فلزاتی که از طریق سرد و گرم سازی یا لحیم کاری حرارت داده میشوند سطح کثیف و اکسید شدهای پیدا میکنند و مادهای که برای لحیم کاری استفاده شدهاست، تبدیل به لایهای سخت، شفاف میشود. فلزات میتوانند تمیز شوند وماده گدازآور نیز با قرار گرفتن در محلولی داغ بهخوبی پاکسازی میشوند. این مرحله را به اصطلاح قرار دادن در محلول" آب و نمک" میگویند...
شما میتوانید شکل فلز را با خمکردن و پیچاندن آن به دور ماندرلها Mandrels و انبردستها تغییر دهید. از انگشتهای خود برای بهکارگیری صفحهیا سیم ظریف در مواقع ضروری استفاده کنید. زیرا انگشتان شما کمتر به سطحفلز صدمه میزنند و در مقایسه با ابزاری استیل علایم و نشانههای کمتری ازآنها برجای باقی میماند. درصورتی که به کنترل دقت و قدرت بیشتری نیازدارید از ابزار لازم بهره گیرید...
- صاف کردن سیم ظریف
درصورتی که میخواهید از سیم برای ملیلهکاری و خلق طرحهای مختلفاستفاده کنید باید آن را در آغاز صاف کنید. در هرحال اگر از سیم دور قرقرهاستفاده میشود احتمال انجام این کار کمتر خواهدبود. یک قسمت از سیملحیمکاری شده یا حرارت دیده را در میان گیره قرار دهید و قسمت دیگر را باانبردست دندانهدار بگیرید. سپس سیم را محکم بکشید تا صاف شود.
- خمکردن سیم بهصورتهای مختلف همچون دایره، مارپیچ و زاویهدار
۱( برای آنکه سیم را به شکل مدور درآورید یک قسمت آن را با انبردستنیمه مدور بگیرید. اطمینان حاصل کنید که شکل مدور انبردست بهطرف سمتداخلی منحنی باشد. بقیه سیم را به دور انگشتهای خود به شکل نیمه مدوردرآورید. این عمل را برای سمت دیگر سیم انجام دهید. سیم را دور یک ماندلبپیچید.
۲(برای ایجاد شکل مارپیچی، نوک سیم را با انبردستی که سر مدوری داردبگیرید. بقیه سیم را بهدور انبردست با انگشتان خود بپیچید تا حلقهایمحکم بهوجود آید. انتهای حلقه را با وارد آوردن فشار توسط یک انبردستسوزنی شکل بپیچید. برای آنکه حلقه شکل پیدا کند این عمل را برای قسمت دیگردر جهت مخالف انجام دهید.
- منحنی ساختن سیمهای ضخیم با مقطع دایرهای شکل
۱( هنگام کار با سیم ضخیم و میله همیشه قسمت اضافی را به صورت اهرمدرآورید. حلقه و دوایر بزرگی به پیچیدن میله به دور ماندرل دستبند Bangle یا دیگر ابزار ایجاد کنید. از دستان خود برای پیچیدن سیم و محکم ساختن آنقبل از برش قسمت اضافی استفاده کنید.
- منحنیسازی ورقه فلز
از یک تکه استیل و پانچ چوبی یا استیل برای شکل دادن منحنی استفادهکنید. اگر میخواهید منحنیهای ثابتی داشتهباشید کار خود را از قسمتبسیار کمعمق و حفرهمانند قطعه استیل شروع کنید و بهتدریج در قسمتهاییکه عمق و گودیهای کوچکتری دارند کار را ادامه دهید تا شکل صحیحبهدستآید...
Pickling- قرار دادن قالب در آب و نمک
فلزاتی که از طریق سرد و گرم سازی یا لحیم کاری حرارت داده میشوند سطح کثیف و اکسید شدهای پیدا میکنند و مادهای که برای لحیم کاری استفاده شدهاست، تبدیل به لایهای سخت، شفاف میشود. فلزات میتوانند تمیز شوند وماده گدازآور نیز با قرار گرفتن در محلولی داغ بهخوبی پاکسازی میشوند. این مرحله را به اصطلاح قرار دادن در محلول" آب و نمک" میگویند.
این محلولها بهطور عمومی بهعنوان محلول آب و نمک ایمنی یاد میشوند. استفاده از محلول آلومینیوم alum حتی بهصورت پودر خشک که در داروخانهموجود است نیز راهحل دیگری است. شما همچنین میتوانید از ظرف نسوزمیناکاری شده دارای سرپوش استفاده کنید و آن را روی شعله بگذارید تا محلولنمک و آب را در خود نگاه دارد.
توجه: تمامی محلولها به استثنای آلومینیوم، اسیدهای رقیق شده هستند وباید با دقت مورد استفاده قرار گیرند. به هنگام مخلوط کردن مواد و کاربردآب و نمک از دستورالعملهای تولید کننده پیروی کنید. همواره از گیرههایپلاستیکی و برنجی برای قرار دان کار خود درون محلولاستفاده کرده یا آن رابیرون آورید. کار یا قالب داغ خود را مستقیم وارد آب و نمک نکنید زیرا سببجوش آمدن شرایط محلول و لبریز شدن آن میشود.
برای ساختن محلول آب و نمک، دو قاشق چایخوری پودر آلومینیوم را درنیمی از آب حل کنید (نیم لیتر). محلول را حرارت دهید. برای این کار از ظرفضد حرارت و نسوز یا بشقاب داغ استفاده کنید. بسیاری از جواهرسازان از شعلهملایم استفاده میکنند تا حرارت یکنواخت، محلول را بهعمل آورد.
- لحیمکاری Soldering
لحیمکاری عمومیترین شیوه متصل ساختن یک یا چند قطعه فلز به یکدیگراست. به استثناء آلومینیوم و استیل. فلزات دیگر را میتوان بهصورتیلحیمکاری کرد که هیچگونه درز و شکافی قابل رویت نباشد. لحیمکاریپیچیدهترین تکنیکی است که باید آموخته شود. اما نتیجه آن مثبت است زیراهیچ یک از شیوههای لحیمکاری، قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. کاری درنهایت سبب خوشنودی و رضایت خاطر شما میشود.
ممکن است یک قطعه جواهر در چندین مرحله نیاز به لحیمکاری داشته باشد. بهمنظور حصول اطمینان از اینکه شکافی بازنمانده است، لحیم با درجات مختلفذوب، لحیمکاری میشود. اغلب اوقات از لحیم سخت، متوسط و آسان استفادهمیشود. لحیم میناکاری فقط زمانی انجام میشود که قطعه مورد نظر میناکارینشده باشد و لحیم بسیار آسان اغلب در تعمیرات کاربرد دارد. نام آنها بهقدرت فلز و درجه ذوب بستگی دارد. در یک قطعه کار پیچیده کار خود را بالحیم سخت آغاز کنید که درجه حرارت و ذوب بالایی دارد و با لحیم آسان تمامکنید که درجه حرارت پایین دارد.
