خودآرایی و استفاده از آرایههای تزیینی هیچگاه مختص قوم یا نژاد و یامحدود به دوره تاریخی معینی نبودهاست. زنان همواره در همه جا از اشیاء دردسترس خود، از هسته میوه و صدف تا سنگها و فلزات گرانبها بهعنوان زیوراستفاده می کردهاند. زنان و دختران ترکمن نیز از زیورهایی که زرگران محلیمیساختند، استفاده میکردند...
ترکمنها از اقوام زردپوستی هستند که در اثر عوامل مختلف طبیعی اجتماعی به جنوب آسیای میانه مهاجرت کردهاند. این قوم در کشور تازه استقلال یافته ترکمنستان و در شمال شرقی ایران سکونت دارند. ترکمنهای ایران، دردشت گرگان بهسر میبرند و از کرنههای شرقی دریایخزر تا کوههای شمال خراسان پراکندهاند.
طوایف ساکن در ایران بیشتر از سه طایفه"تکه"،"یموت" و "گوگلان" اند. محل زیست "یموتها" از کناره شرقی دریای خزر تا رودخانهاترک و گرگان رود است."تکه" و "گوگلان" در شرق دشت مذکور، در دامنه وجلگههای کوههای شمال خراسان، زندگی میکنند. علاوه بر این سه طایفه،تعدادی از ترکمنهای وایف"سالور" و "ساریک" نیز در اطراف شهر مشهد و سرخسروزگار میگذرانند.
زیورهای زنان ترکمن
خودآرایی و استفاده از آرایههای تزیینی هیچگاه مختص قوم یا نژاد و یامحدود به دوره تاریخی معینی نبودهاست. زنان همواره در همه جا از اشیاء دردسترس خود، از هسته میوه و صدف تا سنگها و فلزات گرانبها بهعنوان زیوراستفاده می کردهاند. زنان و دختران ترکمن نیز از زیورهایی که زرگران محلیمیساختند، استفاده میکردند. زیورهای ترکمن چنان سنگین و برجسته و بانقشها و طرحهای بکر ساخته میشود که کمت شباهت به زیورهای دیگر اقوامآسیای میانه دارد.
زنان ترکمن این زیورها را به قسمتی از لباس خود میدوزند و یا آنراجداگانه به خود میآویزند. زیورهای زنان ترکمن را براساس نوع کاربرد آنهابدینگونه میتوان تقسیمبندی کرد.
۱-زیورهای سر و پیشانی
قبه: به زیوری نیک کرهای شکل گویند که دور تا دور آن شرابههاییآویزان است. روی این شرابه ها نگینهایی از عقیق یا شیشههای رنگیمینشانند. نگینها اغلب به رنگ قرمز است، روی نیم کره را با سیمهایبافته نقرهای که"بورما" نامیده میشوند، به قسمتهای مساوی تقسیم میمنندو روی بدنه نیم کره جوش میدهند. بهطور معمول قسمتها زوج است و روی هرقسمت نگینهایی به رنگ قرمز قرار میدهند. در بالای نیم کره استوانهایکوچک که بر روی آن شرابههای کوچک آویزان است، تعبیه میکنند."قبه" مختصدختران است. در گذشته دخترانی که نامزد داشتند روی "قبه"ی خود، درسراستوانه، پر پرندهای را قرار میدادند.
دختران ترکمن"قبه" را به کلاههای سوزندوزی شده خود میدوزند. به "قبه" زیورهایی به نام "قولاقچه" و گینگسهلگ" نیز اضافهمیکنند."قولاقچه" زیور دو طرف "قبه" است که زیوری است نقرهای و به شکلمستطیل که با نگینهای رنگی مرصع میشود. این مستطیل از تکههای هندسی کهبه هم وصل و زنجیر شدهاند، تشکیل میشود. این زیور در دو طرف سر، رویگوشها قرار میگیرد و بهطور معمول تا سر شانه میرسد."ینگسهلگ" هم، همشکل "قولاقچه" است که در پشت سر آویزان میشود. این سه قسمت راهمانند"قبه" به کلاه میدوزند."قولاقچه" را براساس طرحی که دارد نامهایمختلف میگذارند. بهطور مثال"اوچقاشلیقولاقچه" یعنی "قولاق چه سهنگیندار" که البته این اسامی و طرحها را در زیورهای دیگر هم میتوانیافت.
قسمت دیگری که به"قبه" اضافه میکنند. زیور پیشانی است. این زیور نیزبهشکل مستطیل و با طرحهای مختلف است و بهگونهای به کلاه دوخته میشودکه روی پیشانی را می پوشاند. برخلاف دو تکه قبلی که بهصورت عمودی به کلاهدوخته و آویز میشود، این قسمت بهصورت افقی روی پیشانی قرار میگیرد. بهزیور پیشانی در بیشتر مواقع"آلنشای" گفته میشود. زیور پیشانی را یا بهکلاه میدوزند و یا به وسیله سنجاق آن را به کلاه وصل می کنند.
