فلات ایران و میانرودان طی هزاره سوم پیش از میلاد به گرمی برقرار بوده است.
با آنکه تاکنون در شهر سوخته بقایای گورستان قابل مقایسه باگورستان سلطنتی اور پیدا نشده ، اما با توجه به گسترش و وسعت گورستانشهر سوخته این را باید یک تصادف محض به شمار آوریم ، زیرا در حال حاضر کمتر از 500تدفین از25000الی 40000گور تخمینی در این شهر حفاری شده است در هر حال چند تدفین پیدا شده در شهر سوخته ویژگیهای خاصی دارند که میتوان گفت آنها را از گورهای معمولی جدا می کنند.
در این میان بویژه بایداز تدفین شماره 731نام برد در میان اشیاء گوناگون پیدا شده در این قبر،به خصوص باید به یک تخته بازی چوبی منقوش به نقش ماری که دم خود راگاز گرفته و مهره همراه آن توجه کرد درست به همان شکل و با همان اندازهتعداد خانه،تخته بازی دیگری در او پیدا شده و تاریخ آن همانند گور شهرسوخته احتمالا به سده های آخر هزاره سوم پیش از میلادمی رسد این شباهتحیرت انگیز است که از نزدیکی و ارتباط این دو شهر با یکدیگر سخن میگویند.
شباهت بسیار زیاد صفحه بازی شهر سوخته با صفحه بازی او درمیانرودان،یکی از دلایل ارتباط بین این دو مرکز تمدنی بسیار مهم در شرقو غرب خاورمیانه هزاره سوم پیش از میلاد است و هرچند که بدرستی نمیتوان گفت که در این زمینه و یا بسیاری از زمینه های دیگر ،کدام یک ازاین دو سرزمین مبردع و مبتکر این بازی بوده اند .
اما قدمت وجود طاس هایپیدا شده در سرزمین شرق میانرودان و همچنین قدمت بیشتر و حدود یکصدساله تخت بازی شهر سوخته نسبت به بازی اور ،نشان دهنده قدیمی تربودننمونه شهر سوخته نسبت به همتای میانرودانی خود است بازی شهر سوخته حدود 80الی 100سال پس از ابداع آن در شهر سوخته به میانرودان رسیده است موارد مشابه دیگر نشان می دهد که حکمرانان میانرودانی پنج هزار سال پیش،نه تنها جذب کننده مواد معدنی و پر ارزش زمان خود بوده اند بلکه بهمانندکشور های مهاجر پذیر امروزی ،جاذب مغزهای متفکر و مبدع زمان خوددر اقصی نقاط عالم به شمار می رفته اند و یا در حقیقت جاذبه هایمیانرودان در دنیایباستان باعث مهاجرت و جذب اندیشه های نو و تازه بهاین سرزمین ثروتمند بوده است .
نتیجه بحث بالا آن است که اینگونه تدفین ها،هرچند چند نه در طبقه سلطنتی ،اما در طبقه خاص ای متداول بوده است مردم عادی جامعه شهر سوخته نیز بدون شک برای ساخت و استفاده اشیاء تزیینی خود از سنت های محلی سود می برده اند مهره های ساخته شده از سنگ های نیمه گرانبها ی امروزی وبسیار گرانبهای دیروزی شهر سوخته به مصرف ساخت گردنبند ،بازوبند ،دستبند و یا پابند می رسیده اند و یا به شک مهره های مجرد و ایزوله تنها درکنار گردن یا لگن خاصره و یا پاهای مدفونین کار گذاشته می شده اند اینهمه ها داخل گورهای زنان و مردان و کودکان پیدا می شوند .
نکته قابلتوجه انکه هیچ گونه سربند و یا سینه بند مزین به مهره ها آن چنان که در میانرودان و یا حتی در روستاهای امروزی تحت تسلط تازیان ، در یمن وعربستان و سواحل جنوبی خلیج فارس پیدا می شوند ، در این جا دیده نمیشوند و تنها در یک مورد خاص ، یعنی تدفین شماره 1703که در سال 1377 گروهباستان شناسان شهر سوخته و دهانه غلامان حفاری کرده اند.