راه دیگر جلوگیری از ذوب شکافهای قبلی پوشانیدن آنها با پودر رژ مخلوطشده با الکل است. از آنجا که فلزات تحت حرارت قرار میگیرد، آنها اکسیدشده و کثیف و مانع جریان لحیم میشوند. مواد گداز شونده برای پوشاندن درزو پاک نگهداشتن آن به هنگام حرارت کاربرد دارند. بوراکس عمومیترین مادهگدازآور است.
شیوه اصلی لحیم کاری در اینجا بیشتر از موارد دیگر بهکار گرفتهمیشود. روشهای متعددی برای متعادل ساختن شکاف وجود دارد. همینطور کهپیچیدگی و تعداد شکافهایی که باید لحیمکاری شوند نیز از تنوعی برخورداراست. لحیمکاری سوئیت Sweat اغلب برای سطوحی بهکار میرود که باید رو درردو قرار گیرند. استیک فیدینگ Stick feeding بهطور سنتی در نقرهکاریاستفاده میشود. اما برای لحیمکاری درزهای ممتد و بلند نیز کاربرد دارد. شما باید ثابت قدم باشید و تمرین زیاد را پیشه خود سازید.
هنگامی که بهدرجه استادی رسیدید متوجه خواهید شد که تا چه حد این روش در وقت شماصرفهجویی میکند. نگاهداشتن مشعل لحیم در دست مخالف دستی که با آنمینویسید اقدام درستی است. ممکن است غیرطبیعی بهنظر برسد اما امکانبهکارگیری دستی و مهارت بیشتری را را میسر میسازد تا بهوسیله آندقیقتر قطعه کار حرکت داده شده و لحیمکاری شود. میز تاشو که به شمااجازه حرکت قطعه کار را میدهید برای مهرهها و اقلام بزرگتر بسیار مناسباست.
آمادگی کامل رمز موفقیت در کار لحیمکاری است. دقت داشته باشید که همهشکافها بهطورکامل پر شدهاند. لحیم شکاف را پر نمیسازد. همه شکافهاباید تمیز و فاقد چربی باشند. این شرایط زمینه سوهانکاری و سنباده کشیدنسطح را برای لحیمکاری مهیا میسازد.
درزهایی که ممکن است جابجاشوند را به هنگام حرارت به کمک انبردست یا گیره و یا با پیچیدن سیم محکمنگاه دارید. به این ترتیب عمل متعادل ساختن را انجام دادهاید وبهطورمعمول اولین مرحله توجه به برقراری تعادل در مورد قطعه کاری است کهلحیمکاری میشود. نگه داشتن قطعه کوچکی از ذغال یا حصیر لحیمکاری برایانجام چنین کاری نیز مفید خواهد بود
مقاله مشابه:
افراد ولخرج افکار و آرمانهای بزرگی را درسر میپرورانند. نمونه آناولین پادشاه روس "فردریک اول" است که پس از تاجگذاری در سال ۱۷۰۱ بهطورسریع بازسازی قصر عظیم سلطنتی در برلین را در سطحی گسترده آغاز کرد. اوهمچنین استفاده از کهربا را به عنوان سنگ قیمتی و طبیعی که هرگز در قبلبرای دکوراسیون داخلی موردتوجه قرارنگرفتهبود را در امر تکمیل اتاقهایقصر توصیه کرد..
کهربا نوعی کانی از طبقه مواد آلی است و نوعی ماده معدنی محسوب میشودکه از درختان مخروطیشکل بهدست میآید. عمومیترین نمونه آن، کهربایبالتیک است که "ساکینیتSuccinite "نامیدهمیشود. از نظر ظاهری کهربابهطورمعمول تحت تاثیر اکسیداسیون به رنگ قهوهای یا خاکستری تیره دیدهمیشود. این ماده در آب حل نمیشود و به راحتی قابل استفاده و تغییرشکلنسیت. کهربا درحدود ۳۵۰ نوع رنگ دارد. بهطور عمومی در اشکال و اندازههایمختلف یعنی چندین کیلوگرم یافت میشود.
خوشگذرانیها و ولخرجیهای بیحد و اندازه، سیاست دربار، شرایطنابسامان و فجایع حاصل از جنگ سبب شکلگیری اسرارآمیزترین حکایت گنجینهسلطنتی شد و سرانجام بسیاری از اسرار اتاق افسانهای کهربا لاینحل باقیماند.
افراد ولخرج افکار و آرمانهای بزرگی را درسر میپرورانند. نمونه آناولین پادشاه روس "فردریک اول" است که پس از تاجگذاری در سال ۱۷۰۱ بهطورسریع بازسازی قصر عظیم سلطنتی در برلین را در سطحی گسترده آغاز کرد. اوهمچنین استفاده از کهربا را به عنوان سنگ قیمتی و طبیعی که هرگز در قبلبرای دکوراسیون داخلی موردتوجه قرارنگرفتهبود را در امر تکمیل اتاقهایقصر توصیه کرد.
تعدادی از معماران مشهور دراین پروژه بهکارگرفتهشدند که پیشبینیمیشد تهیه بیش از ۱۰۰ هزار قطعه پانل حکاکیشده کهربا، برای ۵۵ مترمربعدر آن منظورشدهاست. دسیسههای بیپایان دربار سبب به تعویقافتادن اجرایطرح شد و سرانجام سببشد تا شاه هرگز پایان اینکار را نبیند.
پس از مرگ او در سال ۱۷۱۳ جانشین شاه فردریک، "شاه فردریک ویلهلم اول" شد. او چندان اعتنایی به چنین اقدامی نداشت و آن را متوقف ساخت. پانلهایکهربا و دیگر اجزاء ساختمان در انباری در برلین گذاشتهشدند و باردیگر گردو غبار تاریخ پرده ابهام براین طرح کشانید.
در چند هزار مایلی شرق برلین، شایعاتی از این اتاق غیرعادی کهربا بهگوش امپراطور روس "پطر اول"، مردی که به "پطر کبیر" شهرت داشت رسید. اوتصمیم گرفت تا بر تعداد قطعات کلکسیون کهربایی خود بیافزاید و درسال ۱۷۱۶ "شاه فردریک ویلهلم اول" را متعاقد ساخت تا کل قطعات کهربا را به اوبهعنوان هدیهای دیپلماتیک اهدا کند.
۱۸جعبه بزرگ حاوی کهربا در نتیجه این توافق و براساس طرح موردنظر تزار، به شهر جدید سنتپطرزبورگ در سال ۱۷۱۷ واردشدند. آنها در طول سفر شکلخود را حفظ کردهبودند اما دوباره بهعلت مشغولیات تزارپطرکبیر در امرساخت سنتپطرزبورگ و همچنین احجاف و ظلم بسیار او به اطرافیان از جملهشکنجه وحشتناک پسرش "آلکسی" انجام این طرح راکد ماند.
پس از روی کارآمدن امپراطور الیزابتاول دختر شاه در روسیه، او تصمیمگرفت تا در قصر جدید زمستانی خود، اتاق فراموششده کهربا را باردیگر برپاسازد. از آنجا که تعداد قطعات کهربا کافی نبودند، معمار ایتالیایی او، ازپلاسترهای آیینهگون و پانلهایی به رنگ کهربا جهت تکمیل اتاقاستفادهکرد.
