کلاههای بلند جواهرنشان و پوشیده از زنجیر، گوشوارههای بلند سنگین،گردنبند با آویزهای سنگین، بازوبندهای ضخیم تابدار و حلقهها از زیورآلاتمجسمههای این دوره است. برخی از جواهرات این دوره دارای تراش، نقوش وتزیینات یونانی است، هرچند که بیشتر شکل برداشتی محلی از این تزیین رادارد....
انقراض دولت هخامنشی در ۳۳۱ پیش از میلاد با حرکت اسکندر به طرف شرق ومرگ داریوش سوم اتفاق افتاد. پیروزیها و لشکرکشیهای اسکندر ضمن اشاعهتمدن یونانی یا هلنی مآبی در سراسر خاورزمین تا هندوستان بهصورت متقابلنیز موجب نفوذ فرهنگ خاوری در عناصر یونانی مقدونی شد.
با وجود مدارک اندک و توزیع غیریکنواخت جغرافیایی نمیتوان تصویر روشنیاز آثار هنری این دوره را با اطمینان نشان داد چنانکه بسیاری از آثاریونانی اصل یا آثار نسخهبرداری شده از هنر یونانی، ایران را به دورهسلوکی نسبت میدهند.
شاخصترین آثار هنری دوره سلوکی که در نمایشگاه عرضهشده سر مجوف یک مرد از جنس نقره است که سبک هنری آن بهشیوه هلنی است و درسال ۱۳۵۸ خورشیدی از مرز بازرگان به دست آمده است. آثاری نیز چونگوشوارههایی با نقوش اساطیری و الهههای یونانی که از نهاوند به دستآمدهاند نمایانگر گوشهای از هنر فلزکاری این دوره هستند که بسیار ظریف وبهشیوه هلنسیتی ساخته شدهاند.
حدود ۲۵۰ سال پیش از میلاد اشکانیان ازمشرق زمین به قصد براندازی دولت سلوکی تمام خاک ایران را تصرف کردند و روبه سوریه نهادند. اشکانیان در ابتدا فرهنگ و تمدن یونانی را پذیرفتند امابه تدریج فرهنگ و تمدن یونانی در فرهنگ بومی ایران حل شده و از اوایل قرندوم میلادی فرهنگ و تمدن اشکانی که آمیزهای از فرهنگ و هنر هخامنشی، میانرودان، هند و بومیان ایران بود، شکوفا شد.
از بررسی اندک آثار به جای مانده از تمدن و هنر اشکانی این موضوع روشن میشود که اشکانیان در طولپادشاهی خود به تدریج نفوذ و فرهنگ و هنر یونانی را محو و ویژگیهای هنرهخامنشی را احیا کردند. چنانکه از پیکرهها و نقوش برجسته پادشاهان وملکهها، جنگاوران، شاهزادگان و تجار اشکانی باقی مانده در ایران، الحضر،پالمیر، نیپور، دورااروپوس و... استنباط میشود که اشکانیان علاقه زیادیبه جواهرات و اشیای زرین و سیمین داشتند. بیشتر اطلاعات راجع به جواهرات وزیورآلات اشکانی را میتوان از مجسمهها و سکههای آن دوران به دست آورد. در این دوران زنان و مردان جواهرات زیادی برای تزیین بهکارمیبردند.
کلاههای بلند جواهرنشان و پوشیده از زنجیر، گوشوارههای بلند سنگین،گردنبند با آویزهای سنگین، بازوبندهای ضخیم تابدار و حلقهها از زیورآلاتمجسمههای این دوره است. برخی از جواهرات این دوره دارای تراش، نقوش وتزیینات یونانی است، هرچند که بیشتر شکل برداشتی محلی از این تزیین رادارد. پیکرههایی چون پیکره کامل زن و مرد و پیکرههای "اروس" کهنقشمایههای یونانی است روی گوشوارهها دیده میشود و نیز گوشوارههاییبه شکل خوشه انگور از ویژگیهای طلاکاری و نقرهکاری اشکانی است که بهشکلهای مختلف به سبک هنری هخامنشی نزدیک است.