این ظن می رود که مهره های پیدا شده مربوطه به منجوق دوزی پارچه و یا لباس زن مدفونشده است که صحت آن هم هنوز محل تردید است.
مهره های شهر سوخته به شکل های مختلف و از مواد گوناگونی چون سنگلاجورد ،فیروزه ، عقیق ،کریستال صخره ای ،کالسیت ،سنگ آهک ،مرمر،سنگصابون،کلرایت،صدف های دریایی،استخوان فلز و در موارد نادری از لاء ساخته شده اند و مجموعه آن تشکیل دهنده گردنبند یا دستبندهایی از ترکیب چندسنگ با رنگ های مختلف بوده است بررسی های انجام شده نشان داده اند کهمهره های بیشتر از سنگ لاجورد ،فیروزه و عقیق ساخته شده اند .
یکی از نکات بسیار مهم قابل اشاره آن است که در گورستان شهر سوخته و در گورهایصنعتگران ،جز مهره های مورد بحث ابزار کار این صنعتگران نیز حفظ شدهاست در تدفین شماره 2701 گروه سازمان میراث فرهنگی کشور در سال 1377حفاری کرده اند تعداد قابل توجهی نوک مته ،اره، تراشه و قطعات نیمهتمام مهره ها و ابزارهای مورد لزوم سنگ تراش دیده شده است.
در کارگاه های شهر سوخته که گاهی داخل خانه های مسکونی قرار داشته اند شکسته ها و خرده ریزه و تراشه های سنگ ها با تیغه های فلینت و نوکمته ها و نیز مهره های شکسته و ناقص و یا ناتمام در بخش های حفاری شدهدیده می شوند .
اما با گسترش شهر سوخته و تبدیل آن از یک شهر کوچک بهپایتخت تمدنی رودخانه هیرمند نحو سازماندهی کار نیز به صورت رادیکالیتغیییر کرد آثار این تغییر و تبدیل از حدود سالهای 2700 به بعد دیده می شود که بقایا و اثر کار در مهره ها به شکل های مختلف در حیاط خانهها ،فضای سرباز و اتاق ها کمتر و کمتر دیده می شود اما در کنار شهر وبخش غربی آن در همین تاریخ شاهد گسترش و پیدایی قسمت های کوچکی همانند راسته های بازارها هستیم که محل کار و داد و ستد صنعتگران بوده است .
درهمین جاهاست که کارگاه های سنگ تراشی،سفالگری ،فلز کاری و مهره ی سازیایجاد شده و نیز طی همین دوره است که در شهر خانه های حصار دار وبناهای بسیار بزرگی ساخته می شود این نکته که لایه های بالایی شهر ، بهویژه پس از متروک شده کامل آن حتی در زیر کف اتاق ها در اثر فرسایشباد از بین رفته اند کار تشخیص علت این خرابی و متروک شدن آن را مشکل می کند.
واز سوی دیگر آگاه نیستیم که بر سر طبقه صنعتگر و کارگر اینشهر چه آمده است اما متون میانرودانی اواخر هزاره سوم و اوائل هزارهدوم بدون کمترین اشاره به این حوادث ، در آن زمان می نویسند که سنگلاجورد و عقیق و سایرمحصولات ملوخا که بنا به تصورات برخی از باستانشناسنان در بخش های جنوب غربی تمدن هندی واقع شده بود از حاصلخیز تر وپر رونق تر باشد تا در این سرزمین های جدید تر بتوانند به کارهای سنتیخود ادامه دهند در حال حاضر و حتی با توجه به پژوهش های باستان شناسان درباره محل ملوخا که جانشین ارت شده و برخی آن را با سواحل عمان و برخیدیگر آن را با سواحل جنوبی هندوستان برابر می دانند سخن نمی گوییم امابرخی از شواهد باستان شناختی ، که بتوانیم محل شهر ملوخارا که جانشینارت شده است جستجو کنیم.