درسال ۱۷۴۶ طرح ناکام، سرانجام برای اولین بار کامل شد و به پایانرسید. اتاق کهربا برای پذیراییهای رسمی ملکه، مورد استفاده قرارمیگرفت. اما بهدلایلی نامعلوم در سال ۱۷۵۵ الیزابت تصمیم به انتقال این اتاقبهجای دیگر گرفت. باردیگر پانلها جمعآوریشد و در درون جعبهها جایدادهشدند و به قصر تابستانی او انتقال یافتند که "تزارسکوجیسلوTzarskoje Selo "یا قصر "کارترین" نیز نامیده شد.
مقالات مشابه کهربا:
با توجه به شواهد موجود در مییابیم که نحوه نگرش ما بیش از آنکهانتقادآمیز باشد سطحینگر است. در صورتی که استنباط من صحیح باشد درخواهیمیافت که فقدان توانایی انتقاد از مسائل میتواند بر تمامی جنبهها و ابعادجامعه تأثیراتی منفی برجای گذارد....
محصولی که بهوفور در اختیار همه است. برخی از آن استفاده صحیح کرده وعدهای آن را بیهوده سپری میکنند. تنظیم ساعات زندگی اقدام موثری است. این فرمول مرد متفکری است که، موفقیت خود را مدیون چنین نگرشی میداند. گزارشگر نشریه طلا و جواهر با "دنیس هنسلیDennis Hensley "یکی ازاساتیدارشد دانشگاهی واقع در میلان ملاقاتی دارد که طی آن علت موفقیت او را جویامیشود.
هنگامی که "هنسلی" از دیگر افراد میخواهد تا زمان فعالیت خود را تنظیمکنند و برنامه ریزی داشته باشند، در واقع از تجربیاتش سخن میگوید. اومدرک دکتری دارد. به تدریس زبان و نویسندگی در دانشگاههای ایتالیا مشغولبوده و تاکنون توانسته است هر سال یک کتاب بنویسد. او مولف تمام وقتی استکه آزادانه و بدون اینکه به طور رسمی تحت پوشش سازمانی قرار داشته باشدکار میکند و در مجموع ۴۴ کتاب، ۳۰۰۰ مقاله برای روزنامهها و مجلات همراهبا اشعار متعدد، نوشتهها و داستانهای کوتاه عرضه کردهاست. ۳۲ سال استکه با "رزRose" ازدواج کرده و دارای ۲ فرزند "ناتان Nathan" ۲۹ساله و "جنت Jeanette "۲۶ساله است.
او به مدت ۲ سال در ویتنام دوران خدمت خود را سپری کرده و در این دورانبیش از ۱۲۵ کتاب مطالعه و ۸۵ فیلم مشاهده کرد و به تایلند و تایوان نیزمسافرت داشته است. همچنین مقالاتی برای مجله "روز Daily " نگاشته و زبانویتنامی را فراگرفت و توانست کمربند قهوهای در "تائی کوان Tae kwon" بهدست آورد و در طول این مدت به نوشتن مقاله، قطعات کمدی و مذهبی نیزاشتغال داشته است.
بهراستی او چگونه شخصیتی است؟ آیا یک سوپر من و قهرمان است؟ خیر، دراین رابطه کتابی تحت عنوان چگونه از وقت خود استفاده کنید نوشته است. درکتاب مزبور که در سال ۱۹۸۹ به چاپ رسید او متذکر میشود که نباید او را یکقهرمان دانست و در واقع داشتن انضباط کاری و برنامهریزی منبع اصلیموفقیتهای او بهشمار میآیند. برای مثال اگر شما در روز ۸ ساعت کار کنیدو ۸ ساعت بخوابید، ۶ ساعت دیگر برایتان باقی میماند که میتوانید آن راصرف هر کاری بکنید. با این وجود ۲ ساعت دیگر نیز باقی میماند که میتوانبرای رسیدن به هدف مورد نظر و اجرای برخی طرحها از آن استفاده بهینه کرد.
برای نمونه میتوانید کتابی را بنویسید یا حتی ماشین خود را تمیز کنید. درصورتی ۵ روز در هفته را برنامه داشته باشید و آن برنامه را برای ۴ هفته درماه ادامه دهید، پس از یکسال ۴۸۰ ساعت یعنی ۳ ماه کار مفید انجامدادهاید. در این رابطه باید از انجام فعالیتهایی که باعث اتلاف وقت شمامیشود اجتناب ورزید و برای حفظ روند طبیعی جریان کار از جستجویبرنامههای مختلف بپرهیزید و در واقع کمتر وقت خود را صرف اینگونه امورکنید...
-آغاز یک فعالیت
گاهی اوقات سخت ترین مرحله آغاز یک پروژه زمانی است که فرد میخواهداولین گام را در این زمینه بردارد. من نیز مانند دیگر افراد وظایفی را برعهده دارم که ممکن است از انجام آنها وحشت داشته باشم. اما برای رفع اینمشکل راهحلی را در نظر گرفتهام که فکر می کنم برای شما نیز مفید باشد. برای مثال اگر قرار باشد کتابی را بنویسم به کل طرح نمینگرم. به این معناکه به خود نمیگویم که باید کتابی بنویسی که شامل ۳۰۰ صفحه باشد. در عوضمیگویم کتاب باید شامل ۲۴ فصل شود و هر بخش نیز بیش از یک مقاله نخواهدبود. لذا با نوشتن یک مقاله در طی دو هفته هر سال کتابی را به پایانمیرسانم.
در زندگی هم شیوه مذکور را پیش گرفتهام. بهطورمثال اگر بنا باشد کهدر حیاط منزل کار کنید تعداد روزی که باید در آن کار کنید را در نظرنداشته باشید. بلکه به خود بگویید که یک روز صبح اختصاص به مرتب کردن بوتهها و درختان میدهید و صبح دیگر چمنها را کوتاه میکنید. بنابراین پس ازگذشت یک هفته متوجه میشوید که همه کارها را انجام دادهاید و حتی وقتاضافی هم به هنگام بعدازظهر و غروب برای دیگر کارهایتان باقی مانده است.
خدمات اطلاع رسانی
- آیا به مسائل اطراف خود از دیدگاههای انتقادآمیز مینگرید؟
با توجه به شواهد موجود در مییابیم که نحوه نگرش ما بیش از آنکهانتقادآمیز باشد سطحینگر است. در صورتی که استنباط من صحیح باشد درخواهیمیافت که فقدان توانایی انتقاد از مسائل میتواند بر تمامی جنبهها و ابعادجامعه تأثیراتی منفی برجای گذارد.
مرحله اول) در این قسمت با طرح برخی پرسشها درباره اهمیت یک موضوع یاتجربه و بررسی ارزش آنها، درحیطه مرحله ارزشیابی گام نهادهاید. موضوعاصلی آنست که هر چیز با ارزشی به معنای جالب و هیجانانگیز بودن آن قلمدادنمیشود.
مرحله دوم ) در این بخش سعی دارید سطح اطلاعات خود را درباره موضوعاتمورد نظر پیش و بعد از تجربه آنها مورد بررسی قرار دهید. رشد نیازمندیادگیری است. از اینرو به منظور پیشرفت و گسترش میزان دانش، مهارتها وارتقاء سطح نگرشهایمان لازمست که به آن توجهی جدی داشته باشیم.