دوره ساسانی:
سلسله ساسانی که نامش را از ساسان موبد موبدان معبد آناهیتا در استخرگرفته از سده سوم تا سده هفتم میلادی در ایران حاکم بود. ساسانیان با وجودبحرانهای بزرگ اواخر سده سوم جنگ با رومیان و بحرانهای قرن پنجم (جنگ باهپتالیان، خشکسالی و...) توانستند تاج و تخت خود را بیش از ۴۰۰ سال حفظکنند. دورههای اوج امپراتوری آنها زمان سلطنت اردشیر یکم و پسرش شاپوریکم و پادشاهی شاپور دوم در قرن چهارم و خسرو یکم (انوشیروان) در سده ششممیلادی بود. ساسانیان بهعنوان فرمانروایان تمام عیار ایرانی جایگاهی ویژهدر میان سایر ملل و اقوام به دست آورده بودند و در حماسه فردوسی و اشعارنظامی و نیز در تاریخهای مورخان اسلامی و قصههای مردمی جاودانه شدند.
هنر ساسانی هنری درباری بود که همیشه در پی اثبات ارتباط و پیوندش باسنن هنری دوره هخامنشی بود. با این همه این هنر دستکم در آغاز پیدایش خودبسیار تحت تاثیر فرهنگ اشکانی بود به این دلیل که هنر و فرهنگ اشکانی دردوره پسین خویش بیشتر خصلت و ویژگی ایرانی پیدا کرده بود. آثار هنری وصنایع دستی ساسانیان خواستاران زیادی در عرصه هنر جهانی داشت. دربارهجامهای نقرهای ساسانی، پارچههای ابریشمی و نفوذ آنها بر هنر نساجیغرب، یا درباره نگینهای نقش برجسته، ظروف بلورین و گچبریهای مشهورساسانی و مهرها و سکهها بیشتر از اینها میتوان سخن گفت اما به ناچار دراینجا به برشمردن نام آنها اکتفا میکنیم. درباره جواهرات و زیورآلاتاین دوره اطلاعات کمی در دست است.
منبع اصلی به جز معدود آثار یافت شده درنقاط مختلفی مانند عمارلو، املش، کردستان و... نقوش برجسته کنده شده رویسنگ و سکهها هستند که اهمیت فزاینده خودآرایی و کاربرد زیورآلات را دردوره ساسانی نشان میدهند. نقوش برجسته اولیه شاه را نشان میدهد که تاجبهنسبت سادهای بر سر دارد با گوشواره و گردنبند و ریشی که داخل حلقهایجمع شده است.
این گوش آویزهای سنگین شبیه یک جفت گوشواره ساخته شده از طلا ومروارید هستند. گردنبندها از مرواریدهایی درشت با تعداد زیادی جواهرات رویطوقی به ظاهر زرین تشکیل میشده است. از تصاویر کنده شده شاهان در روی سنگو فلزات چنین برمیآید که در قرن چهارم میلادی دیگر تنها یک گردنبند براینشان دادن بزرگی شاه کفایت نمیکرد به همین علت شاه یک سینهبند مرکب ازبندهای جواهرنشان که سراسر سینه را میپوشاند و روی شانهها و زیربغلمیرفت، استفاده میکرد.
زیورهای خسرو پرویز حتی از این هم بیشتر مزین بهجواهر است. گوشوارهها دراز است، گردنبند دارای تزیینات مفصل، سینهبند وکمربند جواهرنشان است و شاهبند شمشیر و نیام همراه با سنگهای قیمتی درشتکه به لباس او دوخته شده را به تن دارد. خسرو پرویز حتی در هنگام شکار،گردنبند بزرگی با آویزهای متعدد، کمربند جواهرنشان مزین به آویزهای متعددبلند و بازوبندهای گوهرنشان روی هر دو بازو دارد. از نمونههای موجود دراین نمایشگاه میتوان به یک گردنبند طلا با سنگ بسیار زیبا مکشوفه ازعمارلو(بخش رودبار- رشت) و به یک پیکرک سوارکار زرین (با کاربرد سنجاقسینه) مکشوفه از املش اشاره کرد.
