عیار طلای هر متر ازترانشه ها پس از اعلام نتیجه از طریق آزمایشگاه بر روی نقشه ی مربوطه درمتراژ مربوطه نوشته می شود ودر بعضی موارد عیار مذکور بر روی پلاکی نوشته و در داخل ترانشه ی مربوطه در متراژ نمونه گرفته شده نصب می شود...
پس از مشخص شدن گسترش سطحی سنگ های طلادار، به طور مقدماتی در منطقه یمورد مطالعه به وسیله ی عملیات ژئوفیزیک یا ژئوشیمی به منظور مشخص کردنقطعی محدوده ی آنومالی های به دست آمده از روش های بالا و در حقیقت تعیینمحدوده ی گسترش مناطق کانی سازی شده در سطح، اقدام به حفر ترانشه هایاکتشافی در جهت عمود بر محدوده مناطق دگرسان مورد نظر می گردد. معمولاًترانشه های اکتشافی با عرض بین 60 تا 80 سانتی گراد حفر می شود.
از نظرعمقی در محدوده سنگ های طلادار تا رسیدن به سنگ اصلی خاک برداری ادامه مییابد و در مواردی که ضخامت خاک های سطحی زیاد باشد مانند چاهک های ژئوشیمیاز یک متر بیشتر پایین نمی روند، از نظر طول ترانشه ها تا جایی که عرض زونکانی سازی شده ادامه داشته باشد حفر ترانشه نیز ادامه پیدا می کند.
دیواره ی ترانشه های حفرشده برداشت زمین شناسی می شود و تمامی تغییرات،فاسیس و رنگ و تغییرات درجه ی دگرسانی یادداشت و بر روی نقشه ی ترانشه یمورد نظر پیاده می شود. عمل نمونه برداری تکه ای با فاصله ی یک متر به یکمتر از یکی از دیواره های ترانشه انجام می گیرد.
عیار طلای هر متر ازترانشه ها پس از اعلام نتیجه از طریق آزمایشگاه بر روی نقشه ی مربوطه درمتراژ مربوطه نوشته می شود ودر بعضی موارد عیار مذکور بر روی پلاکی نوشتهو در داخل ترانشه ی مربوطه در متراژ نمونه گرفته شده نصب می شود. حفرترانشه های اکتشافی به طور سیستماتیک در تمامی منطقه ی مورد مطالعه، وضعیتگسترش سطحی سنگ های طلادار و موقعیت عیار طلا را در سطح منطقه مشخص میکند. ( البته وجود چاهک های حفر شده جهت ژئوشیمی هم به این امر کمک میکند)
پس از مشخص شدن وضعیت ماده ی معدنی از نظر سطحی لازم استوضعیت آن از نظر عمقی هم معین شود که در این رابطه از حفر تونل هایاکتشافی و حفر گمانه های اکتشافی مغزه گیری استفاده می شود
مقالات مشابه کشف طلا:
شیوه نمونه برداری سیستماتیک کشف طلا
عمیق ترین قسمتی که به وسیله ی حفر گمانه، ضخامت مورد قبول و عیار مناسب به دست آمده است عمق 140 متری از سطح زمین است زیرا از این عمق پایین تر هم ضخامت رگه و همعیار آن به اندازه ی قابل ملاحظه ای کم شده است که...
به منظور شناخت موقعیت ماده ی معدنی طلا دار در اعماق پایین تر، از حفرگمانه های اکتشافی مغزه گیری استفاده می شود. این گونه حفریات امروزه بهوسیله ی دستگاه های حفاری مغزه گیری مدرن انجام می گیرد.
انتخابمحل گمانه ها بسیار بااهمیت بوده و کاملاً بایستی از تمامی جوانب بررسی ومورد توجه قرار داده شود. با در نظر گرفتن مسائل زمین شناسی منطقه و باتوجه به اطلاعاتی که پس از تهیه ی نقشه های زمین شناسی و تکتونیکی معدنمورد مطالعه و به دنبال حفر ترانشه ها و تونل های اکتشافی در افق هایمختلف به دست آمده، وضعیت ماده ی معدنی را مشخص کرده و محل دهانه هایگمانه های اکتشافی جهت حفر آنها انتخاب می شود به عنوان مثال در معدن طلایچاه خاتون ( موته ی اصفهان )
چون ماده ی معدنی به صورت پر شدگی در داخلیگسل های اصلی منطقه است در بررسی های زمین شناسی و با حفر ترانشه ها وتونل های مختلف متعدد در افق های مختلف امتداد و جهت شیب این گسل ها مشخصشده است لذا محل گمانه های اکتشافی مغزه گیری، در جهت عمود بر امتداد وشیب این گسل ها به نحوی انتخاب شده است که عمود بر ضخامت ماده ی معدنی،این ماده را در عمقی پایین تر از افق تونل های موجود در معدن قطع کند،معمولاً بایستی گمانه ها طوری انتخاب شوند که در اولین مرحله ماده ی معدنیرا در 20 متر پایین تر از افق پایین ترین تونل موجود در معدن قطع کنند.
در صورت مثبت بودن نتایج، گمانه های مرحله دوم به نحوی انتخاب و حفرخواهند شد که افقی حدود 20 متر پایین تر از افق قطع شده به وسیله ی گمانههای اولین مرحله را قطع کرده و مغزه گیری نمایند این مراحل تا ضعیف شدنضخامت و عیار پایین تر از حداقل عیار در نظر گرفته شده (cutoff gread) ،پیش خواهد رفت، اما مسئله ای که بایستی مورد توجه قرار داده شود این استکه در مواردی که رگه ی مورد اکتشاف دارای ضخامت قابل ملاحظه ای نبوده وعیار هم در حدی نباشد که کنده کاری های بسیار عمیق از نظر اقتصادی ( درحال حاضر ) مقرون به صرفه باشد انجام عملیات حفاری گمانه های اکتشافی خیلیعمیق می تواند متوقف شود به عنوان مثال در معدن طلای موته چون ضخامت مادهی معدنی طلادار با گسترش شکاف دو دیواره گسل ها ارتباط مستقیم دارد و گسلها هر چه به طرف عمق پیش می روند، بسته تر می شوند.
لذا عمیق ترین قسمتی که به وسیله ی حفر گمانه، ضخامت مورد قبول و عیار مناسب به دست آمده است عمق 140 متری از سطح زمین است زیرا از این عمق پایین تر هم ضخامت رگه و همعیار آن به اندازه ی قابل ملاحظه ای کم شده است که با توجه به آن دو موردادامه ی عملیات اکتشافی برای اعماق بیشتر فعلاً صلاح نیست در صورتی که درمعدن طلای مازوئه در 30 کیلومتری شهر حراره در کشور زیمبابوه چون عیار طلادر اعماق بالای 200 متری هم حدود 10 گرم درتن بوده و رگه در طول قابلملاحظه ای، تغییرات عیار و ضخامت ندارد لذا در این اعماق هم اکتشاف عمقیانجام و در حال حاضر با حفر چاه های قائم استخراجی ماده ی معدنی مورد بهرهبرداری قرار دارد.
حفر گمانه ها با گرفتن مغزه از تمامی تشکیلاتدر حین حفر انجام می گیرد. نهایت دقت در گرفتن مغزه کامل بایستی انجامگیرد. از تمامی طبقات سنگ ها در طول حفاری نیاز به گرفتن مغزه ی سالم وکامل می باشد و این امر منحصر به خود ماده ی معدنی طلادار نمی باشد زیرامطالعه ی مغزه های گرفته شده از طبقات سنگ های مختلف، اطلاعات بسیار مفیدیمی دهد که در مراحل بعدی می توانند مورد استفاده قرار گیرند لذا انتخابروش های حفاری صحیح و ابزار نمونه گیر، بسیار با اهمیت است در طول زمانحفاری تمامی مغزه های بیرون آورده شده از گمانه توسط زمین شناسان مربوطهبرداشت و نمونه برداری می شود.
برداشت های زمین شناسی، سنگشناسی و کانی شناسی انجام شده بر روی مغزه های گمانه ها بر روی ستون زمینشناسی آنان پیاده و در پرونده ی گمانه ی مربوطه ضبط و ثبت می شود.
در مورد نمونه برداری از مغزه ها، در قسمت هایی که سنگ های آلتره ( دگرسان)نبوده و حاوی پیریت و سایر کانی های گوگردی نباشند از هر 5 متر طولمغزه، یک نمونه ی یک متری به نحوی که متعاقباً شرح آن خواهد آمد نمونهبرداری می شود اما در قسمت هایی که سنگ های آلتره دیده می شود و بخشی کهگمانه با گسل و توده ی ماده ی معدنی برخورد کرده است.
از تمامی طول اینقسمت ها نمونه برداری می شود البته در این قسمت ها هم نمونه ی مربوط بههرمتر جداگانه برداشته می شوند باید دقت داشت در صورتی که طول یک بخشآلتره و یا طول مغزه های مربوط به توده ی ماده ی معدنی کمتر از یک مترباشد آن بخش بایستی جداگانه نمونه برداری شود و با بقیه ی سنگ ها مخلوطنشود و حتی در مواقعی که تغییرات رخساره ای و کانی سازی در حد چند دهسانتی متری دیده می شود هر بخش بایستی جداگانه نمونه برداری شوند.
در موردنمونه برداری از مغزه های حفاری با استفاده از دستگاه مغزه شکن (core spliter) این امر انجام می گیرد. مغزه ی مورد نظر را از جهت طولی دردستگاه مذکور قرار داده و به دو قسمت مساوی تقسیم و از هم جدا می کنند،نیمه ی اول در جعبه ی مغزه ها به عنوان بایگانی باقی می ماند، نیمه ی دومرا به وسیله ی دستگاه مغزه شکن از جهت طولی مجددا می شکنند.
حالیک قسمت از این دو قسمت جدید را در بایگانی آزمایشگاه به عنوان نمونه شاهدنگهداری و در حقیقت یک چهارم مغزه ی حاصله را در آزمایشگاه کاملا خرد ونرم و همگن کرده و نمونه ی متوسط از آن انتخاب و مورد تجزیه و تعیین عیارقرار می دهند.
عیار طلای اعلام شده از طرف آزمایشگاه مربوط بههر متراژ حفاری در کنار متراژ مربوطه در کنار ستون زمین شناسی هر گمانهیادداشت می شود و این امر نشان می دهد که در هر گمانه ای ضخامت ماده یمعدنی طلادار چه میزانی بوده و چه عیاری را دارا می باشد.
برایانجام عملیات حفر گمانه های اکتشافی در هر معدن ابتدا خطوط اکتشافی باتوجه به مشخصات زمین شناسی منطقه ی طرح ریزی شده و نقاط حفاری با فواصلمناسب از یکدیگر بر روی این خطوط انتخاب می شوند و خطوط اکتشافی نیز بافواصل مناسب و معمولا به موازات یکدیگر انتخاب می شوند.
با تکمیلحفر گمانه های مغزه گیری اکتشافی پیش بینی شده در تمامی خطوط اکتشافیموقعیت ماده ی معدنی از نظر ضخامت و عیار و سایر مسائل معدنی در اعماقمختلف مشخص می شود که این امر در نهایت در نشان دادن شکل ماده ی معدنی دردل زمین بسیار لازم و ضروری بوده و کمک شایان توجهی می کنند
مقالات مشابه کشف طلا:
شیوه نمونه برداری سیستماتیک کشف طلا
آزمایشگاه تجزیه و تعیین عیار طلا
در مورد نمونه برداری از تونل ها، روش های متفاوتی اعمال می شود که بسته به هر کانساری، این امر بایستی آزمایش شود و بهترین روش انتخاب و به کار برده شود. عده ای از هر شیفت کاری پیشروی تونل ها، ازسینه کار تونل، یک نمونه ی کانالی (channel sampling) تهیه می کنند و عیاراین نمونه را، عیار آن بلوک پیشروی شده به شمار می آورند.....
- حفر تونلهای اکتشافی
برای مشخص کردن مادهی معدنی در زیرزمین، در مناطقی که وضعیت توپوگرافی، محیط اجازه میدهد( محیطهای کوهستانی و محیطهای دارای تپه ماهورهای تقریبا مرتفع ) اقدام بهحفر تونل های اکتشافی میشود. این تونلها معمولاً با سطح مقطع کوچک حفرمیشوند( مقطع مفید 4 مترمربع ) و در صورتی که در آینده لازم شود از وجودهمین تونلها، به عنوان تونلهای استخراجی استفاده میشود، مقطع آنهابزرگتر شده و سیستم های محافظتی اساسی برای سقف و دیواره ها نصب میشود.
تونل های اکتشافی موقعیت ماده ی معدنی را در افق های پایین تر از سطح زمینمشخص می کنند، در محل هایی که ارتفاع منطقه ی مورد مطالعه زیاد باشد ممکناست تونل های اکتشافی در چند افق زیر یکدیگر حفر شوند، معمولا در موردطلا، فاصله ی هر افق تونل از افق بعدی حداقل 20 و حداکثر 50 متر در نظرگرفته می شود.
تونل های اصلی در جهت موازی با امتداد کانی سازی ( در مواردی که کانی سازی در امتداد گسل های اصلی موجود در منطقه انجامپذیرفته باشد تونل های اصلی موازی امتداد گسل ها ) انتخاب و یا شیب 4 درهزار حفر می شوند.طول تونل های اصلی، تا گسترش نهایی طولی کانی سازی، می تواند ادامه پیدا کند.
بهمنظور مشخص کردن گسترش ماده ی معدنی در هر افق، از داخل تونل همان افق،تونل های فرعی در جهت عمود بر امتداد تونل اصلی در دو طرف حفر می شود و تاجایی که عیار طلا، از میزان حداقل عیار انتخابی (cutoffgread) کمتر نشدهباشد، ادامه می یابد و بدین ترتیب گسترش عرضی ماده ی معدنی هم، در هر افقمعین می شود.
تونل های فرعی از داخل تونل اصلی از یکدیگر حدود 25 مترفاصله دارند. حفر دویل از داخل تونل های اصلی به یکدیگر و از بالاترینتونل به سطح زمین، هم به منظور ایجاد تهویه ی طبیعی و هم به منظور رسانیدنلوله های هوای فشرده و لوله های آب مورد نیاز به محوطه ی داخلی معدن انجاممی گیرد. البته دویل ها خود حفره های قائمی از ماده ی معدنی هستند کهمیتوانند تغییرات عیار طلا را در محل های حفر شده مشخص کنند.
بهمنظور تعیین عیار طلا در افق های تونل ها و مشخص کردن مناطق با عیارهایمختلف، لازم است از کلیه ی حفریات زیرزمینی نمونه برداری منظمی صورتپذیرد.
در مورد نمونه برداری از تونل ها، روش های متفاوتی اعمالمی شود که بسته به هر کانساری، این امر بایستی آزمایش شود و بهترین روشانتخاب و به کار برده شود. عده ای از هر شیفت کاری پیشروی تونل ها، ازسینه کار تونل، یک نمونه ی کانالی (channel sampling) تهیه می کنند و عیاراین نمونه را، عیار آن بلوک پیشروی شده به شمار می آورند. عده ای دیگر بعداز پیشروی تونل ها ( چه اصلی و چه فرعی ) از یکی از دیواره ها ( دیواره یسمت چپ یا راست ) یک نمونه ی کانالی تهیه می کنند که گاهی این نمونه ها بهطور پیوسته ( هر متر پیشروی یک نمونه ) و بعضی مواقع در هر پنج مترپیشروی، یک نمونه ی یک متری تهیه می کنند.
نحوه ی گرفتن نمونه یکانالی بدین ترتیب است که در وسط سینه ی کار پیشروی و یا دیواره ی موردنظر مستطیلی در نظر گرفته میشود، که طول مستطیل یک متر و عرض آن بین 15تا 20 سانتی متراست و معمولاً به وسیله ی چکش کوهبری ( چکش های هوای فشرده ) این مستطیل تا عمق حدود دو تا چهار سانتی متر حفر و نمونه برداری میشودکه کل سنگ کنده شده بایستی کاملا خرد، مخلوط و همگن گشته و از آن نمونهبرداری متوسط انجام و به عنوان نمونه ی آن نقطه، مورد تجزیه و تعیین عیارقرار داده شود.
( در کشور زیمبابوه در معدن طلای مازوئه که طلا به همراهکانی های سولفید وجود دارد و مجموعا به صورت رگه ای با ضخامت متغیر بین 10تا 30 سانتی متری در داخل گسل ها، پرشدگی ایجاد شده است برای نمونه برداریاز قسمتهای مختلف رگه در داخل تونل ها، از هر فاصله ی پنج متری، یکنمونهی کانالی، آن هم تنها از یک مستطیل با طول 40 سانتی متر و عرض کاملرگه، در نقطه ی مورد نظر و با عمق دو تا سه سانتی متر نمونه برداریمیکردند و این نمونه را برای طول 5 متر، نمونه ی متوسط به شمارمیآوردند).
البته در موارد کمی هم دیده شده که به جای سینه کار و دیوارهها از سقف تونلها هم، نمونه برداری کانالی انجام گرفته است.روش های شرحداده شده در مورد نمونه برداری کانالی از داخل تونل ها، در مواردی میتواند نتایج صحیح را بدهد که تغییرات ماده ی معدنی طلادار در دو دیواره وسقف تونل به میزان قابل ملاحظه ای نباشد، اما در غیر این صورت، لازم استنمونه برداری قوسی انجام گیرد.
در این نوع نمونه برداری از یکی ازدیواره ها، از قسمت کف تونل با عرض یک متر نمونه برداری تکه ای آغاز میشود و عمل نمونه برداری از پایین دیواره به سمت سقف تونل ادامه می یابد،با همین عرض یک متری، از سقف هم نمونه گرفته می شود و این کار از بالایدیواره ی مقابل به سمت کف تونل پیش می رود و در پایین این دیواره به اتماممی رسد، در این حالت هم از تمامی سطح سنگ ها تکه های کوچک سنگی کنده میشود. باید توجه داشت که در تمام حالت ها نمونه برداری سطح سنگ ها قبلاکاملا تمیز شده باشد.
تکه های کوچک کنده شده معمولاً بر روی صفحه ی آهنییا ورقه های پلاستیکی که در کف تونل قرار داده می شود ریخته شده و درانتهای کار جمع آوری و کاملاً مخلوط و با تقسیمات متوالی، نمونه ی متوسطتهیه و مورد تجزیه و تعیین عیار قرار داده می شود و عیار طلای به دست آمدهبه عنوان عیار متراژ نمونه برداری شده، انتخاب می شود. بعضی موارد درصورت تغییرات بسیار کم عیارها در جهت طولی تونل ها، این گونه نمونه برداریها ممکن است با فاصله ی پنج متر از یکدیگر تهیه شود اما در مورد معادنی کهتغییرات طولی در تونل ها نیز زیاد است بایستی متر به متر در کنار هم اینگونه، نمونه برداری شود.
( در معادن طلای موته ی اصفهان به علت تغییراتشدید عیار طلا در تمامی جهات اجباراً از تمامی تونل ها نمونه برداری قوسیمتر به متر انجام گرفته است و تجربه نشان داده که در این منطقه نمونهبردرای قوسی می تواند عیار درست تر را نشان دهد).
هماهنگ باپیشروی تونل ها و انجام عملیات نمونه برداری، برداشت زمین شناسی دیواره ویا سقف تونل ها هم توسط زمین شناسان انجام می گیرد و این برداشت ها بر روینقشه ی تونل ها پیاده می شود. معمولا این گونه نقشه ها گویای تغییرات جنسسنگ ها و دگرسانی در طول پیشروی و مشخص کردن شدت و ضعف و نوع دگرسانی هادر هر نقطه است همچنین مشخص کردن موقعیت گسل های اصلی و فرعی ( امتداد ومقدار شیب گسل ها ) در هر قسمت از جمله اطلاعاتی است که بر روی این نقشهها آورده می شود.
از کلیه ی کنده کاری های زیرزمینی( تونل ها ) نقشهی موقعیت، توسط نقشه برداران زیرزمینی تهیه می شود معمولاً به منظور نشاندادن عیار طلای متراژهای مختلف و ضمنا حفظ اطلاعات به دست آمده بر روینقشه ی موقعیت تونل ها، عیار طلای متراژهای مختلف به صورت هیستوگرام رویاین نقشه ها پیاده می شود. حسن چنین نقشه هایی این است که با اولین نگاهمی توان تغییرات عیار طلا را در یک افق که تونل حفر شده است مشاهده کرد
مقالات مشابه کشف طلا:
شیوه نمونه برداری سیستماتیک کشف طلا
آزمایشگاه تجزیه و تعیین عیار طلا
این عمل در حین انجام عملیات اکتشافی عملی میباشد از نظرسطحی برداشت نمونههای سنگی میتواند اکسیده بودن آنها را نشان دهد، ازنظر عمقی حفر ترانشهها، چاهکها، تونلهای اکتشافی ( مخصوصاً دویلها ) وگمانههای اکتشافی مغزه گیری و بررسی نمونه های مربوط به هر یک از اینحفریات می تواند سنگ های اکسیده را از سولفید جدا کرده....
- تعیین زون اکسیده
در معادنی که نوع سنگ معدنسولفید میباشد معمولاً در قسمت سطحی این معادن، سنگ های سولفوره به علتقرار گرفتن در هوای آزاد و ریزش آبهای سطحی، هوازده و اکسید میشوند،امروزه چون نحوهی برخورد روش های استحصال طلا در سنگ های سولفوره با روشهای استحصال طلا از سنگ های اکسیده متفاوت است( البته در صورتی که ضخامتزون اکسیده به میزان قابل ملاحظه ای باشد ) لذا تعیین زون اکسیده و مشخصکردن محدودهی این زون از سنگهای سولفیدی و نهایتاً تعیین ذخیره ی هر یکاز دو قسمت اکسیده و سولفوره لازم الاجرا میباشد.
( سنگهای اکسیده بهروش healing leaching و سپس CIP و سنگهای سولفیدی به روش فلوتاسیون و سپسسیانوراسیون )، این عمل در حین انجام عملیات اکتشافی عملی میباشد از نظرسطحی برداشت نمونههای سنگی میتواند اکسیده بودن آنها را نشان دهد، ازنظر عمقی حفر ترانشهها، چاهکها، تونلهای اکتشافی ( مخصوصاً دویلها ) وگمانههای اکتشافی مغزه گیری و بررسی نمونه های مربوط به هر یک از اینحفریات می تواند سنگ های اکسیده را از سولفید جدا کرده و در نتیجه ی حدزون اکسیده چه از نظر گسترش سطحی و چه از نظر عمقی مشخص میشود، با داشتنمحدوده ی گسترش این زون در جهات مختلف، ذخیره ی بخش اکسیده را نیز می توانجداگانه محاسبه کرد.
- تعیین ذخیره ی معدن
بادر دست داشتن محدوده ی کانسار در جهات مختلف و در دست بودن اندازه ی ابعادسه گانه ی توده یا رگه ی ماده ی معدنی حجم آن محاسبه و با توجه به معینشدن جرم حجمی سنگ معدن، مقدار ذخیره محاسبه می شود ( البته در مورد محاسبهی حجم روش های متفاوتی وجود دارد که بسته به نوع معدن مورد استفاده قرارمی گیرند) در مورد تعیین ذخیره ی هر معدن سه نوع ذخیره به شرح زیر معین میشود:
الف) ذخیره ی قطعی(proved)
این نوع ذخیره در مواردی است که کانسار با عملیات زیرزمینی و حفاری کاملااحاطه شده و از قسمت های مختلف نمونه گیری کامل انجام شده باشد، به طوریکه تناژ و عیار متوسط واقعی در دست باشد ( ماده ی معدنی از چهار طرف موردمطالعه قرار گرفته است)
ب)ذخیره ی احتمالی(probable)
این نوع ذخیره در مواردی که همه ی قسمت های کانسار مورد مطالعه ی کامل بهوسیله ی عملیات زیرزمینی و حفاری قرار نگرفته و قسمتی از آن از نظر ابعادمشخص نبوده و نمونه گیری هم به صورت کامل و به اندازه ی کافی نباشد، ولیاطلاعات زمین شناسی به اندازه ای باشد که بتوان به طور مدل عیار و تناژ آنرا پیش بینی کرد، محاسبه می شود. تعریف دیگری نیز برای ذخایر احتمالی وجوددارد طبق این تعریف، ذخایر احتمالی، ذخایری اند که از سه طرف مورد مطالعهو نمونه برداری قرار میگیرند.
ج) ذخیره ی ممکن(possible)
این نوع ذخیره موقعی اعلام می شود که اطلاعات ما بر اساس تعداد کمی ازنمونه ها پایه گذاری شده و مشاهدات زمین شناسی نیز به اندازه ی کافی نباشددر این حالت در بعضی مواقع مقدار ذخیره بدون رقم عیار اعلام میشود. ( دراین نوع ذخیره ماده ی معدنی از دو طرف مورد مطالعه قرار گرفته است ). ( تقسیم بندی ذخائر به شرح فوق به وسیله ی مهندسین ارزیاب به کار برده میشود اما توسط زمین شناسان و سازمان های زمین شناسی تقسیم بندی های دیگرینیز وجود دارد، حتی بین کشورهای بلوک غرب و بلوک شرق هم تفاوت های کوچکیدر تقسیم بندی انواع ذخایر به چشم می خورد(تعیین ذخیره ی دقیق هرمعدن مورد اکتشاف، نتیجه ی اصلی و نهایی اکتشافات محسوب می شود که بایستیبسیار بااهمیت تلقی شود، زیرا تمامی برنامه ریزی های فنی و اقتصادی بعدیبر اساس اعلام ذخیره ی یک معدن پایه ریزی میشود..
مقالات مشابه کشف طلا:
شیوه نمونه برداری سیستماتیک کشف طلا
آزمایشگاه تجزیه و تعیین عیار طلا
به ندرت می توان ازبیرونزدگیهای رسوبات گراولی با ابعاد بزرگ، مستقیماً نمونه برداریکرد. اما ممکن است پشتههای نهرها (Creek banks ) دره های شیبدار (steep-sided gulches) و یا گودالهای قدیمی مثل حفرههای هیدرولیکی، دردسترس باشد، به هر حال باید کمال دقت در برداشت نمونه های برجا صورت بگیرد....
- روشهای مختلف نمونه برداری:
نمونه برداری از پلاسرها به روشهای متفاوتی صورت می گیرد که عبارتند از:
1) طلاشویی ساده گراولهای برداشت شده از بیرونزدگی های طبیعی Sampling Natural
(2راههای ( تونلهای ) افقی زیرزمینی Drifting
(3چاهک Test-Pitting
(4چاههای عمودی Shaft-Sinking
(5حفاری Drilling
- نمونه برداری از بیرونزدگی های طبیعی
شستشوی نمونههای برداشته شده در لاوک طلاشویی (pan) ، نه تنها حضور طلارا ثابت و یا اینکه رد مینماید بلکه دقیقاً، مقدارطلای موجود در نمونههای انتخابی را نشان می دهد، از این رو طلاشویی رسوبات موجود در نهرها،روش اصلی نمونه برداری از ذخایر پلاسری است.
به ندرت می توان ازبیرونزدگیهای رسوبات گراولی با ابعاد بزرگ، مستقیماً نمونه برداریکرد. اما ممکن است پشتههای نهرها (Creek banks ) دره های شیبدار (steep-sided gulches) و یا گودالهای قدیمی مثل حفرههای هیدرولیکی، دردسترس باشد، به هر حال باید کمال دقت در برداشت نمونه های برجا صورت بگیرد.
برای نمونه برداری، ابتدا یک قلمروی عمودی از گراول ها مشخص میشود، درصورت وقوع اعمال هیدرولیکی ، برداشت یک نمونه از کل عمق گراولها کافی است.
در صورت احداث یک راه افقی زیرزمینی ( تونل افقی ) drift ، نمونه برداری،در قسمتهای پایین تر، از گراولهای سرشار از مواد معدنی کافی به نظرمیرسد.
بعد از تعیین موقعیت و تعیین امتداد محل برداشت نمونهباید دقت کافی به عمل آورده تا در تمام طول نمونه برداری مقادیر یکسانی ازگراول ها برداشت شوند، بدین منظور، بهترین ر وش عبور یک مجرا و یا شیار باشکل و اندازه ی یک جور از بالا تا پایین مسافت نمونه برداری است، البتهنمونه باید به حد کافی برداشت شود تا استمرار طبقه ی طلادار، کاملاً مشخصشود. برای رفع آثار هوازدگی، پشتهها در امتداد خط نمونه گیری، صاف و پاکمیشوند. ضروری ترین وسایل مورد نیاز در این روش، لاوک طلاشویی و کلنگمیباشد.
- برداشت نمونه از راه های افقی زیرزمینی (Drifting)
در شرایط مساعد، بهترین روش اکتشافی برای ذخایر پلاسری عمیق، احداث یک راه افق زیرزمینی است.
نمونه گیری از سطح گراولها صورت گرفته و سپس در یک جعبه شن شویی (sluice boxes) تمرکز داده میشوند.
- نمونه برداری از یک راه افقی زیرزمینی قدیمی به روش های زیر صورت میگیرد:
در صورت مناسب بودن زمینه ، رضایت بخش ترین روش ، قطعه قطعه کردن یک یا دوفوت از کنار تونل و شستن گراول هایی است که شکسته شده اند، یا اینکه یکمجرای عمودی را طوری احداث کرده که یک و یا هر دو کنار تونل افقی را قطعکند.
- نمونه برداری از طریق چاهک (test-pitting)
نمونه برداری از طریق چاهکها، فقط در گراولهایی عملی است که عمق آنها بهاندازه ای کم بوده که به کمک دست بتوان خاکهای آن را بیرون ریخت. بدینمنظور بهترین روش عبارتست از:
علامت گذاری منطقهی چاهک در سطح وسپس ایجاد شبکههایی به صورت مستطیلهایی که ابعادشان به حد کافی کوچکبوده مثلا با عرض 2 فوت و طول 3 یا 4 فوت، سپس باید آن را به آرامی و بهصورت دیوارهای قائمی تا سنگ مبنا حفر کرد. فواصل چاهکها به طبیعت ذخایربستگی دارد در صورت وجود گراولها در مجاری باریک، بهترین طرح قرار دادنچاهک در امتداد خطی در عرض مجرا (channel) می باشد.
فواصل چاهکها از مقدار کم تا 50 و یا 70 فوت متغیر است.
- چاههای عمودی (shaft-sinking) :
نمونه برداری از طریق چاههای عمودی، روش معمولی آزمایش زمینهای پلاسریاست. این گونه چاهها تا حد ممکن در ابعاد کوچک حفر میشوند مگر اینکه دراحداث راه های افقی و یا استخراج و یا در مواردی که عمقهای استثنایی مثل 75 فوت یا بیشتر مورد نظر است، به کار گرفته شود. مقطع این چاهها مستطیلیاست به ابعاد 3 در 4 فوت تا 4 در 6 فوت: برای ثابت کردن این چاهها درزمین های گراولی ناپایدار از الوارهای مدور با قطر 4 تا 6 اینچی استفادهمیشود که در بیشتر نواحی قابل دسترسی اند.
امر بالابری توسط یک چرخچاه دستی انجام میگیرد. ماکزیمم عمق مورد استفاده در این روش 100-75 فوتاست. برای اعماق بیشتر از بالابر موتوری استفاده میشود
مقالات مشابه کشف طلا:
آزمایشگاه تجزیه و تعیین عیار طلا