مرحله سوم) آیا میتوانید آنچه را که فرا گرفتهاید را در عمل بهکارگیرید؟ در اینجا تفکیک افراد از یکدیگر میسر میشود. ما بایدآموختههایمان را بهکار گیریم. در حالیکه بسیاری از افراد کمتر سعی دارندآنچه را که از طریق شنیدن و خواندن فراگرفتهاند را به اجرا درآورند.
- اصول بدیهی و مهم یک بازرگان
پس از انجام دو اقدام اشتباه در سال ۱۹۷۲، از سال ۱۹۷۸ بهعنوان یکتاجر مستقل فعالیت خود را آغاز کردم. در این مدت بیش از ۴۰۰ مقاله وسخنرانی نوشتم و بیش از ۴۰۰ خانه و اداره ساختم. بطوریکه در درازمدت تبدیلبه یک سرمایهدار موفق شدم. علت این امر را پیروی از اصولی میدانم کهبرای هر بازرگان رعایت آنها ضروری است. در اینجا به ۱۰ پند اشاره میشود.
۱) اگر آنسوی صخره را نمیتوانید مشاهده کنید به این علت است که درحاشیه آن زندگی نمیکنید. تجار باید آگاهانه با خطرات روبرو شوند و ریسککنند تا موفق شوند.
۲)آیا در شطرنج زندگی بازی میکنید؟ زندگی پیچیدهتر از پاسخهای آریو خیر است. اغلب شرایط برحسب ماهیت از یکدیگر قابل تفکیک هستند. تواناییداشتن تفکری انتقادآمیز رمز موفقیت است.
۳)سریعترین روش برای کسب موفقیت آناست که بهجای یافتن مشتری،راهحلهایی برای مشکلات کارکنان یا مشتریان خود بیابیم. با هزینهایبسیار کمتر، شاد کردن یک مشتری بسیار آسانتر از یافتن آن است. روابطبادوام و مستحکم بخشی از تجارت پایدار محسوب میشود.
۴)در صورتی که همواره در آسایش و راحتی بهسر میبرید، به موفقیت دستنخواهید یافت. تجار درصورتی که خواهان رشد و ترقی باشند پیشرفت خواهند کردو این بدان معنا است که آنها فرصتی برای پرداختن به وقایع گذشته ندارند.
۵) فرصتها را غنیمت شمرده و راههای چاره را در نظر داشته باشید ونتایج حاصل از موفقیت را بهخاطر بسپارید. در جستجوی خوبیها باشید و بهاحتمالات و مسائل ناشناخته بیاندیشید. خوشبین بیفکر نباشید. درهرحالخوشبینی بیش از حد سبب میشود که فرصتهای موجود را از دست بدهید
تاثیرات سبکها در هنر و صنعت طلا و جواهر
اگر
آخرین دستاوردهای طراحی وساخت جواهر در دوره پست مدرنیسم را با تاریخ سنتی
صنایع دستی مقایسه کنیم، متوجه میشویم که وجه اشتراک چندانی بایکدیگر
ندارند.بهطور مثال چه وجه اشتراکی بین آثاری نظیر طرحهای جمجمه خرگوش،
قطعات ساخته شده ازصمغ وآیینه، گل سینههای اکریلیک وشن ریزههای، با
زیورهای چوبی و ملیلهدوزیهای زربفت ومیناکاریهایی باالماسهای درخشان
ویاقوت تزیین شده، وجود دارد؟ کدام دسته از این آثار نشان دهنده اوج رشد و
تعالی صنعت جواهر سازی در ۵۰۰ سال گذشته یا قبل از آن است؟
تحقیقات
باستانشناسی حاکی از آن است که نخستین زیورهای مورد استفاده بشر دندانها و
پنجههای حیواناتی بوده که صید میکرده است. این قطعههای کشف شده با یک
رشته لیف طبیعی به هم متصل میشدند و تشکیل مجموعهای بدیع را میدادند که
بسیار نو جلوه میکنند. زیورهایی که انسانهای غارنشین از آنها استفاده
میکردهاند، نخستین حلقه از زنجیرهای است که با قدمتی ۴۰ هزار ساله موضوع
و آثار هنری موجود در را، با گذشته آن و با سنتها و سبکهای گوناگون
طراحی و ساخت زیورها که در طول تاریخ و در میان ملل و فرهنگهای مختلف جهان
جریان داشته است، پیوند میدهد.
داستان پیدایش زیورهای موجود به قدمت
داستان پیدایش و بهکارگیری طلا، نقره و سایر سنگهای قیمتی است، که بیشتر
در ساخت گردنبندها و تاجهای سلطنتی، لباسها و نیمتاجهای زنانه برای
اشراف مورد استفاده قرار میگرفتهاند. اما پدیده دیگری نیز به موازات آن
جریان داشته است، یعنی داستان پیدایش اشیای زینتی و آرایشی که مورد استفاده
بسیاری از مردم جهان بوده است. بهگونهای که بستر تاریخ پوشیده از طراحان
زیورهای مدرن، قومیEthnic Jewellery، بومی و آویختنی بوده و هر یک بخشی از
تاریخ را به خود اختصاص دادهاند، تاریخی که ساخت زیورها در آن قائم به
هیچ قانون و قاعده مدونی نبودهاست. دامنه مواد و مصالحی که در جواهرسازی
قومی بهکار میرفته به قدری وسیع است که صنعت جواهرسازی اروپا را تحت
تاثیر قرار دادهاست و بهعنوان عظیمترین نیروی الهام بخش طراحی قرن بیستم
به حساب میآید. تاثیر آداب و سنتهای آفریقایی نیز بر این صنعت چشمگیر
بودهاست بهطوری که مردم آفریقا و بسیاری از مردم آسیا برخلاف اروپاییها،
هرگز راهی را که اجدادشان طی کردهاند، فراموش نکردهاند و هنوز هم به
ساخت اشیاء و زیورهایی از جنس استخوان حیوانها، چوب، صدف، ریشه گیاهان،
دانهها و حبوبات، اقدام میکنند.
بهطور مثال در شمال نیجریه از حصیر
برای ساخت گوشواره استفاده میشود و مردم "باشیما Bashima" نیز گردنبندها و
بازوبندهای زینتی خود را از حصیر میبافند. مردم آفریقا پس از پایان دوره
استعمار, از سکههای بهجامانده از اروپاییها بهعنوان زیورهای آرایشی موی
سر استفاده میکردند و در تزیین گردنبندها نیز از این سکهها استفاده
میکردند.
به موازت آن, در نقطهای دیگر, پرهای پرندگان استوایی وسیله
تزیین گردنبندها و کلاهای آیینی تمدن پیش از کریستف کلمب, سرخپوستان
آمریکای شمالی و قبایل آمازون بود.