- روش کار و تراش سنگ های نیمه بهادار
روشن است که برای پاسخ به درخواست و تقاضای جوامع شهری برایداشتن اشیاء تجملی ، همچون جنبه های دیگر زندگی اجتماعی ، طبقه کارگرمتخصص در در جامعه به وجود آمد از اواخر دوران پارینه سنگی به بعد سنگ تراشان پاره وقت آغاز به تراش سنگ ها و تبدیل آنها به اسلحه و ابزارشکار کردند و بعد ها با تحولات صورت گرفته از دوران نوسنگی به بعد وبه خصوص از دوران آغاز شهر نشینی ، گروهای کارگران متخصصی در جوامع ظاهرشدند و سنگ تراشان از صورت پاره وقت بیرون آمده و به صنعتگران تماموقت تبدیل شده بودند به شکل ابزار کارهای شکسته و سالم ، اره ، پیکان ، نوک پیکان و قطعات خرده سنگ های گوناگون در میا ن بقایایلایه های مختلف تپه های باستانی دیده می شود .
جز از آن چنانکه پیشتردیدیم در میان گورهای این جوامع نیز کم و بیش آثار کارهای اینکارگران تمام وقت ، چه به شکل کامل و تمام شده و چه به شکل کارهاینیمه تمام و ناقص و چه به صورت ابزار کارهای گوناگون پیدا می شوند اینگروه از مواد و آثار باقی مانده برای شناسایی ابزاهای کار ، نوع سنگ ها و مواد گوناگون و همچنین روش های کار در دینای باستان مفید هستند.
- روش کار در روی سنگ لاجورد
کار در روی سنگ لاجورد در چند مرحله جداگانه انجام می گرفته است قطعاتسنگ پس از استخراج ابتدا به قطعات کوچکتری که به آسانی قابل حمل و نقلبوده اند تقسیم می شده و در همان مرحله تا حدودی سایش داده می شده اند وسطح سنگ از لایه های آهکی و کریستالی که روی آن را می پوشانیده پاکمی شده است .
در مرحله بعدی متناسب با شکل شی ءی دلخواه که بیشتر اوقاتمهره بوده ، سنگ آماده تراش و کار می شده و با یک اره از جنس فلینت ،شیاری اولیه با عمقی کمی بیشتر از یک میلی متر برای برش در سطح آنایجاد می شده و سپس آن را به قطعات کوچکتری تقسیم می کرده اند تیغههای مورد استفاده برای ایجاد این شیارها معمولا 3تا4سانتیمتر طول داشتهاند .
این قطعات سپس با سایش و اره کردن به قطعات کوچکتری تقسیم می شدهاند تا اندازه دلخواه برای ساختن مهره مورد نظر به دست آمده است پساز تهیه هسته اصلی مهره ، ابتدا گوشه های بلوک کوچکی سنگی را با همانروش بریده و زاویه های به وجود آمده را می ساییدند تا اینکه سطح خارجیبلوک کوچک سنگی را به شکل دلخواه نزدیک می شده است در این مرحله و پیشازصیقل نهایی، کار سوراخ کردن که ظریف ترین و سخت ترین قسمت کار بوده ،آغاز می شده است .
مرحله ایجاد سوراخ و حفره حساس ترین مرحله کار مهرهسازی بوده و در بسیاری از مواقع صنعتگر به دلائل گوناگون موفق به انجاماین کار نمی شده و کار را به صورت نیمه تمام رها می کرده و یا مهره شکسته و ناقص را دور می انداخته است و همین قطعات به ظاهر بی مصرف واز بین رفته امروزبه باستان شناسان کمک می کنند تا به دقایق و ظرایفاین کار در جوامع باستانی پی ببرنند آثار این گونه کارهای نیمه تمام ویا شکسته و از بین رفته درشهر سوخته بسیار دیده شده است.
کار سوراخکردن مهره ها به مته های چرخان با نوک مته های بسیار ظریف ازهر دو سویمهره انجام می گرفته است طول نک مته ها به طور متوسط 11 میلی متر بوده و با دقت فراوان از آنها استفاده می شده است صنعتگران برای کم کردن ریسکشکستن و ناقص شدن مهره ، کار سوراخ کردن مهره ها را در دومرحله جداگانه انجام می داده اند.
کار سوراخ کردن یک بار از یک سو و دیگر بار از سویدیگر به تناوب آغاز می شده تا اینکه دو سوراخ در یک نقطه به هم متصلمی شده اند تنها پس از اینکه سوراخ کردن با موفقیت به سرانجام میرسیده است ظریف کاری و تمیز کردن نهایی آغاز می شده و مهره ابتدا بادقت تمام صیقل داده می شده و سپس به به احتمال زیاد سطح خارجی آن باقطعات چرم چربی کاملا براق و شفاف می شده است.
این روش کار مراحل مختلف آن جز از مرحلهنهایی یعنی برق اندازی و شفاف کردن سطح خارجی مهره، درشهر سوخته دیده شده است در تپه حصار نیز با ظرافت کمتری رایج بودهاست در حقیقت روش مهره سازی در همه جا یکسان بوده اما به نظر می آید کهنوع ابزار کار در هر جایی بسته به سنتهایمحلی ، با جای دیگر تفاوتداشته است نمونه هایی از تفاوت های جزیی روش سبک کار در کارگاه های شهرسوخته و تپه حصار دیده شده است.
در شهر سوخته بیش از 200نوک مته در زمینی به مساحت 100 متر مربع ازاتاق های دوره دوم استقرار جمع آوری شده و هزاران تراشه و خرده سنگ لاجور و عقیق ،چه به صورت مهره های شکسته و چه به صورت خرده ریزه،دیده شده است علاوه بر آن تعداد 71 قطعه فیروزه ،که حدود 20% فیروزه های پیدا شده شهر سوخته را تشکیل می دهد نیز از همین قسمت جمع آوری شدهاست .
با انجام آزمایش های مختلف و بررسی بسیار دقیق در روی نوک مته هایجمع آوری شده در این بخش روشن شده که از آنها برای تراش سنگ لاجورد وعقیق استفاده می شده است در روی 60عدد از نوک مته هاآثار گرد سنگ لاجوردودر روی تنها یکی از آنها اثر گرده عقیق وجود داشته است همین گونهگرده ها در روی نوک مته های پیدا شده از تپه حصار نیز دیده می شود.
بررسی و بازدید دقیق میکروسکپی در روی سوراخ های مهره هانشان داده که چرخ مته ها ، که به دو صورت و شکل مختلف وجود داشته اند و شکل آنها در تصاویر به جای مانده از قبر های مصری متعلق به همین ادوار ، باقی مانده به صورت متداوم و یکنواخت بوده است.
صنعتگر مهره مورد نظر که درروی یک قطعه چوب ثابت قرار می داده است نوک مته سنگی ظریفی بوده کهروی یک دسته چوبی کار می گذاشته اند و کمان به چرخش در می آمده ومهره را سوراخ می کرده است.
در یکی از گورهای سقارا در مصر ، صنعتنگر از سه سنگ تقریبا بیضیشکل به عنوان وزنه استفاده کرده که طناب یا تسمه ای دور آن پیچاندهشده بودو هر سه سنگ به بدنه مته اصلی متصل بودند و با چرخش سریع اینوزنه های سنگین ،مته و نوک آن را به چرخش در آمده و سوراخ مورد نظر راایجاد می کرده است .
نمونه های این وزنه ها در سطح شهر سوخته نیز بدستامده است و در کاوش های سال 1378 نیز یکی از این وزنه ها همراه باسایر ابزار سنگ تراشی در مربع IUA گورستان شهر پیدا شده است.
- روش کار در روی سنگ فیروزه
روش کار در روی سنگ فیروزه و سنگ لاجورد تقریبا یکسان بوده واحتمالا در کارگاه های مشترکی انجام می گرفته ، اما چنان که بیشتر نیز گفته شد مقدار فیروزه در شهر سوخته از سنگ لاجورد بسیار کمتر بوده است . یکی از تفاوت های اساسی فیروزه با سنگ لاجورد آن است کهاگر فیروزه مدت زمان بسیار طولانی در معرض اکسیژن و هوا قرار گیرد بهتدریج رنگ خود را از دست داده و پودر می شود .
تفاوت دیگر در اندازه هایاین سنگ ها درزمان استخراج آنهاست و چون سنگ فیروزه در زمان استخراج به اندازه های کوچک و حداکثر به بزرگ تخم پرندگان به دست می آمده و یاحداقل قطعات پیدا شده در کاوش ها از این اندازه بزرگتر نبوده اند نیازی به برش اولیه و قطعه قطعه شدن نداشته است.
همانند تپه حصار ، در شهر سوخته نیز، کار سوراخ کردن مهره هایفیروزه با همان روش و همان نوک مته های مورد استفاده برای کار در رویسنگ لاجورد ، انجام می گرفته است .
در روی هیچ یک از نوک مته های پیداشده در شهر سوخته اثر پودر فیروزه دال بر استفاده از این مته ها برایسوراخ کردن مهره های فیروزه ای دیده نشده اما از آنجا که در روستاهایآسیای مرکزی نزیدک به معادن فیروزه قزل قوم ازبکستان و در تمدن کلتهمینار همزان با شهر سوخته از همان ابزار و همان روش برای سوراخ کردنفیروزه استفاده می شده می توانیم این روش کار را در مورد شهر سوخته نیز صادق بدانیم.
- روش کار در روی عقیق
برای کار در روی سنگ های عقیق ،مراحل دیگر و ابزاری کاملا متفاوت با کار برروی سنگ لاجورد و فیروزه و لازم بوده است علی رغم مصرف بسیاربالای عقیق در جوامع باستانی ، به دلیل وجود معادن نسبتا زیاد این سنگ، روش کار و تکنیک ساخت اشیاء عقیقی از دشت های سند تا میانرودان وطبعا شهر سوخته یکسان بوده است . کارگاه ها و گورهای صنعتگران عقیق دراور و اوروک و کیش و شهداد و شوش و شهر سوخته و چانهودارو و لوتاهمگی نشان از وجود این کارگاه ها و این صنعتگران می دهند.
برای ساخت مهره های عقیق ، ابتدا قطعات قلو سنگ های پیدا شده در بستررودخانه ها و بلوک های رگه دار را جمع آوری می کردندو سپس همانند هستههای اولیه و اصلی سنگ چخماق و بر مبنای بزرگی و کوچکی آنها را می آوردهاند این مهره ها سپس ساییده شده و به شکل استوانه ای یا کروی و گاهی بهشکل دیسک درمی آمده اند.
سایش این سنگ با ساییدن آن در روی سنگ های سخت متامورفیک صخره ایانجام می گرفته که اثر خراش آنها در صورت عدم سایش و صیق دادن درمرحله بعدی برروی مهره های عقیق نیمه تمام و یا شکسته دیده می شوند کارسوراخ کردن مهره عقیق نیز مانند مهره های لاجور وفیروزه پس از انجامصیقل نهایی آن آغاز می شده .و برای این کار از نوک مته هایی به طول 2 تا 4 سانتی متر به قطر 2 تا 4 میلی نتر استفاده می شده است.
این نوک مته هابسیار مقاوم ت از نوک مته های استفاده شده برای لاجورد و فیروزه بودهاند با گذشت زمان و استفاده زیاد از نوک مته ها برای سوراخ کردن عقیقها کیفیت آنها مرغوب تر و قابلیت کاربردی آنها بهتر می شده است زیرابه شکل استوانه ای کاملا صاف و لوله ای در می آمده و طول آنهانیززیادتر می شده است .
روش سوراخ کردن مهره های عقیق همان روش ایجاددو سوراخ از دو سوی مهره بوده که اجازه می داده سوراخ های حتی به عمقحدود 10سانتی متر در روی مهره های عقیق ایجاد شود در موقع سوراخ کردن، به تناوب ابتدا دی ریک سو و بعد در سوی دیگر مهره، سوراخ های اولیهای به عمق یک سانتی متر حفر می شده و سپس مرتب محل نوک مته از یک سو به سوی دیگر جابه جا می شده تا هر دو سوراخ به هم راه پیدا کنند عملسوراخ کردن به این دلیل از یک سو انجام نمی گرفته که از فشار زیاد بریک سوی مهره کاسته شودبه این ترتیب خطر شکستن آن کمتر شود.
گورهای مختلفی متعلق به سنگ تراشان شهر سوخته پیدا شده است گور شماره 12 مربوط به سال های2500-2400سال پیش از میلاد مربوط به یک سنگ تراشبوده است گور شماره 77(2400تا2300پیش از میلاد) مربوط به یک عقیق تراش ومهره ساز کلرایت و گورشماره 2701 مربوط به مهره ساز دیگری بوده کهوسایل و ابزار کار و مواد اولیه کار وی همگی در انبانی احتمالا چرمی، که پوسیده و از بین رفته است در زیر پای وی دفن شده بوده است.
با بررسی آثار باقی مانده سنگی می توان به نتایج گوناگونی رسید کهحاصل نظم و نظام نوین اجتماعی (شهرنشینی) بوده که عبارتند از تجارت ومبادله کالا با سرزمین هایی در فاصله های مختلف ، ایجاد تخصص و کار تمام وقت صنعتگران در شهر ها که با جداسازی کارگاه های صنعتی ازمحله های دیگر شهر صورت می گرفته و بالا خره تقسیم بندی طبقاتی اجتماعی و افراد صنعتگر بر اساس نوع کاری که انجام می داده اند
مقالات مشابه گوهر :
تاریخچه گوهرها و سنگ های قیمتی
سنگ درمانی و خواص سنگها و گوهرها
باورهای اقوام درباره گوهرها و سنگ های قیمتی ، بخش نخست
اعتقاد بر این بود که سنگ های قیمتی به عنوان شفادهنده بیماریها و ناراحتیهای جسمی موثر هستند گاهی وجود نگین بابیمار کافی بود و یا برای بر طرف کردن درد بیمارانرا برروی قسمت ناراحت نگذاشتند و برای اطمینان بیشتر از شفا نگین یاسنگ جواهر را به پودر تبدیل کرده به بیمار می خوراندند.....
دریانوردان با داشتن
یکی از این طلسم ها اطمینان داشتند که راه را گم نخواهند کرد و به سلامت
به خانه باز خواهند گشت. تااوایل قرن نوزدهم همچنان اعتقاد بر این بود که
سنگ های قیمتی به عنوان شفادهنده بیماریها و ناراحتیهای جسمی موثر هستند
گاهی وجود نگین بابیمار کافی بود و یا برای بر طرف کردن درد بیمارانرا
برروی قسمت ناراحت نگذاشتند و برای اطمینان بیشتر از شفا نگین یاسنگ جواهر
را به پودر تبدیل کرده به بیمار می خوراندند.
اطلاعات لازم برای تشخیص
اینکه چه جواهری کدام بیماری را معالجه میکند در کتابهای ان زمان وجود
دارد. مسلم است که موفقیت در معالجه برخی بیماریهای آسان و زود گذر به دلیل
پودر جواهر خورانده شده نبوده بلکه دلیل اصلی ان تلقین این فکر به شخص
بیمار بوده است ولی در صورتی که بیمار شفا پیدا نمی کرد دلیل آنرا ارزش کم و
ناخالص بودن پودر جواهر مصرف شده می پنداشتند .
امروزه حتی در کشور
پیشرفته ژاپن نوعی از این گونه خرافات بشکل قرص های کلسیم ساخته شده از
مروارید پودر شده جلوه می کند و دارای مصارف پزشکی است.
در نتیجه باور
انسانها به رابطه مافوق طبیعی بین سنگهای جواهر و عالم ناشناخته آنها را
مثلابه ستارگان ربط داده و هر جواهر را به یک ستاره از مجموعه ستارگان
زودیاک نسبت داده برای هر ماه ستاره ای و جواهر مشخصی را معین کرده بودند .
تولد
هر انسان رابا جواهر مختص ان ستاره ازمجموعه ستارگان مشخص می کردند و باور
بر این بود که شخص متولد شده بوسیله نگین جواهری مختص آن ستاره حمایت می
شود.
مقالات مشابه :
کاربرد درمانی کریستال ها و سنگ ها