یکی از زیباترین و نفیسترین آثار هنریاین دوره که در نمایشگاه هم در معرض دید علاقهمندان قرار داده شده ظروفنقرهای هستند که با ظهورشان از نیمه دوم دوره ساسانی یعنی اواخر سلطنتشاپور دوم هنر رسمی ساسانی را به نوعی دیگر به نمایش میگذارد. هنوزنمیدانیم سازندگان آنها چه مردمی بودند یا هدف از ساختن آنها یا الگویاولیه آنها چه بوده ولی این را میدانیم که از زمان شاپور دوم در وسط ظرفتصویر شاه را نقش میکردند که یا در حال شکار است و یا بر تخت نشسته و چندتن از بزرگان دربار در اطرافش هستند. بنابراین میتوان گفت هدف از ساختناین جامها هم سیاسی بوده و هم جنبه تشریفاتی و درباری داشته است. نقوشدیگر مانند رامشگران و نوازندگان، نقوش گیاهی و حیوانی و پرندگان هم رویجامهای سیمین این دوره به چشم میخورد. اشیای به نمایش درآمده
در ایننمایشگاه از محوطههایی با حفاری کنترل شده به دست نیامدهاند. آنچه که درایران به دست آمده، تصادفی یا اتفاقی بودهاست. درخارج از ایران این اشیااز مناطق مختلفی چون ارمنستان، پرم در اورال ، اکراین، ترکیه و افغانستانبه دست آمدهاند و هم اکنون به جز موزه ملی ایران مجموعههایی از ایناشیا در کتابخانه ملی پاریس، موزه برلین، موزه بریتانیا و بالاخره مجموعهبزرگ موزه ارمیتاژ لنیگراد وجود دارد.
آثار سیمین موجود در موزه ملی ایران به صورت زیورآلات مانند النگو،گوشواره، سنجاق سینه و... و ظروف به شکلهای مختلف مانند بشقابها،کاسههای نیمکروی، کاسههای بیضیشکل، تنگ و ریتون... هستند و از نظر سبککار به دو گروه سبک رسمی و درباری و سبک محلی و غیررسمی تقسیم میشوند. شیوه ساخت ظروف سیمین بهطورمعمول چکشکاری بوده که سپس به شیوههایمختلف تزیین میشد. قسمتهای برجسته نقوش بهصورت قطعات پیشساخته آمادهشده و سپس به ظرف الصاق میشد. بخش دیگر از نقوش با کندن و تراش زمینه ظرفو تزیینات سطحی با قلمزنی ایجاد میشد.
مطلا کاری از کارهای دیگر درتزیین ظروف بود. این کار با کشیدن مایع مخلوط طلا و جیوه بر سطح ظرف ایجادمیشد و با حرارت دادن آن و تبخیر جیوه، طلا بر سطح ظرف میچسبید. برخی ازظروف نقرهای دارای کتیبه هستند که به خط پهلوی و سغدی است. متن کتیبههایبسیار کوتاه و شامل نام مالک و یا وزن ظروف است. موضوعات تزیینی ظروفصحنههای شکار، رامشگران، ضیافت، حیوانات افسانهای و خیالی، شاه بر تختنشسته، اعطای منصب و گلها و پرندگان بوده است.
بشقاب سیمین منقوش که در سال ۱۳۳۳ در کنار یک کارخانه آجرپزی در حومهشهر ساری به دست آمد. صحنه روی این ظرف، صحنه شکار شیر توسط شاه سوار براسب با تیر و کمان است. نوع تاج شبیه به تاج اردشیر دوم است که در روینقوش برجسته طاق بستان و سکهها دیده شده است.
کاسه سیمین به شکل نیم کره با نقوش برجسته نوازندگان با سازهای مختلفکه در چهار قسمت ظرف دیده میشود. تزیینات برگ نخلی در هر چهار قسمت فاصلهبین نوازندگان را پر کرده است. برگهای میانی در هر بخش با میناکاریهاییبه شکل قلب تزیین شده، لبه بالایی کاسه به یک رشته دانههای مروارید درسرتاسر لبه ختم میشود. در وسط کاسه روی یک مدال یک قرقاول نقش شده است. این نقوش یادآور تصویر "دیونوسوس پیروز" است که منشا آن در هنر رومی است. این نقوش روی بشقابهای سیمین ساسانی سدههای پنجم تا هفتم میلادی نیزدیده میشود. روی تزیینات مرگ نخلی یک نوشته به روش سوزنکاری دیده میشودکه نام صاحب ظرف و وزن آن نوشته شده است: "ونداد اورمزد" بهعنوان مالک ووزن آن ۲۷۴ دراخما است
مقالات مشابه جواهرات:
تاریخچه گوهرها و سنگ های قیمتی
تاریخچه گوهرها و جواهر و سنگهای قیمتی
از اشیای زرین و سیمین منسوب به لرستان که بسیار کمیاب هستندمیتوان ازیک پیشانیبند زرین که به صورت لوحهای نازک و منقوش به نقش حیوانات و یکجفت گوشواره زرین با نقش غزال که بسیار مورد علاقه برنزکاران بوده و درزمره اشیای خریداری شده توسط موزه ایران باستان بوده است، نام برد....
از مناطق کردستان، گیلان(املش، عمارلو،جوبن،اصطلخ جان) مازندران(ساری وکلاردشت) و لرستان آثار زرین و سیمینی به صورت اتفاقی و حفاری غیرمجاز بهدست آمده که نمونههایی از آن ها مربوط به دورههای فرهنگی مختلف در ایننمایشگاه در معرض دید علاقمندان قرار گرفته است.
از ناحیه کردستان اشیایی مانند مدالها زیورآلاتی چون دستبندهایی با سرحیوانات، گوشواره، آویزهایی به شکل انار ومجسمههای کوچک به شکل گاو ازجنس طلا و نقره به دست آمده است.
از اشیای زرین و سیمین منسوب به لرستان که بسیار کمیاب هستندمیتوان ازیک پیشانیبند زرین که به صورت لوحهای نازک و منقوش به نقش حیوانات و یکجفت گوشواره زرین با نقش غزال که بسیار مورد علاقه برنزکاران بوده و درزمره اشیای خریداری شده توسط موزه ایران باستان بوده است، نام برد.
اشیای سیمین منسوب به این ناحیه که در نمایشگاه عرضه شده شامل یک ورقه نازکمنقوش به نقش حیوانات و یک پیکره حیوان بالدار است. موضوعات روی قطعاتتزیینی منسوب به این ناحیه نمایانگر تاثیر هنر لرستان در دورههای بعدی ازجمله هنر هخامنشیان است.
- عهد هخامنشیان
پارسها- که ایرانی بودند و از سده نهم قبل از میلاد نام و نشان آنهادر کتیبههای آشوری آمده است- نخست، تابع آشور بودند و سپس، اطاعت مادهارا پذیرفتند. آنان در حدود سال ۷۰۰ ق.م، حکومت منطقهای خود را به زعامتهخامنش در پارس آغاز کردند. چاایش پیش، (۷۳۰ ق.م)؛ کمبوجیه اول؛ کوروش اولو چاایش پیش دوم پادشاهان دوره اول سلسله هخامنشی هستند.
پس از دو شاخه شدن آنها شاخه اصلی که در انزان (شوش) و عیلام پادشاهی خود را ادامهدادند عبارتند از: کوروش دوم، کمبوجیه دوم، کوروش سوم(بزرگ) و کمبوجیهسوم. جز اینها شاخه فرعی که در پارس حکمرانی خود را ادامه دادند، عبارتنداز: آریا رامنه (۶۴۰-۵۹۰ ق.م)، آرشام، ویشتاسپ و داریوش اول.
کوروش سوم یا کوروش بزرگ- که از او در اسناد و مدارک باستانی و تاریخیو دینی اقوام و ملل مختلف جهان، به بزرگی و نیکی یاد شده است- پس از قیامبر ضد مادها و فتح همدان (پایتخت آنها) در سال ۵۵۰ ق.م به پیشروی درسراسر منطقه آسیای غربی ادامه داد.
او مرزهای پادشاهی خود را تا مصر ومدیترانه از مغرب، رود سند از مشرق، رود سیحون (سیردریا) از شمال، و خلیجفارس و دریای هند از جنوب امتداد داد. بابل در سال ۵۳۸ ق.م فتح شد ویهودیان به اسارت درآمده در دوره بختالنصر، آزادی خود را بازیافتند و بهموطن خود بازگشتند و معابدشان را از نو بنا کردند.
به همین دلیل است که کوروش در کتاب مقدس، به نیکی یاد شده است. امپراتوری وسیعی که کوروش بر آنفرمانروایی داشت. به تایید مورخان، بر پایه تساهل و تسامح و احترام به آداب و رسوم و اعتقادهای مردم مغلوب استوار بود. نزد کوروش ، "ملل متنوعه" از رفاه و آرامش و عزت و احترام کامل بهرهمند بودند.
در پایان سلطنت کوروش، بار دیگر اقوام ماساژتها (بخشی از سکاها) درآسیای مرکزی دست به فتنه و آشوب زدند. در سال ۵۲۹ق.م، فرمانروای ایران که برای سرکوب آنان و برقراری آرامش در منطقه، بدان سوی لشکر کشیده بود، به قتل رسید. جسد او را به پارس آوردند و در پاسارگاد(مشهد مرغاب) به خاکسپردند.
پس از کوروش، پسرش کمبوجیه و پس از او بردیا- که او را برادر دروغینک مبوجیه نامیدهاند- زمام امور را در دست گرفت. اما شاخه دیگر هخامنشیان به سرکردگی داریوش اول قیام کردند و پیروز شدند و داریوش بر تخت سلطنت نشست(۵۲۲ ق.م). این فرمانروای مقتدر توانست در مدت دو سال، با بیست جنگ وشورش و قیام مقابله کند و امپراتوری بزرگ کوروش را از نو بر پا دارد. به دستور او، از رود سند تا دریای پارس و از آن جا تا بحر احمر را دریانوردان ایرانی مساحی کردند و برای نخستین بار در تاریخ، دریای مدیترانه با حفرکانال داریوش(ترعه سوئز)، به دریاهای ایرانی متصل شد.
با برقراری نظم حکومتی در آسیای مرکزی، از طریق قفقاز و آسیای صغیر- که پیش از آن با حمله کوروش کبیر، فتح شده بود- قشون ایران خود را به بالکان رسانید. در سال ۴۹۸ق.م، سپاهیان داریوش از تنگه هلسپنت به دیگر اماکن یونان رسیدند. با برپایی دوجنگ در سالامیر(۴۹۷ق.م) و مارسیاس (۴۹۷ق.م(،یونان شکست خورد و اسیران زیادی به شوش منتقل شدند.
داریوش هم مثل کوروش کبیر اهل تساهل و مدارا بود و در کشورداری و ایجادتشکیلات حکومتی و اقتصادی، در سراسر امپراتوری گسترده خود، روشهای تازهای به کار برد. داریوش، شهر تاریخی شوش را پایتخت امپراتوری خوداعلام کرد و با برپایی بناهای عظیم و زیبا و هنرمندانه در آن جا و همچنین،در خاستگاه نخستین پارسها، یعنی در تخت جمشید، عظمت سیاسی و حکومتی روزگار خود را نمایاند.
داریوش در سال ۴۸۴ق.م، چشم از جهان فرو بست و پسرش خشایارشا بر مسندقدرت نشست. او پس از فرو نشاندن فتنه مصر و تسخیر مجدد بابل در سال۴۸۱ق.م، به یونان لشکر کشید و در چند نبرد تاریخی، گاهی پیروز و گاهی مغلوب شد. سرانجام، در بهار ۴۷۹ق.م، در جنگ پلاته شکست خورد.
در تابستان سال ۴۶۵ ق.م، در پی دسیسه درباریان، او و پسر ارشدش، داریوش کشته شدند وپسر دیگرش اردشیر- که به درازدست شهرت دارد- تخت و تاج پدر را تصاحب کرد وتا سال ۴۲۴ق.م، بر مسند قدرت باقی ماند. پس از او، خشاریارشای دوم پسرشفقط ۴۵ روز پادشاهی کرد. تا دوره پادشاهی داریوش دوم (۴۲۴-۴۰۴ق.م) واردشیر دوم (۴۰۴-۳۵۸ق.م) و پسر او اردشیر سوم (۳۵۸-۳۳۶ق.م) پادشاهی کرد.
پس از او، در زمانی که در داخل امپراتوری گسستهای سیاسی و معنوی پدیدآمده بود و عیش و عشرت و خوشگذرانی جای شمشیرزنی و دلاوری را گرفته بود،داریوش سوم در سال ۳۳۶ق.م، بر اریکه قدرت نشست و در دوره پادشاهی او بلندآوازهترین سلسلههای پادشاهی ایران باستان منقرض شد.
در دوره هخامنشیان، در سراسر قلمرو حکومتی، با حفظ پارهفرهنگها وآداب و رسوم منطقهای و حفظ احترام "ملل متنوعه" ، انسجام اجتماعی و هویتایرانی اندک اندک شکل گرفت. تشکیلات حکومتی و ساتراپها، امور لشکری ونظامی، مساله مالیاتها و ضرب سکه و کاربرد جهانی آن، امنیت امور قضایی وفرونشاندن شورشها(از آن میان شورش بردیای دروغین) حاکی از آن است کهسازمان حکومتی دارای نظام متشنجی بود. اعتقاد به اهورا مزدای واحد، کهخالق زمین و آسمان بود، رونق یافت.
علوم و فرهنگ و صنایع دستبافت ودستساخت و هنر و معماری رشد زیادی کرد. هنوز هم آثار آن عصر درخشان درتخت جمشید و پاسارگاد و نقش رجب و نقش رستم برجای مانده است.کتیبههایبازمانده از آن روزگار حاکی از زبان و نوشتار مردم آن زمان است. خط میخیکه اقتباس شده از خط بابلی است، به صورتی زیباتر و با حذف پارهای علاماتاضافی در سنگنوشتهها و الواح گوناگون، مبین حیات اجتماعی و هویت فرهنگیساکنان ایران زمین در سدههای میانی هزاره یکم قبل از میلاد است.
- کتیبهنگاری در ایران باستان
۱)کلیات: سنت کتیبهنگاری در ایران پیش از اسلام محدودهای گستردهدارد و مطابق روش معمول زبانشناسی تاریخی این محدوده تاریخی به دورهباستان و میانه تقسیم شده است. دوره باستانی محدوده زمانی پادشاهیهخامنشیان و دوره میانه عمدتا دوره اشکانیان و ساسانیان را در برمیگیرد،هر چند سنت نگارش کتیبه به خطهای میانه تا قرنهای چهارم و گاه بعدتر نیزدر میان ایرانیان رواج داشته است. از دوره پیش از هخامنشیان نیزکتیبههایی به خطهای غیرایرانی مانند سومری، ایلامی و میخی بینالنهرینیو کتیبههای اورارتو و حتی اخیرا کتیبههایی در جنوب خراسان (=لاخمزار،بیرجند) به دست آمده است که برخی وجود خط تصویری را در آن ها نیز احتمالمیدهند(مقالات پژوهشی، ص۲۹-۱۹). اما در این جا بیشتر نظر بر کتیبههایایرانی و به خطهای رایج در ایران است و بنابراین دو دوره باستان و میانهبه تفکیک موردبحث قرار میگیرد(برای کتیبههای اورارتو و هوریتلوکوک،۱۹۹۷،ص۵۱)
۲)کتیبههای هخامنشی: به سبب حکومت کوتاه مادها از خط و زبان آنانآگاهی روشنی در دست نیست. آنچه یقین است این که زبان مادها یکی اززبانهای شاخه شمالی گروه غربی زبانهای ایران است که میتوان شماری ازواژههای آن را بازسازی کرد. در کتیبههای فارسی باستان واژههایی مانند ؟شاه، ؟ راست، حقیقی؟ بزرگ و ... مادی هستند(لوکوک۱۹۹۷، ص۴۹-۴۷)
زبانها و خطهایی که در دوره هخامنشیان در امپراتوری آنان کاربردداشته و بر کتیبهها، فلزنوشتهها، سکهها، گلنوشتهها، سفالینهها و... حک شدهاند به جز خط میخی فارسی باستان عبارتند از:
آرامی زبان آرامی، زبان یکی از اقوام سامینژاد است که خود را بنیآدممینامیدهاند و تیرهای از آن ها در حدود هزاره سوم پیش از میلاد از شبهجزیره عربستان به سوریه و عراق مهاجرت کردهاند. سامیها نام آرام را بهسرزمین لبنان و سوریه و عراق اطلاق میکردهاند و در تورات از کشور آرامسرزمینهایی اراده شده که در شمال شرقی فلسطین قرار داشته است و از سویباختر از دجله امتداد یافته به دریای مدیترانه میرسیده و از شمال بهسلسله کوههای توروس ممتد بوده است. زبان آرامی با زبان فنیقی و عبری،شاخه غربی زبانهای سامی را تشکیل میدهد(برای آگاهی بیشتر دربارهشاخههای آرامی و تاریخچهآن ؟)
هنگامی که کوروش بزرگ در سال ۵۳۹ پیش از میلاد امپراتوری بابل را ازپای درآورد، زبان آرامی در بخشی از پادشاهی هخامنشی رواج داشت. داریوش خطو زبان آرامی را که پیش از او در بینانهرین و شام رواج داشت به عنوانزبانی میانجی پذیرفت و دبیران آرامیزبان را در دربار خویش به کار گماشت وارتباطها سیاسی درباراو با این خط و زبان و به وسیله همین دبیران بود کهعلاوه بر آرامی، که زبان مادری آنان بود، با زبان پارسی نیز آشنایی داشتندو فرمانهایی را که از پادشاه میشنیدند به خط و زبان آرامی مینوشتند وبه ایالتهای مختلف میفرستادند و این نوشتهها در هر ایالت به زبان وگویش همان محل ترجمه میشد.
کاربرد خط آرامی در دوره اشکانیان و ساسانیاننیز ادامه یافت و سبب ایجاد هزوارشها در زبانهای ایرانی میانه شد. علاوهبر این، آرامی از طریق شهربانهای ایرانی، به هند نفوذ کرد و در آن جا نیزجایگاهی مشخص یافت و پایه نگارش خط خروشتی ؟ شد. گونهای از زبان آرامی کهدر امپراتوری هخامنشی رواج داشت "آرامی شاهنشاهی" خوانده شده است.
مقالات مشابه جواهرات:
تاریخچه گوهرها و سنگ های قیمتی
تاریخچه گوهرها و جواهر و سنگهای قیمتی
کلورز یکی از دهکدههای رودبار گیلان در ساحل غرب سفیدرود، یک کیلومتریاز جاده اصلی رشت به قزوین، ۵۶ کیلومتری رشت و ۸۵ کیلومتری دریای خزرواقع شده، این دهکده حدود ۳۶۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و دارای آب وهوای فرح بخش است. قدیمیترین استقرار در کلورز متعلق به بیشتر از هزارسال قبل از میلاد است و متعلق به همان مردمی است که اشیاء با ارزشی ازفرهنگشان به جا گذاشتهاند....
محوطه باستانی ارجان در کنار رودخانه مارون در ۱۲ کیلومتری شرق شهرستان بهبهان قرار دارد. در پاییز سال ۱۳۶۱ هنگام عملیات خاکبرداری جهت برپایی سدی بر روی رودخانه مارون، بهطور تصادفی به آرامگاهی با دیوارهای سنگی دردل تودهای از خشت برخورد شد. بلافاصله بعد از آگاهی کارشناسان دفتر آثارتاریخی سابق به منطقه اعزام و اشیاء درون آرامگاه را به تهران منتقل و سپس کارشناسان مرکز باستانشناسی به کاوش در منطقه پرداختند. این آرامگاه به استناد نوشته میخی ایلامی که بر روی حلقه طلایی دیده میشود، مربوط به کیدین هوتران پسر کورلوش است.
- حلقه زرین (حلقه قدرت) :
این حلقه دارایدستهاستوآنهای هلالی توخالی است که دو انتهای آن به دو صفحه بیضی شکلختم میگردد. در قسمت داخلی این صفحهها به طور قرینه نقش دو شیر بالدارکه در دو طرف درخت مقدس ایستادهاند و دور آنرا با نقش گیس بافت تزیینکردهاند قرار دارد، در زیر پای شیرها نیز سه ردیف نقش به صورت طاق هلالیشکل کنده شدهاست. بر روی دسته، شیارهایی است که انتهای آن به یک گلدوازده پر در قسمت بیرونی دو صفحه ختم میشود. این حلقه دارای نوشتهای باخط میخی ایلامی در قسمت جای دستهاست که ترجمه آن (کیدین هوتران پسرکورلوش) است.
- کلورز گیلان:
کلورز یکی از دهکدههای رودبار گیلان در ساحل غرب سفیدرود، یک کیلومتریاز جاده اصلی رشت به قزوین، ۵۶ کیلومتری رشت و ۸۵ کیلومتری دریای خزرواقع شده، این دهکده حدود ۳۶۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و دارای آب وهوای فرح بخش است. قدیمیترین استقرار در کلورز متعلق به بیشتر از هزارسال قبل از میلاد است و متعلق به همان مردمی است که اشیاء با ارزشی ازفرهنگشان به جا گذاشتهاند. هیأت کاوش کلورز اشیاء زیادی همچنین قبورمتعلق به مردم هزاره اول ق.م کشف کرد. در فصلهای مختلف کاوش چهار نوع قبردر این مکان پیدا شد:
۱)قبور ساده :
همه این قبور تخم مرغی شکل و باخاک سخت ساخته شدهبودند. اسکلتها شمالی جنوبی همراه با تعداد زیادیاشیاء شامل سفالهای قرمز و سیاه، برنز، دستبند، چاقو و مهرههایی از عقیقو لاجورد قرار گرفتهبودند.
۲)قبوری ساخته شده با دیوارهای سنگی منظم:
همهیاین قبور چهار گوش بودند، اسکلتها بیشتر در گوشه جنوب شرق قبر قرارگرفتهبود و اشیاء شامل: گردنبند، خنجر، دستبند و مقداری قطعات سفال،اطراف قبر با چند ردیف سنگ پوشیده شده و هر دو این قبور (۱و۲) در عمقی بین۵/۰تا ۴ متر قرار داشتند.
۳)قبور با دیوار سنگی نامنظم:
این قبوربیشتر چهارگوش با گوشههای کمیگرد یا بهطور کامل گرد و یا بیضی شکلبودند. اسکلتها در طرف راست قبر و گاهی بر روی یک سکوی کوچک قرار گرفتهبودند. عمق این قبور بین ۲۰/۱ تا ۲ متر بوده و همگی با سنگهای رودخانهپوشیده شدهبودند. این قبور جدیدتر از دو نوع قبر ذکر شده هستند. بیشتراشیاء با ارزش کلورز از این نوع قبرها پیدا شدهاست. اندازه قبور متفاوت وبر طبق اندازه اسکلت بزرگ وکوچک میشدند. بزرگترین آنها حدود ۵۰/۴ تا ۵متر بودند.
مقالات مشابه جواهرات:
تاریخچه گوهرها و سنگ های قیمتی
تاریخچه گوهرها و جواهر و سنگهای قیمتی