۲-زیورهای سربند زنان
دختران پس از ازدواج بهجای کلاه از سربندهایی که بهصورت خاصی دور سرپیچانده میشود، استفاده میکنند. به سربند زنان"آلندانگی" گفته میشود. این سربند را، همانند کلاه دختران، با زیورهای نقرهای مطلا تزیینمیکنند. نحوه بستن و تزیین سربند بین طوایف مختلف ترکمن تفاوتهایی داردکه بهصورت زیر است:
"حازاواشای": زنان یموت سربند خود را "حازاوا" و به زیورهایی که به آنمیدوزند "حازاواشای" میگویند. سربند زنان یموت از پارچه قرمز و مربع شکلاست که آن را بهصورت نواری در میآورند و به دور سر میبندند. در پیشانیو دو طرف آن، همانند کلاه دختران، زیورهایی به چشم میخورد. زیور پیشانیسربند زنان، مانند"قبه"ی دختران، روی پیشانی قرار نمیگیرد، بلکه کمیبالاتر از پیشانی به لبه سربند دوخته میشود. زیور دیگر سربند زنانیموت"دپهبند" است و روی سربند قرار میگیرد. در گذشته سنجاقهای نقرهای،که دارای عقیق یا شیشههای رنگی بوده به سربند زنان سنجاق میشده است کهبه آن"سانجاق" میگفتند.
"اگمه": سربند زنان طوایف"تکه" و "گوگلان" بزرگتر و بلندتر از سربندزنان یموت است. زنان طوایف از پوشال جارو برای سربند استفاده میکردند ودور پوشال را پارچه میدوختند. به این سربند زنان"گوگلان"،"توپبی" میگویند که روی پیشانی و دو طرف آن زیورهایی را میدوزند.زیور پیشانیزنان "تکه" را "اگمه" میگویند. این زیور برخلاف زیور پیشانی زنان یموت،که از تکه های متصل به هم ساخته شده، از نقره مطلا و یکپارچه است و عرض آنبه طور معمول ۳۳ سانتیمتر و ارتفاعش ۱۵ سانتیمتر است. روی"اگمه" را بانگینهایی از عقیق و دیگر سنگهای گرانبها و یا شیشههای رنگی مرصعمیکنند.
شرابههایی در لبه پایینی و دو طرف برخی از "اگمه"ها هست که بههنگام استفاده روی پیشانی قرار میگیرد. به این شرابهها به اصطلاحمحلی"شلپه" میگویند. برخی اوقات زنان سربند خود را کمی عقبتر از پیشانیقرار میدهند که در این صورت زیور جلو آن به شکل تاج و نیم تاج در میآید.
۳- زیورهای مو
زنان و ختران ترکمن برای زیبایی گیسوان خود زیورهای گوناگونی استفاده میکنند که بهصورت زیر است:
"آسئق": به شکل دل است و در اندازههای مختلف که دروسط آن نگینی بزرگاز سنگ و شیشه تعبیه میشود. این نگین بهطور معمول به رنگ قرمز و جگریاست. در بالای"آسئق" حلقهای قرار دارد که بندی پارچهای از این حلقه ردمیکنند و بهوسیله این بند"آسئق" را به مو میبندند.
"آسئق" در پشت، رویکمر قرار میگیرد و زیوری است برای زنان که گیسوان خود را در پشت قرارمیدهند و بهطور معمول نیز عروسان از آن استفاده میکنند.
یادآور میشود که در گذشته، دختران قبل از ازدواج، موهای خود را در چنددسته میبافتند، (معمولاً چهار دسته که به به آن "دورتاوروم" (dort-oroem) یعنی چهاربافت میگویند.) دستههایی از آن را به جلو ودستههایی را به پشت میانداختند. بعد از ازدواج زنان تمام موهایبافتهشده را در پشت سر قرار میدهند.
"آسئق" در اندازههای مختلف است و برخی از آنها بهقدری بزرگ است کهکاملاً پشت کمر را میپوشاند. به آسئق در اندازه کوچک "آسئقچه" میگویند. برخی از "آسئقها" دارای شرابههایی هستند که آن را "دوکوروملیآسئق" (dokorem-ly-aseq) مینامند.
"اوچآسئق" (ouc-aseq) نیز گونهای از "آسئق" است که در آن سه آسئق کوچک را با بند مهرهدار بههم وصل میکنند و به مومیبندند. اگر اندازه "آسئق" بزرگ باشد، آن را علاوه بر بستن به مو بابندی به گردن میبندند تا سنگینی آن فقط بر مو وارد نشود. "آسئق" دلگونهرا بیشتر زنان طایفه "تکه" به موهای خود میبندند. نوع دیگری از آسئق ازتکههای کوچک بههم زنجیرشده تشکیل شدهاست که معمولاً زنان طایفه "یموت" از آن استفاده میکنند.