از جمله ویژگیهای مهم جواهرات قومی
که هنگام مقایسه با شیوههای قبل از دوران مدرنیسم اروپا به چشم میآید,
جرأت و جسارت فوقالعاده سازندگان آنها در بهکارگیری رنگها و هماهنگی
کامل مواد مصرف شده است, بهطوری که در بسیاری موارد میتوان مجموعهای از
مهرههای شیشهای, مرجانهای نتراشیده, استخوانها و نقرهکاری را یکجا و
بر روی یک قطعه زینتی مشاهده کرد. هر یک از این مواد با رنگهای فیروزهای,
شیری, صورتی و نقرهای درخشان آمیختگی رنگی زیبایی بهوجود میآورند.
از
دیرباز نیاز به ساخت زیورهای ارزان قیمت در کنار زیورهای قیمتی مطرح بوده
است و جواهرسازان هندی در روزگاران دور اقدام به ساخت زیورهای ارزان قیمت
کردند. انواع النگوها و زیورهای ساخته شده از جنس صدف, حلزون, شیشه, فلزات و
نوعی صمغ حشرات به نام "لاک" از نمونههای ارزان قیمت ساخته شده در زمان
گذشته است. آنچه که بیش از پیش به جواهرات هندی و آسیای شرقی جذابیت بخشیده
بهکارگیری ماهرانه مواد مصرفی بوده است.
در جواهرسازی قومی (نژادی)
استفاده از مواد قیمتی و ارزشمند نادیده گرفته نمیشود. اکثر ملتهای غیر
اروپایی بهدنبال تهیه و تولید موادی به عنوان بدل طلا و سایر مواد قیمتی
بهمنظور رقابت با آثار هنری اروپاییان بودهاند و هنوز هم هستند. بهطور
مثال ساکنان مالی گوشوارههای حلقوی بزرگ خود را تنها با کوبیدن طلا و
شکلدهی آن درست میکردند, ساکنان آمریکای پیش از کریستف کلمب نیز
نیمرخهای شگفتانگیزی از پرندگان و حیوانات خیالی را از طلا درست کرده و
بهعنوان گوشواره و پیرایههای دیگر استفاده میکردند و یا ساکنان شرق و
جنوب آفریقا با پیچیده مفتولهای مسی و فلزی به دور ساقه گیاهان, زیورهایی
نظیر طوق, گردنبند و بازوبند درست میکردند. اصول و روش پرداخت کاریهای
این قوم را هنوز هم جواهرسازان غربی مانند واندر استراتن Wander Straeten"
به کار میبرند.
انسانهای نخستین
از آغاز بشریت تاکنون, انگیزههای
گوناگونی چون تفاخر, تواضع, پایگاه اجتماعی, دین و خرافات انسان را به
تزیین تن خود برانگیختهاند. موقعیت اجتماعی انسانهای نخستین که از بررسی
چگونگی استفاده آنان از استخوانها, پرهای پرندگان, دندانها و پنجههای
جانورانی که مواد غذاییشان را تشکیل میداد, به دست میآید حاکی از مهارت
آنها در صید و شکار است. گیرههای شبیه سوزن درست شده از تراشههای استخوان
از ضرورترین اجزاء پوشاک انسانهای غار نشین بوده است. آنها از این
گیرهها در لباس خود که از پوست حیوانات تهیه میشد, استفاده میکردند.
قدیمترین
زیورهای شناخته شده در ناحیهای به نام" لاکینا La Quina " در فرانسه
بهدست آمده است که شامل مهرههایی از جنس دندان و استخوان حیوانات است.
این اشیاء که ظاهراً بهعنوان زیور مورد استفاده بودند، ۴۰ هزار سال پیش
انسانهای نئاندرتال Neanderthal ساختهاند. حلقههایی از گل و میوهها
احتمالاً نخستین زیورهای مورد علاقه انسانها بوده است. اگر چه هیچگونه
اثری برای اثبات این مدعا در دست نیست, اما این که متداولترین ماده
جواهرسازی در تمامی قارهها و در طول قرنها به صورت میوه و حلقههای گل
تصویر شده است, شاید دلیل قانع کنندهای باشد. در گذشته ساخت زیورها با
تاکید و تکیه بر مواد آلی و حفظ کیفیت و اشکال طبیعی این مواد صورت
میگرفته است. مواد مورد استفاده با توجه به استعداد و نوع زندگی سازندگان
آنها از تنوع خاصی برخوردارند. کشف بسیاری از این قبیل آثار در مجاورت
گورستانها حاکی از آن است که این اشیاء ضمن داشتن نقش اجتماعی دارای ارزش
ماوراءالطبیعهای نیز بودهاند.
نخستین سوداگران زیورها
تجارت
جواهرات, در هزاره هفتم قبل از میلاد, بخش مهمی از تجارت بینالمللی بین
سرزمینهای حاشیه مدیترانه و تمدنهای قدیم فراسوی کوهستانهای غرب آسیا را
به خود اختصاص داده بود. مهرههای مرجانی متعلق به سواحل مدیترانه که در
شهر "چتل هویوک Gatal Hujuk" از شهرهای دوره پارینه سنگی, به دست آمده،
نشانهای است از این روابط.
مساله جواهرات در تمدنهای بزرگ باستانی تا
هزاره چهارم و سوم قبل از میلاد بسیار پیچیده است. چرا که ریسهها و
زنجیرهای فوق العاده زیبایی از جنس سنگهای قیمتی از قبرهای سلطنتی سومریان
بهدست آمده است و نیز تعداد قابل توجهی مهرههای شیشهای در ناحیه قفقاز و
در منطقه تحت قلمرو تمدن بین النهرین, که متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد
است.
نوع دیگر از زیورهای مورد استفاده ساکنان بینالنهرین اشکال طلسم
گونهای است که از تراشیدن سنگهای کوچک بهصورت تصاویری از حیوانات
گوناگون مانند کبوتر, قوچ, پرندگان و قورباغه ساخته میشد. این اشکال دارای
ارزشهای معنوی و ماوراءالطبیعهای بودند. بهطورتقریبی در همان دوران،
ساکنان مصر از سنگ صابون۱۲, که یکی از اولین مواد مرکب بهکار گرفته شده در
صنعت جواهرسازی است, در ساخت زیورهای خود استفاده میکردند. این سنگ, نرم و
به آسانی تراشیده میشد.
جهان کهن
مصریان قدیم با استفاده از
سنگهای قیمتی, گردنبندهای سنگین گوهرنشان و تاج سرهایی جهت استفاده بر روی
کلاه گیس میساختند. زحمت زیاد در تهیه جواهرات و دشواری کار ساخت قطعات
موجب شد تا سازندگان این اشیاء به منابع طبیعی و زیورهایی چون گردنبندهای
گلی و برگ زیتونی و استفاده از اعضای حیوانات, بهویژه برای برگزاری مراسم و
آیینهای مذهبی, روی آورند.
توجه بیش از حد به زیورهای ساخته شده از
گل و گیاه بهتدریج جای خود را به سایر مواد آلی موجود در طبیعت از قبیل
عاج, استخوان, طلا, سفال Steatite" و مینا داد. در کنار ساخت جواهراتی به
شکل مجسمههای طلایی بزرگ و بهکارگیری اغراقآمیز و افراطی سنگهای
گوهرنشان, نظیر آنچه که از قبرهای فراعنه بهدست آمدهاست, جواهرسازان,
زیورهای ارزان قیمتی که متناسب با قدرت خرید طبقه متوسط و پایین جامعه بود,
میساختند. بهطور مثال مهرههای زینتی با استفاده از شیشه و نوعی سفال
شفاف به نام"فایانسFaience". درطول تاریخ باستان از تمدنهای مصر "میسن
Mycen " تا تمدنهای رومی استفاده از شیشههای رنگی به جای مروارید, زمرد و
فیروزه و سایر سنگهای قیمتی مرسوم بوده است.
استفاده از مهرههای
شیشهای نشانده بر ورق نازکی از طلا یا نقره, به جای مروارید, نیز رواج
داشته است. این روش کم و بیش تا امروز نیز ادامه داشته و در کنار آن
مهرههای چینی بهعنوان جایگزین مناسب برای سنگهای قیمتی نظیر فیروزه و
سنگ لاجورد به طور گسترده, مورد استفاده قرار میگرفته است. نقشهایی که
روی برخی از گردنبندهای چینی بهدست آمده دیده میشود, از نوع تاج گلی
هستند.
مقالات مشابه جواهرات:
سوهانکاری جواهرات و سنگ های قیمتی
تاثیر گوهرها،سنگهای قیمتی و جواهرات
نگاه جدید به سنگ های قیمتی و جواهرات: Jewel action
شیوه خرید و فروش طلا و جواهرات
طلا و جواهرسازی صنایع دستی ایران
آموزش جواهرسازی ، پنج گام جواهرکار شدن
الکتروفرمینگ و آبکاری در جواهرسازی
لزوم توجه به صنعت جواهرسازی و گوهر ها
ابزار و وسایل جواهرسازی و گوهر
مهرهای ساسانی به طور عمده روی انواع عقیق کنده شدهاند. پس از عقیق از سنگهای نیمهقیمتی، در (کوارتز) خماهن یا حدید (اکسید مغناطیسی آهن) یا انواع سنگهای سیلیسی کدر یا چندرنگ، عقیق سلیمانی و نیز سنگهای قیمتی بهخصوص زمرد، یاقوت و سیلان (آمتیست) را به این مقصود بهکار بردهاند. فیروزه، یشم و به ندرت شیشه طبیعی هم بهعنوان مهر حکاکی شدهاست....
یکی
از دورههای تاریخی که از آن مهرههای فراوانی بازمانده و در مورد آنها هم
مطالعات وسیع و دقیقی انجام گرفته، دوره ساسانی است. میتوان گفت که بهجز
مهرهای شاهان، شاهبانوان، وزیران و فرماندهان معروف ساسانی از انواع
اشخاص و احتمالا برخی از سازمانها (مثل آتشکدهها یا مراکز گردآوری باج)
مهرهای فراوانی بازمانده است. روشن شدهاست که برخی مهرها هم به مناسبتهای
حقوقی، مخصوصا به مناسبت عقد ازدواج کنده شده است.
این مهرها با
دودستهاند. دستهای که تخت هستند و آنها را چون نگین بهکار میبردهاند،
یا اگر هم تخت نیستند سوار کردن آنها برروی انگشتر و گردنبند میسر
بودهاست. مانند نگینهای کوچک و اندکی کوژ که تصویر یا خط را بر کوژی آن
کندهاند. این دستهها بیشک نقش تزیینی هم داشتهاند. عدهای از آنها
برروی انگشتر (حلقه) کشف شدهاند.
دسته دوم مهرهایی هستند که نیمکره،
نیم تخممرغی (نیم خاگ) کله قندی و امثال آن هستند و بررویه پهن و صاف یا
نسبتا صاف آنها مهره کنده شده و در بدنه آنها سوراخی وجود دارد که از آن
حلقه میگذشته و این حلقه وسیله بستن مهر به جامه، جیب یا جای مطمئنی بوده
است تا به هنگام کار بتوان به آسانی از آن استفاده کرد. امکان دارد که
عدهای از این مهرها هم به عنوان تزیین بهکار رفته باشد یا عدهای از آنها
با حلقه زر یا سیمی که از سوراخشان رد شده بوده کشف و خوشبختانه به همان
وضع حفظ شدهاند. اما آنطور که مشاهده میشود حلقه بسیاری از آنها از فلزات
دیگر یا حتی نخی بوده و از بین رفته است. آثار حلقههای مفرغی، آهنی و مسی
در سوراخهای عدهای از این مهرها باقی است. دراین گفتار فقط درباره دسته
اول مهرهای ساسانی سخن خواهیم گفت.
مهرهای ساسانی به طور عمده روی انواع
عقیق کنده شدهاند. پس از عقیق از سنگهای نیمهقیمتی، در (کوارتز) خماهن
یا حدید (اکسید مغناطیسی آهن) یا انواع سنگهای سیلیسی کدر یا چندرنگ، عقیق
سلیمانی و نیز سنگهای قیمتی بهخصوص زمرد، یاقوت و سیلان (آمتیست) را به
این مقصود بهکار بردهاند. فیروزه، یشم و به ندرت شیشه طبیعی هم بهعنوان
مهر حکاکی شدهاست.
عمده این مهرها برروی عقیق، خماهن، فیروزه، یشم و
سنگهای سیلیسی بیارزشی که در ایران یافت میشود، کنده شدهاند. اما آن
عده که برای تزیین بهکار میبردند روی سنگهای یکدستتر و خوشرنگتر از
جمله عقیقهای صاف سرخ، سفید و بهندرت زرد یا بلورین، در کوارتز خالص
(یشم)، خماهن، فیروزه و کمتر سنگ های دیگر کنده شدهاند.
کهنترین و یکی
از زیباترین مهرهای ساسانی که باقی مانده از آندینک همسر شاپور اول
ساسانی است. این مهر که برروی آمتیست (سیلان) بیضی نسبتا درشتی کنده شده،
در موزه آرمیتاژ سنتپرزبورگ (لنینگراد پیشین) است. نیم تنه نیم رخ این زن
با جزییات و تزیینهای مشخص شاهانه بادقت و ظرافت برروی این سنگ کنده شده و
اطراف آن دارای کتیبهای به خط پهلوی است که ترجمه آن چنین است: "دینگ
شاهبانوی شاهبانوان سرو شبستان شاه".جدیدترین مهرهای ساسانی در سده هفتم
میلادی (اول هجری) کنده شدهاند و مقدار آنها در مجموعهها زیاد است.
اصولا هرچه از تاریخ تاسیس سلسله ساسانی میگذرد، تعداد مهرهای باقی مانده
بیشتر میشود.
مهرهای تزیینی علاوه بر آنکه سنگ زیبایی دارند، برروی
آنها مضمون یا موضوع کتیبه، نشان،علامت رسمی، نشان خانوادگی و امثال آنها
بادقت و ظرافت حکاکی شدهاست. بدیهی است که پایگاه اجتماعی صاحب مهر در
جنس سنگ، مضمون روی سنگ و طرز حکاکی آن منعکس شدهاست. خانوادههای فقیر
مهرهای کوچک روی سنگهای بدرنگ بیارزش و با حکاکی بسیار ساده دارند.
مضمونهای
روی مهرها به اعتقادات دوره ساسانی ارتباط دارد. چه آشکارا برروی مهرهای
مسیحیان چلیپا کنده شدهاست یا به مهرهایی میتوان برخورد که صاحب آن بیشک
زردتشتی نبودهاست. بوریسف و لوکونبن دانشمند فقید روس کوشیدهاند،
مضمونهای روی مهرها را دستهبندی کنند، اما نگارنده به دلایل فراوان آن
دستهبندی را محدود مییابد. بهطور مثال آنان در دستهبندی نقشهای نمادین
آنها را به شش رشته
1) گوپدشاه
2) سگ
3) پرنده
4) بره
5) پهلوان
6) نشان تقسیم کردهاند، که عقاید درباره این تقسیمبندی فراوان است...
این
مهرها بر دو دستهاند: دستهای که تخت هستند و آنها را مانند نگین بهکار
میبردهاند، یا اگر هم تخت نیستند سوار کردن آنها برروی انگشتر و گردنبند
میسر بودهاست. دسته دوم مهرهایی که در بدنه آنها سوراخی وجود دارد که از
آن حلقه میگذشته و این حلقه وسیله بستن مهر به جامه، جیب یا جای مطمئنی
بودهاست.
مهرهای ساسانی به طور عمده روی انواع عقیق کنده شدهاند.ظاهرا
کهنترین و یکی از زیباترین مهرهای ساسانی که باقی مانده از آن دینک همسر
شاپور اول ساسانی است.
مقاله مشابه:
ذخایر الماس در نوع خاصی از سنگها با نامهای Kimberlite و Lamporite یافت میشوند. مشخصات کریستالی و شیمیایی این سنگها به طورتقریبی یکسان بوده و مهمترین تفاوت بین این دو در این است که Kimberliteدر اعماق پایین از سطح زمین و به عکس Lamporite در عمق نزدیکتری به سطح زمین یافت میشود. معدنArgyle در استرالیا مهمترین مثال برای Lamprorite است
همانطور که اشاره شد برای تشکیل هرسنگ نیاز به شرایط خاصی است که این شرایط برای تشکیل الماس نیز مشخص است و از آنجایی که شرایط تشکیل الماس،فشار بسیار بالایی را نیاز دارد بنابراین امکان تشکیل الماس در اعماق ۱۴۰الی ۱۹۰ کیلومتر درون زمین میسر است و بهطورکلی الماس در دومحیط متفاوتتشکیل میشود که بهصورت زیر است.
۱- Peridotite( اغلب الماسها در این محیط شکل گرفته که بهطور احتمالیبه دوران اولیه تشکیل زمین مربوط میشود و با ذوب شدن سنگها در اثر حرارتدرونی زمین، کربن موجود در آنها آزاد شده و تحت فشار و حرارت بالا شروع بهبرقراری پیوندهایCubic و تشکیل الماس میکند که البته این نوع تشکیل الماسدرحال حاضر نیز در اعماق زمین انجام میشود.
۲- Eclogite( این نوع که در مقایسه با نوع اول دارای عمر کمتری بوده وبه سطح زمین نزدیکتر است، کربن خود را بهطور معمول از اجسامOrganic بهدست آوردهاند. بدین معنی که در زمان Subductionگیاهان و جانوران سطحزمین به لایههای زیرین منتقل شده و درون زمین کربن موجود در ساختار آنهاآزاد شده و در شرایط مناسب الماس را تشکیل میدهد. "در بحث زمینشناسی دردوران گذشته زمانی که دو قسمت از پوسته زمین به یکدیگر رسیدند و به همفشار وارد میکردند، یکی از این دو به زیر دیگری رفته و به سمت پایینفشرده میشود. که البته تمامی این جریانات ظرف چند میلیون سال اتفاقمیافتد.
به هرحال به این اتفاق Subduction گفته میشود".
از طرفی حفظ شدن نسبت بین فشار و حرارت در این بین نقش مهمی ایفامیکند. زیرا با کم شدن فشار یا افزایش حرارت، کربن به جای تشکیل الماسشروع به تشکیل Graphite میکند. این درحالیاست که وضعیت درونی زمین بهشکلی بوده که در زیر اقیانوسها و دریاها میزان حرارت در مقایسه با فشاربه مراتب بالاتر بوده و در نتیجه در لایههای زیرین اقیانوسها با وجودحضور کربن، هیچ الماسی تشکیل نمیشود و شرایط در لایههای زیرین قارهها وخشکیها به مراتب مناسبتر است.
- حمل الماس به سمت سطح زمین Diamond Transport
معمولا ذخایر الماس در نوع خاصی از سنگها با نامهای Kimberlite و Lamporite یافت میشوند. مشخصات کریستالی و شیمیایی این سنگهابهطورتقریبی یکسان بوده و مهمترین تفاوت بین این دو در این است که Kimberliteدر اعماق پایین از سطح زمین و به عکس Lamporite در عمقنزدیکتری به سطح زمین یافت میشود. معدنArgyle در استرالیا مهمترین مثالبرای Lamprorite است.
دانستن این نکته حایز اهمیت است که سنگهای نام برده فقط وظیفه حملالماس به سطح زمین را به عهده داشتهاند و در واقع محیط تشکیل الماسنیستند. زیرا بهطورکلی این سنگها دارای طول عمر به مراتب کمتری نسبت بهالماسهای درون خود هستند. هرچند که در بعضی مواقع ممکن است که آنها را بهنام سنگ مادر الماس بشناسند.
در درون لایه "مانتلMantle"،(لایه زیرین پوسته زمین که در فارسی جبهنامیده می شود)، سنگها و موادی به صورت مذاب هستند که ماگما Magma نامدارند، در اثر حرارت شدید منبسط شده و کاهش وزن مییابند و مانند هوای گرمکه به بالا حرکت میکند، این مواد نیز به بالا حرکت میکنند. ولی از طرفیبا بالا آمدن، مقداری از حرارت خود را از دست میدهند و سبب میشود که اینمواد متراکمتر سنگینتر شوند و درنتیجه دوباره به سمت پایین حرکت کنند وبا پایینتر آمدن دوباره گرمتر شده و به سمت بالا حرکت میکنند و اینروند یک چرخه با نام Convection Currents ایجاد میکند.
آن بخشهایی از این مواد که دارای مواد و عناصر لازم باشند در زمانبالا آمدن تشکیل Kimberlite و Lamprorite را داده و این سنگها درصورتی کهدر سر راه خود به سمت بالا به مسیر الماسها برخورد کنند، آنها را با خودبه سمت بالا حمل میکنند. که به این عملEmplacement گویند. تحقیقات نشان میدهد که اولین الماسهایی که به این ترتیب به سطح زمین حمل شدهاند درحدود ۵/۲ بیلیون سال پیش و آخرین آنها که به سطح زمین رسیدهاند در حدود۲۰میلیون سال قبل بودهاست و این درحالیاست که به هرحال و همیشه عمرتشکیل الماس با این سنگهای حملکننده قابل مقایسه نیست.
بهطور مثال قدیمیترین الماس که در کشور ذئیر یافت شده در حدود ۳/۳ بیلیون سال قدمتدارد و این در حالیاست که Kimberlite حامل این الماس عمری در حدود ۱۰۰میلیون سال دارد.
باتوجه به نکات فوق میتوان به این نتیجه رسید که هرچندبرای به سطح زمین رسیدن الماس وجود Kimberlite یا Lamproite لازم است،ولی برعکس این حالت صدق نمیکند، یعنی بسیاری از Kimberlite یا Lamproite ها بهطور کامل فاقد الماس هستند.
از طرفی گذشته از آن که حرارت Magmaآنقدر زیاد است که مواد Peridodite یا Eclogite احاطهکننده الماسها را ذوب و از بین میبرد،بلکه در اثر حرکت به بالا فشار موجود درMagmaبه شدت پایین آمده و ایندرحالیست که افت حرارتی زیادی نداشته و این نکته برای ادامه حیاط الماسبسیار خطرناک است، زیرا اگر تعادل بین فشار و حرارت برهم خورده و افت فشاروجود داشته باشد، الماس حرارت بسیار بالا را تحمل نکرده و نابود خواهدشد (درست مانند آب که در دمای معمولی ولی تحت فشار بسیار زیاد تبدیل به جامدشده ولی با کمی افت فشار از حالت جامد خارج خواهدشد.) افت فشار از طرفیخود موجب افزایش سرعت حرکت Magma میشود.
بهطوریکه در نزدیکی سطح زمینسرعتی نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت پیدا میکنند و این جریان توسط Kimberlite یک مجرای مخروط مانند در پوسته زمین ایجاد کرده که به آن Pipe میگویند. البته درباره Lamproite هم به همین شکل بوده ولی از آنجایی کهقسمت بالایی Pipe ایجاد شده توسط Lamproite بسیار پهنتر است، میتوان آنرا به یک قارچ تشبیه کرد.
همانطور که اشاره شد افت فشار برای الماسهای موجود در این جریان بسیارخطرناک بوده، بهطوریکه بسیاری از الماسها در اثر همین موضوع دگرگون شدهو تبدیل بهGraphite میشوند. زمینشناسان در برخی از نقاط ذخایریازGraphite با شکل الماس پیدا کردهاند که گواه این مطلب است. ولی همانگازهای آزاد شده از خود Magma و گاهی اوقات برخی از ذخایر آب زیرزمینی (چنانچه در سر راه این جریان قرار گیرند) موجب کاهش حرارت در بخشهایی از Pipe شده و در نتیجه تعادل بین فشار و حرارت برقرارشده و این عمل باعثمیشود که الماسها شانس باقیماندن پیدا کنند.
از آنجایی که معمولا قطریک Pipe بسیار زیاد است این عوامل خنک کننده فقط میتوانند میزان حرارت رادر دیواره Pipe پایین آورده و درنتیجه فقط الماسهایی که نزدیک به دیواره Pipe باشند شانس باقی ماندن خواهند داشت. هرچند که این الماسها نیزبهطور معمول شروع به از بین رفتن کردهاند و Growth markهای سطح الماسگواه این مطلب هستند (زیرا این علایم در اثر رشد معکوس یا منفی الماسایجاد شده که به آنها Eich figure گفته میشود) .
خروج Kimberlite وLamproite از پوسته مانند جریانهای آتشفشانی معمولینبوده و از آنجایی که نقطه ذوب این مواد بسیار بالا است، در همان حالی کهبسیار داغ هستند تبدیل به جامد شده و در نهایت آنچه از زمین خارج میشودبه صورت تودههایی از سنگها، خاکستر و مقادیر زیادی گازهای متفاوت هست واز آنجایی که بهطور معمول قسمت مایع یا مذابی در کار نبوده، اغلب نیزچیزی برروی زمین جاری نشده و عمده موادی که با فشار بسیار بالا به داخل جوپرتاب شدهاند، دوباره به داخل خود Pipe سقوط خواهند کرد.
تاکنون حدود ۶۰۰مورد ذخیره Kimberlite در اطراف زمین کشف شده که از این تعدا کمتر از ۱۰۰۰مورد دارای الماس است. از ۱۰۰۰ مورد مذکور فقط حدود ۵۰ مورد بهقدر کافیدارای الماس بوده که ارزش اقتصادی استخراج داشته باشند. بدین ترتیبکمیاببودن الماس جای تعجبی ندارد.
- ذخایز الماس Diamond Deposits
بهطورکلی ذخایر الماس را به دو نوع تقسیم میکنند.Primary وSecondary
۱)ذخایر اولیه Primary: دراین نوع، الماس همچنان درون سنگهایی که آنرا به سطح زمین حمل کردهاند باقی مانده و درنتیجه همچنان درون Pipe
است.
۲)ذخایر ثانویه Secondary: در این نوع، از آنجایی که سنگهای الماسدارای دوام بالایی نیستند در طول زمان طولانی در اثر عوامل جوی مانندگرما، سرما، نورخورشید، طوفان و باران به تدریج تخریب شده و درنتیجهالماسها از درون آنها خارج میشوند. ذخایر ثانویه خود به دو نوع تقسیممیشوند:
الف- Alluvial( چنانچه پس از خروج الماس از سنگ حامل در طول زمانجریانهای آب از این محل عبور کنند، سنگها در اثر فشار آب با آن همراهمیشوند و پس از طی مسافتی که در بعضی مواقع به صدها کیلومتر میرسد و دراثر ضعیف شدن فشار آب و به دلیل بالابودن وزن مخصوص الماس، قطعات الماس بهسمت بستر رود پایین رفته و از حرکت باز میمانند.
ب- Marine(حال چنانچه جریان آب آنقدر قوی باشد که به هیچ وجه اجازهپایین رفتن به الماسها داده نشود در نهایت آب، الماسها را به همراه خودبه دریا رسانده و درنتیجه سنگها در بستر دریا قرار میگیرند.
به طورکلی کیفیت الماسها در ذخایر ثانویه بسیار بالاتر از انواع اولیهاست، زیرا در طول مسیر طولانی در اثر حرکتهای مداوم، ضربات و سایشهایمتوالی، قسمتهای باقیمانده Kimberlite و حتی بخشهای ناپاک و نامرغوبالماس از بین رفته و در نهایت الماسهای باکیفیت بالا که دوام بیشتریدارند باقی میمانند. این درحالیست که الماسهای ذخایر اولیه دارای چنینسرگذشتی نبوده و میانگین کیفیت آنها بسیار پایینتر است، ولی حجم الماس درذخایر اولیه در مقایسه با انواع ثانویه بهطورکلی بسیار بالاتر است.
زیرافقط بخشی از الماسهای موجود در Pipe در اثر عوامل جوی وارد مرحله ثانویهمیشوند. بالارفتن مصرف الماس در بازار در سالیان اخیر، سهم ۸۰ درصدیذخایر ثانویه از تامین نیاز بازار در دهه ۶۰ به۲۵ درصد در دهه ۹۰ تقلیلمییابد و امروزه عمده الماس مورد نیاز بازار را ذخایر اولیه تامین میکنند.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading