شانل معتقد بود که زنان باید از جواهرات بدل استفاده کنند، بهویژه اگرمبین استقلال و برخلاف آداب و سنتهای گذشته باشد. دومین مروج این هنر"السااسکیا پارلی Elsa Schiaparelli" بود. او انواع گلها، پرهای پرندگان، قطعات چینی و حتی پوست را در کنار قطعات شیشهای مورد استفاده قرار میداد...
شاهکارهای ارزشمند "پترکارل فابرژه Peter Carl Faberge" هنرمند جواهرساز روسی در قرن بیستم اساس و بنیان صنعت جواهرسازی را به طورکلی دگرگون کرد. از جمله سایررهاوردهای سالهای اول قرن بیستم سیر صعودی استفاده از قطعات شیشهای درساخت زیورها بود که در واقع نوعی گذر از موادی به مواد دیگر به حسابمیآید. هر چند در این دوره استفاده از مواد فسیلی در ساخت جواهرات ازسایر مواد پیشی گرفت، اما قطعات شیشهای جایگاه خود را به عنوان مهمترینماده مصرفی در هنر جواهرسازی اروپا همچنان حفظ کرد. منطقه"بوهمیا Bohemia " به سبب تولید قطعات شیشهای، به کمک ماشینهای "سواروفسکی"، تبدیل بهاصلیترین قطب تامین این ماده در قرن بیستم شد. سبک سست و بیجان "آرنوو Art Nouveau"در اوایل قرن بیستم جانی تازه گرفت و صنایع دستی غرب را تحتتاثیر قرار داد.
"شارل رنه لالیک Charies Rene "که آثار شگفت انگیز موسومبه "اُبژه دارObjet dArt" و سایر جواهرات فوقالعاده زیبا را خلق کرد،بنیانگذار جواهرسازی به سبک آرنوو بود. این سبک با شروع جنگ جهانی اول بهناگهان متوقف شد. در این قرن نوع دیگری از صنعت جواهرسازی مطرح شد کهعبارت بود از "طراحان مد". آثار هنری این طراحان که اغلب از سنگهای ارزانقیمت و گاهی از مواد قیمتی ساخته میشد، بهطورمعمول حاصل ذوق و سلیقهشخصی بود تا محصول یک کار مدرن و پیشرفته. نخستین کسی که در این مسیر گامنهاد، جواهر ساز هنرمندی به نام "کوکوشانل Coco Channel" بود. وی دردهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۶۰ با نگرشی نو اقدام به ساخت زیورهای آویختنی با الهاماز آثار و نمادهای طلسم گونه که تقلیدی اغراقآمیز از نمادهای واقعی بود،کرد و زیورهایی چون آبشارهای مروارید را که در روز مورد استفاده قرارمیگرفتند، ساخت.
شانل معتقد بود که زنان باید از جواهرات بدل استفاده کنند، بهویژه اگرمبین استقلال و برخلاف آداب و سنتهای گذشته باشد. دومین مروج اینهنر"السااسکیا پارلی Elsa Schiaparelli" بود. او انواع گلها، پرهایپرندگان، قطعات چینی و حتی پوست را در کنار قطعات شیشهای مورد استفادهقرار میداد. طرحهای او با تاثیرپذیری از احساسات درونی و عواطف "کولیانه" و نیز با الهام از مکتبهای جدید هنری نظیر فوتوریسم، سورئالیسمو نئوکلاسیسم از یک سو و هنر سیاهپوستان آمریکا از سوی دیگر شکلگرفتهاند. اسکیاپارلی در ساختن برخی زیورها، از آثار کلاسیک دوستانهنرمند خود الهام گرفته است. گوشوارههای "سالوادر دالی" و سنجاق سینه مدلچشمی "ژان کوکتوJean Cocteau " از آن جملهاند.
تا اواخر دهه ۱۹۳۰، جلوههای سوررئالیستیو غریب پردازی سبکهای "سوررئالیسم" و "کویرکی Qirky " بازار جواهرات رادر اختیار داشتند. در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ تکنیک جدید برجستهکاری روندجواهرسازی نو را شتاب بیشتری بخشید. در دهه ۱۹۲۰ زیورهای برجسته از نوع "بک لایت Bakelite" با استقبال فراوانی روبه رو شد. این زیورها که اغلب بهشکل حیوانات و انواع گلها در تاریخ جواهرسازی متداول بود، ساختهمیشد.
زیورهای برجسته به دلیل سطوح صیقلی واشکال و پیکرههای زیبای روی آن و نیز بهرهمندی از رنگهای قوی شیشه موردتوجه و استقبال مصرف کنندگان ثروتمند قرار گرفت. طبقه کارگر نیز اززیورهای برجسته استفاده میکردند، اما از نوع ارزان قیمت آن. جواهرسازانیچون "هنکل Henkel"، "گروس"، "اسکیاپارلی" و"لالیک Lalique" آثار زیبایی رادر زمینه زیورهای برجسته از خود برجای گذاشتهاند.
در خلال این قرن شیوه "آردکوArt Deco " رفته رفته تبدیل به نوعی سبک در ساخت و تولید زیورهای آویختنی شد و درکنار شاهکارهای فوقالعاده با ارزش جواهر سازان پاریسی چون "کارتیه"،هنرمندان اقدام به ساخت زیورهایی چون سنگهای باریک برزویی یا نمادهایسیاحتی مانند ترنهای مسافرتی، قایق و هواپیما برای تامین خواست آرایشیخانمهای مد پسند کردند.
ظهور نهضت هنری "باوهاوس" و عصر بهاصطلاح "جاز" موجب رواج زیورهای کرومی به شکلهای هندسی شد. کشف قبر "توتانخامون"» در سال ۱۹۲۲ در مصر تاثیر بهسزایی روی این سبک طراحیگذاشت در حالی که پاریس در ارائه مدهای مختلف در زمینه زیورها همچنانپیشتاز بود. ساخت زیورهای آویختنی در ایالات متحده آمریکا، بهدنبالورشکستگی مالی "وال استریت" در سال ۱۹۲۹، تبدیل به یک صنعت رو به رشد شد. این تحول مهم از سبک آردکو، صنعت فیلم سازیهالیوود و نوعی تجددگرایی درهنر که از سوی رسانههای گروهی بلوک سرمایه گذاری تبلیغ میشد بود.
اگرچهساخت و تولید زیورها در اروپا با شروع جنگ جهانی دوم متوقف شد، در عوض درآمریکا با گامهای سریعتر به رشد و توسعه خود ادامه داد. صنعت جواهرسازیدر دهه ۱۹۵۰ متاثر از بینش "کریستین دیورChristian Dior" بود. آثار هنریاو بیشتر با بهره گیری از ترکیب محافظه کارانه شیشههای رنگی و حفظارزشهای سنتی آن ساخته شدهاند. "میریامهاسکل Miriam Haskell"، "هوبهوهاهتی کارنگی. Hobe & Hattic " از جمله طراحان مشهور این دورهبودند.
انقلاب جوانان در دهه ۱۹۶۰ چهره جدیدی ازاین حرفه را به جهانیان معرفی کرد. تلفیقی از دستاوردهای هنر نو وتکنولوژیک در زمینه برجسته کاری، اساس کار هنرمندانی چون "پاکو رابان Paco Rabanne"را در خلق آثاری به شیوه "آپ آرت" تشکیل میدهد.
"رایان" بااستفاده از حلقههای مثلثی برجسته به رنگ روشن و حتی شفاف اقدام به ساختقطعات بزرگ و ساده هندسی کرد. ترکیب بندی رنگها و حرکت در قسمتهای مختلفآثار او بیشتر القای نقاشیهای "آپ - آرت Op - art " را میکند. شاید دراین دوران نخستین زیورهای پستمدرنیسم که به دست "کنت جی لین Kenneth Jay Lane" ساخته شده، ترکیب اغراق آمیز سنگهای قیمتی با نمادهای بزرگ حیواناتدر این برهه سبکهای تاریخی صنعتی جواهرسازی در غرب را با نوعی تمسخردگرگون کرد. "کنت جی لین" با استفاده از قطعات شیشهای، پوست مار و قطعاتبرنزی قدیمی، گل سینههایی به شکل سرحیوانات میساخت که ضمن ارزان قیمتبودن بسیار بدیع جلوه میکرد.
تغییر سبک هنری در دهه ۱۹۷۰ موجب تغییر در سبک جواهرسازی از مکتب "فوتوریسم" به سبک "نوستالژیک Nostalgic "شد و در نتیجه علاقه به زیبایی وارزش گلها، تعالیم مکتب "هیپیها" و نمادهای قومی تجدید شد. آزادیبهکارگیری مواد و شیوههایی که در میان هنرمندان جواهرسازی در اوایل اینقرن رواج داشت، در این دوره نیز در میان گروه وسیعی از سازندگان صنایعدستی و جواهرات گسترش یافت. جواهراتی که طراحان پاره وقت جواهر ساان درکارگاههای خانگی تهیه میکردند، بخش وسیعی از بازار این صنعت درفروشگاهها و گالریهای اروپا را به خود اختصاص داد و در دسترس عام قرارگرفت.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ سبک "پانک" از راه رسید، که در واقع آخرین فصل ازطراحی جواهرات در اروپا به حساب میآید. به دنبال ظهور این سبک بود کهزنجیر دوچرخه، تیغ اصلاح، صلیبهای فلزی و سنجاق قفلیها به جرگه زیورهایشخصی پیوستند. طراحان جواهرات دهه ۱۹۸۰ سبک پیشتاز خود را با خلق آثاریمشخص و مستقل از روند هنری زیورها و پوشاک و در عین حال دارای هماهنگی وهمخوانی با آنها عرضه کردند.
بهطورمثال"مایکل دناردو Michael de Nordo " مجسمههای مینیاتوری خود را از پیچ و مهره و چرخ دندهها ساخت. "جان ویند John Wind " موفقیت شایانی در ساخت دستبندهایی از اتصال صفحاتگوناگون ساعتهای مچی کسب کرد. "بیلی بوی" با استفاده از پلاستیک، سنگهاینتراشیده و رنگهای تند به خلق آثار برجسته و زیبایی دست زد و "آندرولوگان Andrew Logan"با استفاده از آیینهها و شیشههای شکسته و سنگهای رنگیروکوب طلا واشیای استفاده شده در دهه ۱۹۸۰ آثاری خلق کرد که تحسین همگانرا بر انگیخت.
شیشه و سرامیک
از میان مواد اولیه مورد استفاده طراحان جواهر، شیشه و سرامیک نه تنهاارزانتر بلکه دارای کاربرد بیشتر است. از مهرههای شیشهای و سرامیکی درساخت انواع زیور، گردنبند تک مهرهای تا النگوها و خلخالهایی استفادهمیکنند که در آنها مهرههایی به شکل دانه کار شدهاست. مهرههای شیشهایو سرامیکی از روزگاران دور تاکنون در ساخت زیورها مورد استفاده بوده، بهطوری که "تغییرات کوچک تمدن" و "مشتی کوچک" از تاریخ لقب گرفته و هموارهبا پیشرفتهای تکنولوژیکی و اقتصادی تمدن در ارتباط نزدیکی بودهاند.
شیشه
اولین مهرههای شیشهای از غرب آسیا بهدست آمده و به هزاره سوم قبل ازمیلاد مسیح منسوب است. اما استفاده از این مهرهها تنها از سال ۱۴۰۰ قبلاز میلاد در مصر رواج یافت. مصری ها علاقه زیادی به شیشههای قطور و ماتداشتند و آنها را رنگ میزدند تا شبیه فیروزه و سنگ لاجورد شود. ولیفینیقیها که شاید سازندهزیباترین مهرهها و آویزهای شیشهای دنیای کهنباشند، شیشههایی به شکل سرانسان و حیوانات در اندازههای کوچک میساختند. در اواخر قرن دوم و سوم قبل از میلاد، فنون ساخت شیشه طراحی، سایش و قالبسازی را برمیگرفت. لوله دم را رومیان اختراع کردند و تولید انبوهمهرههای شیشهای آغاز شد.
جواهرسازان قدیم مهرههای شیشهای بسیار پرکاری تولیدمیکردند که "مهرهچشم"، "مهرههای چند وجهی" و "مهرههای چند تکه"از آن جمله است. مهرههای چند تکه که از کنار هم قرار دادن پلاکهای متعدد یا سطوح زاویهدار، ساخته شدهاست و از برش شیشه طرحدار بهدست میآید. این شیشه عصاییشکل با گداختن چند لایه شیشه به رنگهای مختلف با هم، در درون کورهبهنحوی ساخته میشود که طرح حلقههای هم مرکز و هم رنگ در تمام طول عصاپخش شود.
در قرن چهاردهم، ونیز مهمترین تولیدکننده مهرههای شیشهای جهانبود و مهرههای شیشهای ونیز در سراسر جهان خریدار داشت. از مشهورترینمهرههای ونیزی میتوان از" شورونchevron" و مهرههای "هزار تکه millefiori" نام برد که با استفاده از روشهای پیچیدهای ساخته میشدند . در مرحله تولید یک کرهتوخالی از شیشه مذاب به دو صفحه فلزی با میلههاییوصل شده بود که دو مرد که هر کدام یک طرف طناب در دست داشتند به دو سویمخالف حرکت میکردند و کره را از دو سو میکشیدند تا به شکل عصای تو خالیدرآید. سپس از محفظه شیشهای تو خالی هزاران مهره میبریدند.
سومین تحول عمده در ساخت زیورهای شیشهای در دورهانقلاب صنعتی به وقوعپیوست. برش دادن مهرهها و نیز نصب سنگ بر مهرهها در انگلستان، فرانسه وبوهم آلمان توسعه یافت، که الماس و انواع سنگهای قیمتی تراشدار را تقلیدمیکردند.
ابداع شیشه رنگینکمانی توسط تیفانی منجر به ساخت مهرههای جدید، قبلاز قرن بیستم شد و ساخت زیورهای شیشهای قالبگیری شده همراه با سبکبرجستهکاری سنگهای قیمتی در قرن نوزدهم رواج یافت.
مهرههای شیشهای هنوز در سراسر جهان کاربرد دارد. آفریقاییها وسرخپوستها مهرههای اروپایی را با سنت رنگآمیزی و طراحی جواهرات خودتلفیق میکنند و بر این عقیدهاند که مهرههای "بودومBodom" آفریقایی کهدر لغت به معنای" پارس کردن " است صاحبش را از خطر آگاه میکند. اینمهرهها از خاک، و اغلب پودر شیشه بازیافت شده است.
نوعی دیگر مهره مشهور ژاپنی و کرهای به شکل ویرگول است که "ماگاتاما magatama" نامیده میشود. چینیها همواره مهرههای پیچیدهای میساختند ازقبیل مهرههایی با نقشهای ظریف حیوانات که بر شیشه شفاف و زینت یافته بامارپیچ خشدار از شیشه آبی حک شدهبود.
سرامیک
اولین مهرههای سرامیکی را به قرن ششم پیش از میلاد نسبت میدهند. یعنیزمانی که مصریها مهرههای لعابدار میساختند. هر چند که ساخت زیورهایسرامیکی از حرفههای قدیمی جهان است. اما تا قرن نوزدهم سرامیک کمارزشترین ماده در جواهرسازی اروپا به شمار میرفت. درحالی که چینیها دیرزمانی مهرههای چینی بینظیری با رنگهای مینا و حاشیه طلاکوب میساختند،در "پرو" ساخت مهرههای رنگارنگ، با نقش منظرهها و چهره حیوانات رایجبود. آفریقاییها طبق سنت، سفال را به شکل مهره درمیآورند و بین دوانگشت میغلطانند سپس با ناخن بر روی آن نقش میاندازند و بعد آن را درآفتاب خشک میکردند. ولی در "یونان" مهرههای بدون آهک را با دست شکلمیدهند و با نقشهای گل و گیاه تزیین میکردند.
در اروپای قرن نوزدهم، خاک چینی به صورت مادهای بسیار باارزش برایساخت زیورهایی مانند نقش برجستههای مدالی، مهره، آویز و دستبند درآمد. "روزنتالRosenthal"، "میسنMeissen" و آثار چینی سلطنتی در "برلین" و "وجوودWedgwood" انگلستان به تولید زیورهای چینی رنگ شده با دست میپرداختند. از سال ۱۹۲۰ مهرههای سفالی ایتالیایی با لعاب قلعی مزین به عبارت مذهبیبر روی لباس کشیشها دوخته میشد
مقالات مشابه جواهرات:
سوهانکاری جواهرات و سنگ های قیمتی
تاثیر گوهرها،سنگهای قیمتی و جواهرات
نگاه جدید به سنگ های قیمتی و جواهرات: Jewel action
شیوه خرید و فروش طلا و جواهرات
طلا و جواهرسازی صنایع دستی ایران
آموزش جواهرسازی ، پنج گام جواهرکار شدن
الکتروفرمینگ و آبکاری در جواهرسازی
لزوم توجه به صنعت جواهرسازی و گوهر ها
ابزار و وسایل جواهرسازی و گوهر
ماتینی گردنبند کمی بلندتر از گردنبند یک رشتهای و کوتاه تر از اپرا استو۸/۵۰ الی ۶۱ سانتیمتر طول دارد. طول آن مشکلی ایجاد نمیکند و به راحتیدور گردن قرار میگیرد و با وجود سادگی بر زیبایی زنان می افزاید. با لباسهای رسمی و شیک یا بلوز سفید و ژاکت هماهنگی دارد..
گردنبند مندرجGraduated
این مدل گردنبند در دهه پنجاه طرفداران بسیاری داشت. اما هم اکنون درنزد جواهر سازانی که با مروارید سروکاردارند از شهرت کمتری برخوردار است. درمجموع این ابزار زینتی مرکب از یک رشته مروارید درجهبندی شده و ۴۳ الی۴۸سانتی مترطول دارد. طرح آن با یقه های گرد، کشیده ، بلند وایستادهبیشتر هماهنگی نشان می دهد ، از این جهت نیز ماهیت کلاسیک وقدیمی خود راحفظ کرده است.
گلوبندChoker
این گردنبند شامل سه یا چند رشته مروارید هم اندازه می شود. به طوری کهکاملا" دور گردن را در برمیگیرد. گلوبند بهعنوان یکی از جواهرات مهمهمواره در جعبه جواهرات خانمهای شیکپوش یافت میشود. در شرایط کنونی ازاین گردنبند با هر نوع مدل لباس استفاده میشود وبدین ترتیب سبک عصرویکتوریا یک بار دیگر احیا می شود. طول آن ۵/۳۰ الی ۳۳ سانتیمتر است وبایقههای هفتی وباز از هماهنگی بیشتری برخوردار است. بهعلت چند رشته بودناین گردنبند گیرهای درپشت، آنها را بههم متصل ساخته است که بیش از دوسانتی مترارتفاعش است.
گردنبند مرکب از یک رشته مرواریدCollier
این گردنبند ۵/۳۵ الی ۵/۴۰ سانتیمتر طول دارد و بهطور معمول در برخیاز کشورها و مناطق این رسم وجود دارد که از سوی مادرشوهر بهعروس بهعنوانهدیه داده میشود. استفاده از آن با هر سن، لباس ومدل یقه مناسب است. ازاین رو دختری که لباس جین در بردارد یا مدیری که رسمیتر لباس پوشیده استوحتی زنان سالخوردهای که لباس معمولیتری دارند، میتوانند از آن استفادهکنند. کاربرد آن در هر شرایط سبک خاصی را جلوهگر می سازد.
روپ Rope
این مدلی است در نزد کوکوچانل از محبوبیت و شهرت فراوانی برخوردار است. جواهری کامل و واقعی بیش از ۱۱۴ سانتی متر طول دارد، که به صورت چند رشتهمدرج و موازی مرتب شده است. این گردنبند، ملکه جواهرات به شمار میآید،چنانکه از سوی " چانل" گل سرسبد جواهرات محسوب میشود. مدل فوق بهطورمعمول با گیره وچفت هایی آراسته شده که درامتداد طول آن نصب شده است وقابلیت تبدیل به گردنبند و دستبند را به صورتهای گوناگون دارد.
ماتینیMatinee
این گردنبند کمی بلندتر از گردنبند یک رشتهای و کوتاه تر از اپرا استو۸/۵۰ الی ۶۱ سانتیمتر طول دارد. طول آن مشکلی ایجاد نمیکند و به راحتیدور گردن قرار میگیرد و با وجود سادگی بر زیبایی زنان می افزاید. با لباسهای رسمی و شیک یا بلوز سفید و ژاکت هماهنگی دارد.
اپراOpera
طول آن ۷۱ الی ۸۶ سانتیمتر است. ملکه تمامی مدلها بهشمار میآید. بهویژه زمانی که قطر مرواریدها بیش از ۷ میلیمتر هستند. یک رشته گردنبندکه با یقهای ایستاده و یا باز هماهنگی بیشتری دارد. مدل لباس نقش مهمینسبت به این گردنبند ایفا میکند ومیتواند آن را زیباتر جلوه دهد. بهویژه هنگامی که مانند یک گلوبند استفاده می شود
مقالات مشابه مروارید :
مروارید ،گوهری از کلاسیک تا مدرن
مروارید سنگ متولدین خرداد، گوهر شانس و نیکبختی
معرفی انواع مراورید ،شیوه شناخت مروارید اصلی از بدلی
تاثیرات سبکها در هنر و صنعت طلا و جواهر
اگر
آخرین دستاوردهای طراحی وساخت جواهر در دوره پست مدرنیسم را با تاریخ سنتی
صنایع دستی مقایسه کنیم، متوجه میشویم که وجه اشتراک چندانی بایکدیگر
ندارند.بهطور مثال چه وجه اشتراکی بین آثاری نظیر طرحهای جمجمه خرگوش،
قطعات ساخته شده ازصمغ وآیینه، گل سینههای اکریلیک وشن ریزههای، با
زیورهای چوبی و ملیلهدوزیهای زربفت ومیناکاریهایی باالماسهای درخشان
ویاقوت تزیین شده، وجود دارد؟ کدام دسته از این آثار نشان دهنده اوج رشد و
تعالی صنعت جواهر سازی در ۵۰۰ سال گذشته یا قبل از آن است؟
تحقیقات
باستانشناسی حاکی از آن است که نخستین زیورهای مورد استفاده بشر دندانها و
پنجههای حیواناتی بوده که صید میکرده است. این قطعههای کشف شده با یک
رشته لیف طبیعی به هم متصل میشدند و تشکیل مجموعهای بدیع را میدادند که
بسیار نو جلوه میکنند. زیورهایی که انسانهای غارنشین از آنها استفاده
میکردهاند، نخستین حلقه از زنجیرهای است که با قدمتی ۴۰ هزار ساله موضوع
و آثار هنری موجود در را، با گذشته آن و با سنتها و سبکهای گوناگون
طراحی و ساخت زیورها که در طول تاریخ و در میان ملل و فرهنگهای مختلف جهان
جریان داشته است، پیوند میدهد.
داستان پیدایش زیورهای موجود به قدمت
داستان پیدایش و بهکارگیری طلا، نقره و سایر سنگهای قیمتی است، که بیشتر
در ساخت گردنبندها و تاجهای سلطنتی، لباسها و نیمتاجهای زنانه برای
اشراف مورد استفاده قرار میگرفتهاند. اما پدیده دیگری نیز به موازات آن
جریان داشته است، یعنی داستان پیدایش اشیای زینتی و آرایشی که مورد استفاده
بسیاری از مردم جهان بوده است. بهگونهای که بستر تاریخ پوشیده از طراحان
زیورهای مدرن، قومیEthnic Jewellery، بومی و آویختنی بوده و هر یک بخشی از
تاریخ را به خود اختصاص دادهاند، تاریخی که ساخت زیورها در آن قائم به
هیچ قانون و قاعده مدونی نبودهاست. دامنه مواد و مصالحی که در جواهرسازی
قومی بهکار میرفته به قدری وسیع است که صنعت جواهرسازی اروپا را تحت
تاثیر قرار دادهاست و بهعنوان عظیمترین نیروی الهام بخش طراحی قرن بیستم
به حساب میآید. تاثیر آداب و سنتهای آفریقایی نیز بر این صنعت چشمگیر
بودهاست بهطوری که مردم آفریقا و بسیاری از مردم آسیا برخلاف اروپاییها،
هرگز راهی را که اجدادشان طی کردهاند، فراموش نکردهاند و هنوز هم به
ساخت اشیاء و زیورهایی از جنس استخوان حیوانها، چوب، صدف، ریشه گیاهان،
دانهها و حبوبات، اقدام میکنند.
بهطور مثال در شمال نیجریه از حصیر
برای ساخت گوشواره استفاده میشود و مردم "باشیما Bashima" نیز گردنبندها و
بازوبندهای زینتی خود را از حصیر میبافند. مردم آفریقا پس از پایان دوره
استعمار, از سکههای بهجامانده از اروپاییها بهعنوان زیورهای آرایشی موی
سر استفاده میکردند و در تزیین گردنبندها نیز از این سکهها استفاده
میکردند.
به موازت آن, در نقطهای دیگر, پرهای پرندگان استوایی وسیله
تزیین گردنبندها و کلاهای آیینی تمدن پیش از کریستف کلمب, سرخپوستان
آمریکای شمالی و قبایل آمازون بود.
از جمله ویژگیهای مهم جواهرات قومی
که هنگام مقایسه با شیوههای قبل از دوران مدرنیسم اروپا به چشم میآید,
جرأت و جسارت فوقالعاده سازندگان آنها در بهکارگیری رنگها و هماهنگی
کامل مواد مصرف شده است, بهطوری که در بسیاری موارد میتوان مجموعهای از
مهرههای شیشهای, مرجانهای نتراشیده, استخوانها و نقرهکاری را یکجا و
بر روی یک قطعه زینتی مشاهده کرد. هر یک از این مواد با رنگهای فیروزهای,
شیری, صورتی و نقرهای درخشان آمیختگی رنگی زیبایی بهوجود میآورند.
از
دیرباز نیاز به ساخت زیورهای ارزان قیمت در کنار زیورهای قیمتی مطرح بوده
است و جواهرسازان هندی در روزگاران دور اقدام به ساخت زیورهای ارزان قیمت
کردند. انواع النگوها و زیورهای ساخته شده از جنس صدف, حلزون, شیشه, فلزات و
نوعی صمغ حشرات به نام "لاک" از نمونههای ارزان قیمت ساخته شده در زمان
گذشته است. آنچه که بیش از پیش به جواهرات هندی و آسیای شرقی جذابیت بخشیده
بهکارگیری ماهرانه مواد مصرفی بوده است.
در جواهرسازی قومی (نژادی)
استفاده از مواد قیمتی و ارزشمند نادیده گرفته نمیشود. اکثر ملتهای غیر
اروپایی بهدنبال تهیه و تولید موادی به عنوان بدل طلا و سایر مواد قیمتی
بهمنظور رقابت با آثار هنری اروپاییان بودهاند و هنوز هم هستند. بهطور
مثال ساکنان مالی گوشوارههای حلقوی بزرگ خود را تنها با کوبیدن طلا و
شکلدهی آن درست میکردند, ساکنان آمریکای پیش از کریستف کلمب نیز
نیمرخهای شگفتانگیزی از پرندگان و حیوانات خیالی را از طلا درست کرده و
بهعنوان گوشواره و پیرایههای دیگر استفاده میکردند و یا ساکنان شرق و
جنوب آفریقا با پیچیده مفتولهای مسی و فلزی به دور ساقه گیاهان, زیورهایی
نظیر طوق, گردنبند و بازوبند درست میکردند. اصول و روش پرداخت کاریهای
این قوم را هنوز هم جواهرسازان غربی مانند واندر استراتن Wander Straeten"
به کار میبرند.
انسانهای نخستین
از آغاز بشریت تاکنون, انگیزههای
گوناگونی چون تفاخر, تواضع, پایگاه اجتماعی, دین و خرافات انسان را به
تزیین تن خود برانگیختهاند. موقعیت اجتماعی انسانهای نخستین که از بررسی
چگونگی استفاده آنان از استخوانها, پرهای پرندگان, دندانها و پنجههای
جانورانی که مواد غذاییشان را تشکیل میداد, به دست میآید حاکی از مهارت
آنها در صید و شکار است. گیرههای شبیه سوزن درست شده از تراشههای استخوان
از ضرورترین اجزاء پوشاک انسانهای غار نشین بوده است. آنها از این
گیرهها در لباس خود که از پوست حیوانات تهیه میشد, استفاده میکردند.
قدیمترین
زیورهای شناخته شده در ناحیهای به نام" لاکینا La Quina " در فرانسه
بهدست آمده است که شامل مهرههایی از جنس دندان و استخوان حیوانات است.
این اشیاء که ظاهراً بهعنوان زیور مورد استفاده بودند، ۴۰ هزار سال پیش
انسانهای نئاندرتال Neanderthal ساختهاند. حلقههایی از گل و میوهها
احتمالاً نخستین زیورهای مورد علاقه انسانها بوده است. اگر چه هیچگونه
اثری برای اثبات این مدعا در دست نیست, اما این که متداولترین ماده
جواهرسازی در تمامی قارهها و در طول قرنها به صورت میوه و حلقههای گل
تصویر شده است, شاید دلیل قانع کنندهای باشد. در گذشته ساخت زیورها با
تاکید و تکیه بر مواد آلی و حفظ کیفیت و اشکال طبیعی این مواد صورت
میگرفته است. مواد مورد استفاده با توجه به استعداد و نوع زندگی سازندگان
آنها از تنوع خاصی برخوردارند. کشف بسیاری از این قبیل آثار در مجاورت
گورستانها حاکی از آن است که این اشیاء ضمن داشتن نقش اجتماعی دارای ارزش
ماوراءالطبیعهای نیز بودهاند.
نخستین سوداگران زیورها
تجارت
جواهرات, در هزاره هفتم قبل از میلاد, بخش مهمی از تجارت بینالمللی بین
سرزمینهای حاشیه مدیترانه و تمدنهای قدیم فراسوی کوهستانهای غرب آسیا را
به خود اختصاص داده بود. مهرههای مرجانی متعلق به سواحل مدیترانه که در
شهر "چتل هویوک Gatal Hujuk" از شهرهای دوره پارینه سنگی, به دست آمده،
نشانهای است از این روابط.
مساله جواهرات در تمدنهای بزرگ باستانی تا
هزاره چهارم و سوم قبل از میلاد بسیار پیچیده است. چرا که ریسهها و
زنجیرهای فوق العاده زیبایی از جنس سنگهای قیمتی از قبرهای سلطنتی سومریان
بهدست آمده است و نیز تعداد قابل توجهی مهرههای شیشهای در ناحیه قفقاز و
در منطقه تحت قلمرو تمدن بین النهرین, که متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد
است.
نوع دیگر از زیورهای مورد استفاده ساکنان بینالنهرین اشکال طلسم
گونهای است که از تراشیدن سنگهای کوچک بهصورت تصاویری از حیوانات
گوناگون مانند کبوتر, قوچ, پرندگان و قورباغه ساخته میشد. این اشکال دارای
ارزشهای معنوی و ماوراءالطبیعهای بودند. بهطورتقریبی در همان دوران،
ساکنان مصر از سنگ صابون۱۲, که یکی از اولین مواد مرکب بهکار گرفته شده در
صنعت جواهرسازی است, در ساخت زیورهای خود استفاده میکردند. این سنگ, نرم و
به آسانی تراشیده میشد.
جهان کهن
مصریان قدیم با استفاده از
سنگهای قیمتی, گردنبندهای سنگین گوهرنشان و تاج سرهایی جهت استفاده بر روی
کلاه گیس میساختند. زحمت زیاد در تهیه جواهرات و دشواری کار ساخت قطعات
موجب شد تا سازندگان این اشیاء به منابع طبیعی و زیورهایی چون گردنبندهای
گلی و برگ زیتونی و استفاده از اعضای حیوانات, بهویژه برای برگزاری مراسم و
آیینهای مذهبی, روی آورند.
توجه بیش از حد به زیورهای ساخته شده از
گل و گیاه بهتدریج جای خود را به سایر مواد آلی موجود در طبیعت از قبیل
عاج, استخوان, طلا, سفال Steatite" و مینا داد. در کنار ساخت جواهراتی به
شکل مجسمههای طلایی بزرگ و بهکارگیری اغراقآمیز و افراطی سنگهای
گوهرنشان, نظیر آنچه که از قبرهای فراعنه بهدست آمدهاست, جواهرسازان,
زیورهای ارزان قیمتی که متناسب با قدرت خرید طبقه متوسط و پایین جامعه بود,
میساختند. بهطور مثال مهرههای زینتی با استفاده از شیشه و نوعی سفال
شفاف به نام"فایانسFaience". درطول تاریخ باستان از تمدنهای مصر "میسن
Mycen " تا تمدنهای رومی استفاده از شیشههای رنگی به جای مروارید, زمرد و
فیروزه و سایر سنگهای قیمتی مرسوم بوده است.
استفاده از مهرههای
شیشهای نشانده بر ورق نازکی از طلا یا نقره, به جای مروارید, نیز رواج
داشته است. این روش کم و بیش تا امروز نیز ادامه داشته و در کنار آن
مهرههای چینی بهعنوان جایگزین مناسب برای سنگهای قیمتی نظیر فیروزه و
سنگ لاجورد به طور گسترده, مورد استفاده قرار میگرفته است. نقشهایی که
روی برخی از گردنبندهای چینی بهدست آمده دیده میشود, از نوع تاج گلی
هستند.
مقالات مشابه جواهرات:
سوهانکاری جواهرات و سنگ های قیمتی
تاثیر گوهرها،سنگهای قیمتی و جواهرات
نگاه جدید به سنگ های قیمتی و جواهرات: Jewel action
شیوه خرید و فروش طلا و جواهرات
طلا و جواهرسازی صنایع دستی ایران
آموزش جواهرسازی ، پنج گام جواهرکار شدن
الکتروفرمینگ و آبکاری در جواهرسازی
لزوم توجه به صنعت جواهرسازی و گوهر ها
ابزار و وسایل جواهرسازی و گوهر
در هنگام شکل گیری زمین قاره ها از هم جدا شده و یا به هم نزدیک شدهاند و این قاره ها در روی یک سطح مذاب شناور هستند. نمونه این حرکات را درخلیج فارس می بینیم که قسمت جنوبی به سمت ایران در حرکت است و سالی دوسانتی متر این دهانه کم می شود که علت آتش فشان های درون اقیانوس هند است....
در زمانی که نورها از درون الماس به سطح آن میرسند چنانچه درون زاویهحد قرار بگیرند قادر به خروج از الماس نبوده و به درون آن منعکس می شوند. Cuterها با استفاده از این خاصیت (Total Reflex) الماسها را میتراشند.
چنانچه سنگ Pavilion کم عمقی داشته باشد، چون نور در درون زاویه حد قرار می گیرد از Pavilion خارج میشود.
چنانچه سنگ Pavilionباعمق زیاد داشته باشد نور پس از انعکاس از سطح دیگر Pavilion خارج میشود.(حالت Nail head بهوجود میآید(
چنانچه سنگی نصب شده باشد پس از مدتی Pavilion را چربی پوشانده و زاویهحد الماس که برای سطح مشترک الماس و هوا بوده و در اینصورت سطح مشترک بینالماس و چربی در Pavilion داریم که زاویه حد دیگر ۳۸ درجه است و نور خارجشده بنابراین پس از مدتی استفاده از جواهرات مقداری از چربی بدن بر روی Pavilion قرار گرفته و در نتیجه Facetهای Pavilion فصل مشترک بین الماس وهوا نبوده بلکه بین الماس و چربی هستند در نتیجه زاویه حد تا حدود ۳۸ درجهبزرگتر شده و مقداری از نورهای رسیده به Pavilion از همان جا خارج شده وسنگ تلولو خود را از دست میدهد..
منابع الماس
در هنگام شکل گیری زمین قاره ها از هم جدا شده و یا به هم نزدیک شدهاند و این قاره ها در روی یک سطح مذاب شناور هستند. نمونه این حرکات را درخلیج فارس می بینیم که قسمت جنوبی به سمت ایران در حرکت است و سالی دوسانتی متر این دهانه کم می شود که علت آتش فشان های درون اقیانوس هند است. فشار ناشی از حرکات زمین و حرارت داخل زمین موجب ایجاد شرایط برای ایجادکریستال های الماس می گردد و در صفحات اقیانوسی این فشار خیلی بالاتر استو بنابراین در زیر صفحات اقیانوسی ما الماس نداریم. موادی را که کریستالالماس درون (موارد آتشفشانی هستند) آنها شکل می گیرد را Kimberlite کویند.
این مواد الماس ها را با خود به سطح زمین حمل می کنند. نوع خاصی از اینمواد که در استرالیا می باشند Lamproite گفته می شوند(مخصوص استرالیا). اکثر Kimberliteها فاقد الماس هستند. علت خارج شدن این مواد فشارهای درونیزمین است. در زمین ما حدود ۴۳۰ منطقه آتشفشانی داریم که حدود ۲۵۰۰ بارجمعا آتشفشانی کرده اند و حدود ۶۲% این فوران ها در حدود سواحل اقیانوسآرام بوده که معادل حدودا ۲۰۰۰ بار فوران آتشفشانی بوده است.
اکتشاف و استخراج
اکتشاف الماس بسیار مشکل و هزینه بر است که امروزه برای این کار ازنقشه های مخصوص و دوربین های مخصوص و حتی تصاویر ماهواره ای استفاده میشود تا ذخایر الماس را پیدا کنند و در ضمن پس از پیدا کردن باید ذخایرتوجیه اقتصادی برای استخراج داشته باشند.
در ذخایر ثانویه استخراج الماس با روش های قدیمی انجام می شود که ازهمان غربال کردن و شن شور کردن استفاده می گردد و تنها ذخایر ثانویه ای کهبا روش مدرن استخراج می گردند معدنی در زئیر است که با ماشن آلات پیشرفتهاستخراج انجام می پذیرد. در سواحل سیرالئون ذخایرMarineوجود دارند که آبالماس ها را به سواحل آورده(توسط موج) که استخراج در ساحل انجام می گیرد. در ونزوئلا به وسیله غواص ها در عمق سی متر این استخراج انجام می پذیرد.
استخراج از ذخاید اولیه خیلی پیچیده تر است که باید اولا توجیه اقتصادیکاملا بررسی شود و بررسی امکانات برای استخراج اهمیت دارد. مثلا وجود محلاسکان در نزدیکی معدن و وجود آب و برق و وسایل ارتباطات پارامترهای مهمیاست که اگر شهر در کنار معدن باشد، این امکانات وجود خواهند داشت و هزینهاستخراج را کم می نمایند. فاکتور دیگر عوامل جوی است. مثلا این ذخایر درآفرقای جنوبی (خوش آب و هوا) باشند یا در سیبری فاکتور دیگر عامل سیاسیاست.
برای استخراج از ذخایر اولیه نحوه کار به صورت Open picانجام می گرددکه به معنی استخراج روباز که به صورت پله های بزرگ می باشند(ارتفاع ۱۰ مترو عرض ۳۰ متر). ولی عمق برای این کار محدود است و حداکثر دویست متر است کهبعد از آن عمل استخراج به صورت زیرزمینی انجام می گیرد. به عبارت دیگربرای استخراج ذخایر اولیه ابتدا پله های عظیمی را دور تا دور ذخیره موردنظر ایجاد کرده به طوریکه ماشین آلات عظیم معدن از طریق همین پله ها بهسطوح پایین تر دسترسی پیدا می کنند. به این روش Open pic می گویند. ازآنجائیکه با پایین رفتن پله ها محدوده عمل باریک تر می گردد این روشماکزیمم تا عمق ۲۰۰ متری میسر است.
تاریخچه استخراج الماس
بزرگ ترین تولید کننده الماس کشور استرالیا که حدودا بیش از سی میلیونقیراط در سال تولید دارد که حدودا ۴۵% الماس های آن Gem Qualityمی باشندو حدود ۳۴% الماس جهان را استرالیا تامین می کند.آفریقای جنوبی در دنیارتیه پنجم را در تولید الماس دارد. سهم تولید الماس او امروزه از جهانچهارصدم در صد از کل الماس جهان است.
تجارت الماس
در سنگ های تجارت الماس بزرگترین تجارت ها است. به همین دلیل به آن King of Storeگفته می شود.
در سال ۱۸۶۶ میلادی زمانی که یک کشاورز به نام Naker به منزل همسایهخود رفته می بیند که بچه های همسایه با یک سنگ خیلی براق بازی می کنند کهاولین الماس آفریقای جنوبی به وزن ۲۱.۵ قیراط بوده به نام Urika.
برای بار دوم سنگی از خانه همسایه می گیرد به وزن ۸۶.۵ قیراط که اینسنگ در انگلستان به قیمت یازده هزار پوند بفروش می رود که موجب هجومآروپائیان به آفریقای جنوبی می شود و اولین معدن در سال ۱۸۷۰ به نام معدن JuggersFuntin در آفرقای جنوبی پیدا شد و تجارت الماس در این قاره شروع شدو در این بین شخصی به نام Cecil Rhodes به قصد کار کردن به آفریقای جنوبیرفته در سن ۱۹ سالگی از قسمت غربی به قسمت شرقی می رود که ۸ ماه طول میکشد و موجب می شود که بخواهد آفرقای جنوبی را مستعمره انگلستان کند. سپسبه دنبال الماس در کنار رودخانه ها می پردازد و از این طریق سرنایه ای بههم می زند.
او به این نتیجه می رسد که هیچ کمپانی کنترل کامل بر روی بازارالماس نداردحتی Debeers که آن موقع معدن کار بوده. در این موقع فقط یکرقیب برای Debeers بوده به نام Bany Barnitoکه شرکت Kimberlin را داشته ویک شرکت فرانسوی نیز در معدن Kimberlin فعال بوده که آقایRhodes سهام شرکتفرنسوی را خریده و نهایتا Barnito را نیز از میدان بدر کرد.
مقالات مشابه الماس :
شناخت الماس و درجهبندی الماس Daimond Grading
الماس سنگ متولدین فروردین، گوهر خوشبختی
تشخیص سنگ الماس طبیعی از مصنوعی
رایجترین سیستم جداسازی که برای هرنوع لاستیک و مدل ساده یا پیچیدهمناسب است، برش قالب است که میتواند خط انفصال بسیار دقیقی را در امتدادلبهها یا هر نوع خطی ایجاد کند. بررسی دقیق برش که موجب شکلگیری خطی برروی مدل اصلی میشود، با علامتی قبل از قرار دادن آن در قالب پلاستیکی مشخص میشود...
تکنیکهای برش قالب پلاستیک
ریختهگری موم گمشده یاLost Wax روش ساده، سریع و دقیق در زمینه تولیدانبوه قطعات محسوب میشود. باوجود آنکه داشتن یک مدل اصلی و باکیفیت، امریاساسی بهشمار میآید، لازمست که نسبت به انواع تکنیکهای برش پلاستیک درمرحله آمادهسازی بهطور کامل مسلط باشیم.
عناوین ذیل برگرفته از مطالب "دکتر هوبرت" رییس انستیتو تکنولوژیجواهرات در ویچنزای ایتالیا است که در آن برخی شیوههای برش قالب مورد بحثقرار میگیرد.
اهداف اولیه برش قالب عبارتند از:
۱)الگوهای مومیWax، از داخل قالبها بهراحتی و بدون هیچگونه تغییرشکلی خارج شوند. برای انجام اینکار میتوان از پلاستیکهای سفت ومقاومSilicon Rubber استفاده کرد که نیازی به اسپری یا پودر ندارد، اماشیوه برش الگو نیز بسیار حائز اهمیت است.
۲)خطوط تفکیک الگو قابل رویت نباشد. برای دستیابی به این شرایط، الگو باید بدون استفاده از پودر جداکننده برش داده شود.
۳)بهدقت موم را بهکار ببرید و عمل پرسازی را کامل کنید. نتایج حاصلهبه انواع مختلف سیستمهای رهاسازی هوا در قالب و نوع موم بستگی دارد.
۴( سطحی کامل و بینقص. این شرایط بهنوع پلاستیک مربوط میشود. پلاستیکهای سیلیکون سفت و مقاوم بهترین راهحل است. اما نوع موم همانند سیستم تزریق نقش مهمی در دستیابی بههدف ایفاء میکند.
جداسازی توسط پودر
این سیستم بهمهارت دستی زیادی احتیاج ندارد. آمادهسازی لاستیک زمانبسیاری میخواهد اما نتیجه آن، قالبهایی است که بهراحتی باز میشوند. محصول کار ما همواره بینقص نیست و خط انفصال ممکن است قابل رویت باشد. شیوه فوق برای اشیاء پیچیده مناسب نیست اما لاستیکهای سیلیکونی و طبیعی باکیفیت میتوانند خواسته شما را برآورده کنند. پودر تالکوم، وازلین، روغنسیلیکون یا مواد دیگر را میتوانند برای جداسازی بهکاربرد.
برش قالب
رایجترین سیستم جداسازی که برای هرنوع لاستیک و مدل ساده یا پیچیدهمناسب است، برش قالب است که میتواند خط انفصال بسیار دقیقی را در امتدادلبهها یا هر نوع خطی ایجاد کند. بررسی دقیق برش که موجب شکلگیری خطی برروی مدل اصلی میشود، با علامتی قبل از قرار دادن آن در قالب پلاستیکی مشخص میشود.
جداسازی پودر و برش
در مواقع مختلف، چنین سیستمی راحتترین راهحل محسوب میشود و دستیابی به بهترین نتایج را تضمین میکند.
قالببندی دو مرحلهای
این شیوه چندان کاربرد ندارد اما میتواند جایگزین روش انفصال و تفکیکاز طریق پارگی یا حتی برش شود. این اقدام بسیار وقتگیر و پرزحمت است،بههمین منظور برای اشکال پیچیده و یا نمونههایی که بهسختی از قالبدرمیآیند توصیه نمیشود.
مقالات مشابه جواهرات:
سوهانکاری جواهرات و سنگ های قیمتی
تاثیر گوهرها،سنگهای قیمتی و جواهرات
نگاه جدید به سنگ های قیمتی و جواهرات: Jewel action
شیوه خرید و فروش طلا و جواهرات