"مونجق" : زیوری است که از قطعههای هندسیشکل مختلف که در طول و عرضبههم وصلشدهاند، تشکیل شدهاست. تعداد این قطعهها متفاوت است، و بزرگیو کوچکی "مونجق" بر حسب تعداد این قطعههاست. قطعههای "مونجق" برحسب شکلو محل قرارگرفتن در مجموعه، دارای نامهای مختلف است. به قطعههای میانیکه دو تکه دیگر را در عرض به هم وصل میکند "قورباقا" (qor-baqa) گویند. به قسمت زنگولهمانند آن "قوّبه" (qobbe) و قسمت بالای "قوّبه"، "حوزه" (Hoza) گویند. زنجیرهایی که انتهای آن گلولههایی قرار دارد "هوتوز" (Hotoz) نامیدهمیشود. "مونجق" برحسب نعداد قطعهها، دارای نامهای مختلفاست. برای مثال "دورت حوزهلی مونجق" (dort-hozeli-mojeq) یعنی "مونجقچهارحوزهدار"، "اوچ قورباقلی مونجق" (ouc-qorbaqali-monjeq) یعنی "مونجقسهقوبهدار".برخی "مونجق"ها قطعههایی "آسئق"مانند دارند که به آن "آسئقلیمونجق" (aseqli-monjeq) یا "اوچآسئقلیمونجق" یعنی "مونجق سهآسئقدار" گویند.
در انتهای "مونجق" یک ردیف منگوله نقرهای (قوّبه) آویزان است که سرآنها نیز گلولههایی کوچک آویخته به زنجیر، که به آن "دوومه" (dume) گویند، قراردارد. داخل این گلولههای سنگریزه یا برادههای آهن قرارمیدهند تا هنگام حرکت از آنها صدا بلندشود. "مونجق" را با بند پارچهاییا بندی به نام "آلجهیوپ" (aluje-up) به مو میبندند. اگر "مونجق" سنگینباشد بند آن را علاوه بر مو مانند آسئق ، به گردن یا سر هم میبندند.
"مونجق" نیز مثل "آسئق" در پشت سر قرارمیگیرد و از زیورهای ویژه زناناست. معمولاً دختر به هنگام ازدواج، "آسئق" و "مونجق" را از خانواده شوهربه عنوان هدیه میگیرد. خانوادهای که فرزند پسر دارد، برحسب تواناییاقتصادی خود، بزرگ یا کوچک این زیورهای را برای عروس آینده خود تهیهمیکنند.
"ساچمونجق" (sac-monjeq): این زیور را برخلاف "مونجق" هم دختراناستفاده میکنند هم زنان. این زیور منگولههایی (قبه) نقرهای است که برسر آن گلولههایی کوچک قرار میدهند، همانند منگولههای انتهایی "مونجق". "ساچ مونجق" را دختران به گیسوان بافتهشده خود میبندند که در جلو سینه قرار میگیرد. زنان هم به گیسوان بافتهشده خود میبندند که در پشتسرآویخته میشود. به این زیور "ساچقبه" (sac-qobbe) هم میگویند.
"ساچباق" یا "ساچلیق" (sac-baq-sac-liq) زیوری است مثل "قولاقچه" کهدر دوطرف سر قرارمیگیرد. این زیور مستطیلشکل است و از تکههای هندسیمختلف، که بههم وصل شدهاند، تشکیل و به وسیله بند پارچهای یا نخ بهموها بسته میشود.
روی این زیور نیز نگینهایی از عقیق و دیگر سنگها و شیشههای رنگیبهچشم میخورد. در برخی از آنها نیز شرابههایی آویزان است. زنان طایفه "تکه" به این زیور ساچلیق میگویند.
این زیور نیز چون دیگر زیورها، برحسب شکل و قرارگیزی تکههایشکلدهنده، دارای اسامی مختلف است. از قبیل "قوبهلیساچباق" یعنی "ساچباق قوبهدار" یا "دوکوروملیساچباق" یعنی "ساچباق شرابهدار". برخی از زنان، بخصوص زنان طایفه "گوگلان"، از نخ و کامواهای رنگیمنگولههایی درست میکردند و آنها را بهوسیله بندی به مو میبستند. بهاین منگولهها "هوتوز" (hotoz) هم میگفتند. برخی زنان، به سکههای قدیمیو یا "دوومه" (گلولههای کوچک) را به نخ میکشیدند و به عنوان زیور گیسویبافته خود استفاده میکردند.
مقالات زنانه :
پولیش بهطور معمول آخرین مرحله پروژه بهشمار میآید. درصورتیکه دراستفاده از کاغذهای سنباده دقت کافی مبذول شود، سطحی بسیار صاف و صیقلی خواهیمداشت. لذا اگر هنوز علایم بهخوبی برطرف نشدهاند لازمست که این عمل تکرارشود.
دراولین مرحله پولیش، علایم به کمک کاغذهای سنباده حاوی تریپولی Tripoli محو میشوند و پس از آن از ماده صیقلدهنده نهایی به نام "رژRough" استفاده میشود.
بوفهای پولیش، متنوع هستند. برای فرد مبتدی کاربرد بوف مازلین سفت Hard Muslin (کالیکو Calico) برای تریپولی و مازلین نرم برای "رژ" توصیهمیشود.
برسهای زبر برای سطوح بسیار پیچیده مناسبند، در حالیکه بوفهای سخت ممکن است باعث فرسایش برخی نواحی شود.
پولیش باید به سرعت انجام شود تا تاثیر لازم را داشتهباشد، از اینروشما باید از مدلهای قابل انعطاف و ثابت موتوری استفاده کنید. امکان پولیشتوسط دست به کمک Buff Sticks چرمی وجوددارد اگرچه کاردشواری بهنظر میرسد.
توجه: هموراه از عینک و ماسک به هنگام پولیش استفاده کنید تا از چشمانو ریه خود محافظت کنید. به هنگام استفاده از ابزار پولیش که از سرعتبالایی برخوردار هستند دقت لازم را بهکاربرید.
ترکیب و اجزاء پولیش
تریپولیTripoli: برای پولیش در اکثر فلزات استفاده میشود. ماهیت فرساینده آن و سرعت عمل در اینکار موجب میشود تمامی آثاری که از کاغذسنباده برجای مانده نیز محو شود.
رژ Rouge: در پولیش نهایی نقره و طلا و اکثرفلزات کاربرد دارد.
رادیو رز :Radio Rougeدر مرحله نهایی برای برنج و دیگر فلزات پایه مورد استفاده قرارمیگیرد.
های فین Hyfin: برای فلزات سخت مانند استیل ضدزنگ کاربرد دارد. برخیجواهرسازان از آن برای سطوح صاف همراه با "بوففلت Feltbuff"به جایتریپولی استفاده میکنند.
وناکس Vonax: ترکیبی از پولیش برای استفاده برروی پلاستیک.
بوفهای پولیش
مازلین محکمFirm Muslin (کالیکو (Calico: بوف محکمی است که از کتان سفتو سختی ساخته شدهاست و بهطور معمول برای پولیش در مراحل اولیه کار بههمراه تریپولی استفاده میشود. مازلین نرم -پر قو Swan downs: این بوف بسیار نرم برای مرحله نهایی پولیش به همراه رژ کاربرد دارد.
پشم Wool: در مقایسه با بوف مازلین نرم، خاصیت سایندگی کمتری دارد. پشمبرای پولیش نهایی به همراه رژ برروی قطعات پیچیده مورد استفادهقرارمیگیرد.
فلت -نمدFelt: بوف فلتها بسیار محکم هستند و باید برای سطوح صاف استفاده شوند. از آنها میتوان بههمراه تریپولی یا رژ سودجست.
نمدهای انگشتی Finger Felt: برای پولیش داخل حلقه ایدهآل هستند.
برسها Brushes: برای قسمتهای پیچیدهای که دسترسی با بوف به آنهادشوار است طراحی شدهاند و میتوان از آنها به همراه تریپولی یا رژاستفادهکرد.
چرخهای برنجین Brass Wheels: برای پرداختکاریهای ساتن روی فلز کاربرد دارد و باید با آب و صابون مایع استفاده شود.
چرخهای فلیک Flick wheels: چرخهای پلاستیکی پوشیده از سوزنهایی ظریفهستند که در پرداختکارهای ویژه بافت و منسوجدار کاربرد دارند. آنها بهدرجات مختلف در دسترس هستند.
Breaking in a buff
۱)یک بوف جدید لازمست که قبل از استفاده شکسته شود. سپس آن را محکمروی موتور پیچیده و قسمت انتهایی سوهان را هنگامی که در حال چرخش است نگهدارید تا رشتههای شل از بوف جدا نشوند.
۲)سطح بوف را روشن سازید تا فیبرهای اضافی سوزانده شوند. بوفهایی کهبه همراه موتور آویز استفاده میشوند مستثنی هستند و احتیاجی به شکستنندارند.
پولیش با تریپولی
۱)در آغاز تریپولی را روی بوف بگذارید و تودهای از تریپولی را محکمبرای چند ثانیه و به هنگام چرخش روبروی بوف قراردهید. درطول مراحل پولیشلازماست که مجدداً بهطور ادواری این عمل را بهکارگیرید.
۲-( قطعه کار خود را محکم در مقابل چرم بهطور دقیق زیر دوک و محورمرکزی قرار دهید. برای انجام پولیش مطلوب بهتر است، ضرباتی از سمت بالا برروی قطعه وارد شود. این عمل نیاز به فشار اندکی دارد. درصورتیکه قطعهبسیار پایین یا بالا نگه داشته شود از دست شما خارج میشود و ممکن استآسیب جبران ناپذیری به قطعه وارد میشود و برای شما خطرآفرین باشد.
۳(- بهکار خود ادامه دهید و برای کسب نتیجه بهتر ضرباتی پیدرپی برقطعه وارد سازید. مراقب باشید که بههنگام چرخش این ابزار چیزی به خودنگیرد. اما قطعه کار باید بهگونهای در دست شما قرار داشته باشد که انجامکار با ابزار برایتان دشوار نباشد. مواظب باشید که فشار تنها بر یک ناحیهوارد نشود ریرا تریپولی فرسایش شدیدی در آن قسمت ایجاد می کند. قطعاتبسیار ظریف درصورتیکه بیش از حد پولیش داده شوند نمای فرسودهای را بهنمایش میگذارند.
پولیش با رژ
قطعه کار شما هماکنون بهکمک تریپولی بهطور یکنواخت شفاف شدهاست. حال بههمان صورت بهکمک رژ آن را پولیش کنید. همواره از یک چرمBuff مجزابرای رژ استفاده کنید زیرا اگر با تریپولی آمیخته باشد نتیجه خوبی بهدستنمیآید. سرانجام قطعه کار خود را با آب گرم و مایع شستشو دهید تا آثارپولیش محو شود. محلولهای مناسبی بهویژه مواردی که برای پاک کردن چربیهابهکار می روند در دسترس قرار دارند. از یک برس نایلونی کهنه برای انجامبرخی ظرافتکاریها استفاده کنید.
از موتور معلق یا مته استفاده کنید.
چرمهای کوچک متصل به موتور معلق یا مته برای پولیش داخلی قطعه کار وانجام برخی کارهای ظریف مناسب هستند. مراقب باشید که قسمت ۳ نظام متهبهطور اتفاقی به سطح جواهر گیر نکند.
پولیش زنجیرها
زنجیرها بهطور معمول به چرم گیر میکنند. قسمتهای شل زنجیر را دردستان خود بگیرید و به هنگام پولیش یک قسمت آن را محکم نگه دارید و یازنجیر را دور یک تکه چوب بپیچید تا قسمتی از آن آویزان نماند. پس از آنمیتوانید به عمل پولیش ادامه دهید.
پولیش قسمتها و حفرههای داخلی
چند نخ پولیش را به میز کار خود با ناخن یا پونز وصل کنید. سپس قطعهپولیش را بر روی آن مالش دهید و آنها را از سوراخ قطعه جواهر عبور داده وبهسرعت قطعه را بالا و پایین نخ حرکت دهید
مقالات مشابه :
سوهانکاری جواهرات و سنگ های قیمتی
تاثیر رنگهای شاد در طراحی گوهرها و جواهرات
شدت و چگونگی انعکاس نور به یک عامل فرعی، یعنی کیفیت Polish نیزبستگی دارد، بدان معنا که گرچه یک جسم مانند الماس توانایی انعکاس زیادیرا داشته باشد ولی در صورتی که خوب Polish نشده باشد به دلیل آنکه در زمان انعکاس در نظم نورهای تابیده شده اخلال ایجاد میگردد....
همانطور که اغلب خصوصیات الماس منحصربهفرد است، خصوصیات نوری آن نیز اکثراً منحصربهفرد میباشند، که به بررسی آن میپردازیم.
با برخورد نور به یک جسم شفاف، بخشی از نور از سطح آن منعکس شده (Reflection) و بخشی دیگر به داخل آن وارد میگردد (Refraction) که هریکبحث جداگانهای دارند.
Reflection )انعکاس(
میزان انعکاس نور از سطح اجسام به دو عامل زاویه تابش و ماهیت جسم بستگی دارد.
۱( با افزایش زاویه تابش شدت انعکاس نیز قویتر میگردد، بطوریکهچنانچه زاویه تابش نسبت به خط عمود فرضی صفر باشد، شدت انعکاس به حداقلرسیده و درحالیکه زاویه تابش به نزدیک ۹۰ درجه برسد، میزان انعکاس بهحداکثر خود میرسد.
۲( همانگونه که نوع و آرایش اتمها موجب بسیاری از خصوصیات الماسمیباشد در اینجا نیز اینگونه پیوند بین اتمهای کربن موجب شدت بالایانعکاس میگردد. بطورمثال درحالیکه نور با زاویه صفر درجه (عمود) به سطح شیشه تابیده شود، چیزی در حدود ۴% نور منعکس میگردد، این درحالیست که درحالت مشابه الماس حدود ۱۷% نور را منعکس میکند، بطوریکه الماس را از نظرشدت انعکاس در بین سنگهای شفاف در ردیف اول قراردادهاست.
Luster )جلا(
Luster که در واقه همان شدت انعکاس نور میباشد در الماس بقدری زیادبوده که آن را پس از جلای فلزات (MetallicLuster) در ردیف دوم قرار دادهکه به آن در اصطلاح Adamantine گفته میشود. دلیل آن نیز سختی و ضریب شکستنوری بالا در الماس است.
البته شدت و چگونگی انعکاس نور به یک عامل فرعی، یعنی کیفیت Polish نیزبستگی دارد، بدان معنا که گرچه یک جسم مانند الماس توانایی انعکاس زیادیرا داشته باشد ولی در صورتی که خوب Polish نشدهباشد به دلیل آنکه درزمان انعکاس در نظم نورهای تابیدهشده اخلال ایجاد میگردد، بنابراین موجبمیشود تا سطح آن کدر بنظر برسد (مانند یک قطعه الماس Rough).
Refraction
سرعت نور در خلاء ۰۰۰/۳۰۰ کیلومتر بر ثانیه میباشد، ولی با ورود نوربه محیطی دیگر، از آنجاییکه در این محیط جدید اتمها و ملوکولها به صورتگاز، مایع یا جامد موجود میباشند از سرعت نور کاسته میشود. مقدار اینکاهش سرعت به تراکم اتمهای این محیط بستگی دارد، بهطور مثال تراکمملوکولی هوا بسیار کم است، بنابراین کاهش سرعت نور در هوا بسیار اندک بودهچنانچه بهشورکلی سرعت نور در هوا را نیز از همان ۰۰۰/۳۰۰ کیلومتر برثانیه در نظر میگیرند، ولی در محیطهای دیگر مثل آب، شیشه و یا سنگها ازاآنجاییکه تراکم اتمهای بسیار بالا است، بنابراین کاهش سرعت قابلملاحظهای داریم.
به هرحال انسان این کاهش سرعت را هراندازه هم که زیاد باشد با حواس معمول احساس نکرده ولی اثر آن را بهگونهای دیگر احساس میکنیم که بهصورت انحراف مسیر و یا همان شکست نور میباشد.
با ورود نور از یک محیط به محیطی دیگر نه تنها سرعت آن کاهش یافته،بلکه امتدا حرکت آن نیز تغییر میکند که دلیل آن نیز تاخیر زمانی در ورودشعاعهای نوری به محیط جدید میباشدو تنها حالتی که نور تغییر محیط داده،کاهش سرعت داده ولی شکسته نمیشود حالتی است که نور به صورت عمود به سطحمشترک دو محیط تابیده میشود.
از طرفی هرچه کاهش سرعت بیشتر باشد، میزانانحراف نور بیشتر میگردد. میزان این انحراف را میتوان با تقسیم کردنسینوس زاویه تابش به سینوس زاویه شکست بدستآورد که آن را Refractive Index با ضریب شکست نوری نامیده و با RI نشان میدهیم. البته برایبدستآوردن RI میتوان از تقسیم کردن سرعت نور در محیط اولیه به سرعت نوردر محیط ثانویه نیز استفاده کرد.
ازآنجاییکه تراکم اتمی هرماده به فرمول شیمیایی و ساختار کریستالی آنمربوط شده، بنابراین تراکم اتمها در هر ماده مقدار ثابتی بوده، در نتیجهسرعت نور آن مقدار ثابتی است و در نهایت عدد RI در هر ماده مقدار معینیمیباشد، که به این ترتیب میتوان از این عدد برای شناسایی سنگ کمک گرفت. باتوجه به اینکه سرعت نور در الماس ۱۲۴۱۲۱ کیلومتر بر ثانیه است، ضریبشکست نوری الماس برابر با ۴۱۷/۲ میباشد.
البته این عدد یا بطورکلی تمامیضرایب شکست نوری که در جداول یا کتب برای هر سنگ یا مادهای ارائه میگرددبرای نور زرد میباشد. زیرا مقدار شکست هریک از طولموجهای نور مرئی درماده متفاوت بوده و برای جلوگیری از اختلاف در جواب، نور زرد را به عنواناستاندارد برای اندازهگیری و تعیین ضریب شکست نوری در مواد انتخابکردهاند.
بطورمثال RI نور قرمز در الماس ۴۰۷/۲ و RIنور بنفش در الماس۴۵۱/۲میباشد، و از آنجاییکه نورهای قرمز و بنفش ابتدا و انتهای طیف نورمرئی میباشند، اختلاف این دو عدد که ۰۴۴/۰ میباشد مقدار Dispersion سنگمیباشد که با توجه به این مقدار الماس دارای بالاترین مقدار Dispersion در بین سنگهای طبیعی میباشد. همچنین در سنگهایی که مانند الماس دارایساختار Cubic میباشند از آنجاییکه فاصله یا تراکم اتمها در تمامی جهاتیکسان است، نور واردشده فقط دارای یک شکست بوده که به آن Single Refraction یا SR میگویند، ولی در سنگهایی که ساختار غیر Cubic دارند،چون فاصله و تراکم اتمها در جهات مختلف بلور متفاوت میباشد، بنابراینبیش از یک شکست داشته که به آن Double Refraction یا DR میگویند.
با ورود نور از یک محیط رقیقتر (از نظر تراکم اتمی) به محیط غلیظترنور شکسته شده و زاویه شکست در مقایسه با زاویه تابش کوچکتر میباشد.
البته چنانچه زاویه نسبت به خط عمود فرضی کوچک باشد، اختلاف آن با شکستدرونی محسوس و زیاد نمیباشد، ولی با بزرگترشده زاویه تابش شکست نور نیزبیشتر شده و درنتیجه اختلاف در زوایه مذکور نیز بیشتر میشود و ازآنجاییکه بزرگترین زاویه تابش بیرونی که امکان ورود به محیط دوم را داردنزدیک به ۹۰ درجه میباشد، بیشترین شکست را در این حالت داریم. حال چنانچهمنبع نور را درون محیط غلیظ تصور کرده و در این حالت نور از محیط علیظ بهمحیط رقیق وارد شود، چون در این حالت سرعت نور افزایش پیدا کرده بنابرایندر این حالت زاویه شکست بیرونی بزرگتر شود.
بهاین ترتیب زاویه شکستبیرونی نزدیک بخ ۹۰ درجه بوده و این در حالی است که تابش درونی مربوط بهآن به مراتب کوچکتر از ۴۰درجه میباشد. پس به این ترتیب در محیط درونیامکان اافزایش زاویه تابش وجودداشته ولی ازآنجاییکه در محیط بیرون امکانافزایش زاویه به بیش از ۹۰درجه وجود ندارد، این تابشهای اخیر امکان خروجاز محیط غلیظتر را نداشته و نور به سمت داخل منعکس میگردد (Total Reflection).
بنابراین آخرین شعاع نور که بیشترین شکست بیرونی (نزدیک به ۹۰درجه) رادارد یک مرز محسوب شده و در صورتیکه زاویه تابش دورنی کوچکتر از آن باشدامکان خروج داشته و چنانچه بزرگتر از آن باشد امکان خروج را ندارند. بهاین زوایهای که این مرز را ایجاد میکند زاویه حد (Critical Angle) گفتهمیشود. مقدار زاویه حد در الماس ۵/۲۴ درجه میباشد.
برگشت نور واردشده به سنگ از Pavilion به سمت بالا نیز در اثر وجود همین زوایه حد میباشد، و فقط چنانچه عمق Pavilion ۴۳%باشد عمده نورهایواردشده به سنگ پس از رسیدن به Pavilion در بیرون زاویه حد قرار گرفته ودرنتیجه به سمت بالا منعکس میگردند، چنانچه عمق Pavilion کمتر از ۴۳% یابیشتر از آن باشد، بههرحال مقدار بیشتری از نور درون زاویه حد قرارخواهدگرفت و درنتیجه از سمت پایین سنگ خارج شده و به سمت بالا برگشتنداشته و نتیجتاً مقدار Brilliancy و Dispersion کاهش مییابد.
دلیل آنکه بسیاری از Diamond Simulant ها به اندازه الماس دارای Brilliancy نمیباشند نیز به خاطر پایینبودن RI و یا بعکس بزرگبودن زاویه حدشانمیباشد. این خاصیت باعث شده تا چنانچه الماس دارای تراش Brilliant را بهصورت Face Down برروی یک خط یا نوشته قراردهیم، این خط از طریق Pavilion قابل مشاهده نباشد، زیرا نورهای حامل تصور این خط امکان خروج از Pavilion را ندارند، این کار یک آزمایش قدیمی برای تشخیص الماس از غیره میباشد کهبه آن See through effect گفته میشود. هرچند این آزمایش برمبنای زاویه حدکاملاً صحیح میباشد، ولی دو شرط دارد:
۱( به شرطی این خط از طریق Pavilion مشاهده نشده که تراش Pavilion سنگمنسب بوده و با حد ایدهآل فاصله زیادی نداشته باشد، زیرا در غیراینصورتهمانطور که نورهای واردشده به سنگ درون زاویه حد قرار گرفته و از Pavilion خارج شوند، دراینجا نیز به دلیل نامناسب بودن تراش Pavilion تصویر خط یانوشته درون زاویه حد قرارگرفته، از Pavilion خارجشده و دلیلی هم بر الماسنبودن سنگ نمیباشد.
۲( از طرفی سنگهایی مانند Synthetic Rutile، Strontium titanate و Moissanite هم مانند الماس دارای زوایه حد کوچکی بوده و در این آزمایش خطرا نشان نمیدهند.
بنابراین میتوان گفت در این آزمایش چنانچه Pavilion سنگ دارای تراشمنسبی بوده و خط از طریق Pavilion مشاهده شود، این سنگ به احتمال زیادالماس نیست ولی در صورتیکه خط یا نوشته مشاهده نشود هیچ چیزی اثبات نمیشود.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
الماس سنگ متولدین فروردین، گوهر خوشبختی
تشخیص سنگ الماس طبیعی از مصنوعی
هرگاه رنگ سرخ شمش مذابی که در ریژه ریخته شده از بین برود و فلز به رنگ طبیعی خود برگردد و همچنین متوجه شویم که همه جای شمش در ریژه منجمدشده، باید شمش را از ریژه تخلیه کنیم....
سنگهای Macle بهدلیل تغییر ناگهانی در جهت کریستالی بهراحتی قابلتراش نیستند، همچنین بهدلیل نازکی و کشیده بودن بهطور معمول دارای پرتزیادی بوده و اکثر مواقع بهشکل Fancy تراشیده میشوند....
Growth Mark
به علایمی که در زمان رشد بلورها در هرجهت کریستالی بر روی بدنه Rough ایجاد میشود گویند. این علایم رشد در هر یک از جهتهای کریستالی متفاوتاست. در Octahedron ها بهصورت مثلث ریز در بدنه Rough هستند. در Cubic مربع هستند بهطوری که با خود جهت Cubicزاویه ۴۵ درجه تشکیل میدهند. درDodecahedron جهت علایم رشد بهصورت خطوط موازی هستند.
عیبهای Macle
- Cuter نمیتواند از جهتهای کریستالی برای برش استفاده کند.
- Macle ها نازک و بلند هستند و اگر Cuter بخواهد آن را گرد بتراشدمقدار زیادی پرت داشته بنابراین بهاجبار این سنگها را بهصورت Fancy میتراشند.
سنگهای Macle بهدلیل تغییر ناگهانی در جهت کریستالی بهراحتی قابلتراش نیستند، همچنین بهدلیل نازکی و کشیده بودن بهطور معمول دارای پرتزیادی بوده و اکثر مواقع بهشکل Fancy تراشیده میشوند.
مشکلات Macle: در زمان تراش چون که جهتهای کریستالی ادامه پیدا نکرده Cuter نمیتواند از جهتها استفاده کندو دیگر اینکه این نوع سنگ دراز وکشیده بوده و نمیتوان به این نوع سنگ تراش گرد داد.
Aggregate
در این حالت کریستالهای بسیار کوچکی در کنار یکدیگر تجمع پیدا کرده کهاین تجمع توسط یک ماده سیمان مانند یا توسط فشردگی ایجاد شده و کریستالهاکنار یکدیگر قرار گرفتهاند. این سنگها (الماس)بهطور عمده در بازارجواهرات، مصرفی ندارند ولی بعضی از انواع Carborando & Bort که کیفیتخوبی داشته باشند بهصورت استثنا در بازار جواهرات مورد استفاده قرارمیگیرند.
الماسهای صنعتی میتوانند Aggregateها باشند یا کریستالهای ناپاک کهقابل استفاده در جواهرات نباشند. الماس سیاه که بسیار گران قیمت است نیزنوعی Aggregate است که ممکن است Caborando باشد.
Tremal Interia(قابلیت هدایت حرارتی) در بینسنگهای زینتی الماس دارای بالاترین قابلیت هدایت حرارتی است و این قابلیتبالا، ارتباط مستقیم با فشردگی اتمها دارد. این هدایت که بهدلیل جنبشملوکولی بوده و چون مولکولهای الماس به هم نزدیک هستند بهراحتی میتوانند حرارت را انتقال دهند. اساس کار Diamond tester بر مبنای همینخاصیت الماس است.
خاصیت دیگر انبساط حرارتی است که الماس هم دارای انبساطهمه جانبه بوده ولی مواد دیگر از یک جهت یا یک نقطه که گرما میبینند،منبسط میشوند. چون الماس Cubeاست در همه جهات انبساط برابر داشته ولیبقیه کریستالها در جهات مختلف حرارت را متفاوت انتقال داده و در جهتهایمختلف انبساط متفاوتی نیز دارند. بهدلیل آنکه الماس دارای شکل Cube بودهو تراکم اتمها در همه جهات به یک اندازه است انتقال حرارت در کلیه جهاتبه یک اندازه بوده و در نتیجه انبساط جسم در اثر حرارت نیز بهصورتیکنواخت است،
درحالیکه این امر در مورد کریستالهای غیر Cube به اینصورت نیست. کریستالهای غیر الماس به همین علت در اثر حرارت میشکنند. اگرالماس با قطر یکمیلیمتر را یک درجهسانتی گراد حرارت دهیم بهاندازه یکمیلیونیم میلیمتر تغییر قطر می دهد
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading